
آخرین وضعیت رضا پهلوی؛ وقتی حمله اسرائیل نیز «ولیعهد خودخوانده» را به تخت نمیرساند! | «حسرت السلطنه» و آرزوهای برباد رفته!
پهلوی همچنان تلاش میکند بر یک نقطه اتکا حساب باز کند: حمایت نتانیاهو! اما این اتکا بیش از آنکه برای او دستاوردی به همراه داشته باشد، نشانهای از بنبست سیاسی و وابستگی مزمن جریان سلطنتطلب به قدرتهای خارجی است، همان الگویی که در تاریخ معاصر بارها تکرار شده و پیامدهای زیانباری بر جای گذاشته است.
پهلوی همچنان تلاش میکند بر یک نقطه اتکا حساب باز کند: حمایت نتانیاهو! اما این اتکا بیش از آنکه برای او دستاوردی به همراه داشته باشد، نشانهای از بنبست سیاسی و وابستگی مزمن جریان سلطنتطلب به قدرتهای خارجی است، همان الگویی که در تاریخ معاصر بارها تکرار شده و پیامدهای زیانباری بر جای گذاشته است. به گزارش ،جوان نوشت: پهلوی همچنان تلاش میکند بر یک نقطه اتکا حساب باز کند: حمایت دولت نتانیاهو! اما این اتکا بیش از آنکه برای او دستاوردی به همراه داشته باشد، نشانهای از بنبست سیاسی و وابستگی مزمن جریان سلطنتطلب به قدرتهای خارجی است، همان الگویی که در تاریخ معاصر ایران بارها تکرار شده و پیامدهای زیانباری بر جای گذاشته است. در نهایت و در پی این رویکرد، شکاف میان اپوزیسیون برانداز عمیقتر شده است در بحبوحه جنگ دوازده روزه میان اسرائیل و ایران، رضا پهلوی فرزند شاه مخلوع، با موضعگیری آشکار در حمایت از تلآویو، بار دیگر موجی از جدال و انتقاد در میان اپوزیسیون ایرانی را برانگیخت. او که در سخنان خود تلاش کرد حملات اسرائیل را «دفاع مشروع» توصیف کند، با واکنش تند بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی مواجه شد، از اکبر گنجی که این رویکرد را «خیانت به منافع ملی» دانست تا حامد اسماعیلیون که هشدار داد تاریخ از همراهی با جنگ بهعنوان «لکهای ننگ» یاد خواهد کرد. بسیاری از منتقدان معتقدند پهلوی با تکیه بر پشتیبانی اسرائیل، نه تنها راهی برای تقویت موقعیت سیاسی خود پیدا نکرد، بلکه با مشروعیتبخشی به حملات نظامی خارجی، شکافی تازه در اپوزیسیون ایجاد کرد و وزن خویش را بیش از پیش از دست داد. مقال پی آمده، به بیان گوشهای از این دست انتقادات پرداخته است، امید آنکه تاریخپژوهان و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید. مهمترین محورهای انتقاد اپوزیسیون از «ولیعهد خودخوانده» ۱- پیوندهای بحثبرانگیز با اسرائیل یکی از محوریترین انتقادات مطروحه به رضا پهلوی، نزدیکی آشکار او به اسرائیل و حمایت از آن در برابر حملات این کشور به ایران است. برافراشتهشدن پرچم اسرائیل در تجمعات هواداران سلطنتطلب و دیدارهای رسانهای نامبرده با مقامات این رژیم، واکنشهای گستردهای در میان اپوزیسیون و تحلیلگران سیاسی برانگیخته است. بسیاری از رسانههای خارجی نیز گزارش دادهاند این مواضع نه تنها ایرانیان داخل کشور را قانع نکرده، بلکه در میان مخالفان برونمرزی نیز انتقادات جدی را برانگیخته است. در آغازین روزهای جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران، داریوش محمدپور، پژوهشگر علوم سیاسی در گفتوگو با بیبیسی فارسی اظهار داشت: «کاش امروز پدرش زنده بود و میدید که چگونه پسرش، دعوت به اشغال و تجاوز خارجی به خاک مملکت خودش میکند...» شادی امین از چهرههای اپوزیسیون مقیم آلمان نیز حمایت سلطنتطلبان از این حملات را نشانهای از «دروغگوییهای پیشین» آنان دانست و تأکید کرد هواداران رضا پهلوی حتی هنگام بمباران شهرهای ایران با پرچم اسرائیل در خیابانهای اروپا شادی کردند: «سفیدشویی، سیاستشان در رابطه با جنگ ۱۲ روزه است. در تمام سخنرانیها نمیفهمیم چه کسی حمله کرد؟ و چه کسی جنگ را بر ما تحمیل نمود؟ واژهها آنقدر بیمعنا و پرت هستند که پاسخگوی سیاستی که وقتی شهرهای ایران بمباران میشد، هواداران رضا پهلوی و سلطنتطلبها با پرچم اسرائیل در خیابانهای جهان شیرینی پخش میکردند و رقصیدند، نیست! امروز هم از غیرنظامیان و قربانیان چیزی نمیگویند و تنها واژههایی را انتخاب میکنند که ضربهای را که از مردم خوردند پنهان کنند. مردم ایران میگویند تا حالا دروغ میگفتید که تجاوز نظامی خط قرمز شماست، دروغ میگفتید ایران و زیرساختهای آن برایتان مهم است و دروغ میگفتید که مردم ایران برایتان اهمیت دارند... شما به مردم دروغ میگویید و برای سرنگونی کشور امید دارید، البته با تکیه بر دولتهای خارجی. این روش سنتی تاریخی در خاندان پهلوی است....» آرش عزیزی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ نیز اظهار داشت رضا پهلوی «هیچ انتقادی از حملات اسرائیل به ایران نکرده» و حتی هوادارانش در فضای مجازی، از این حملات حمایت کردهاند! او این رویکرد را جنگطلبانه و مغایر با منافع مردم ایران توصیف کرده است. به همین ترتیب فرج سرکوهی، نویسنده و روشنفکر ایرانی نیز مواضع فرزند شاه مخلوع را «بر طبل جنگ کوبیدن» دانسته و هشدار داده است، اتکا به بمباران خارجی برای تغییر رژیم نه تنها خیالی باطل است، بلکه میتواند پیامدهای انسانی و امنیتی سنگینی برای مردم ایران داشته باشد. اینگونه انتقادات، اما تنها به فعالان سیاسی محدود نشده است. داریوش اقبالی، خواننده شناختهشده هم در کنسرتی خطاب به مخاطبانش گفت: «در کولهپشتی مهماتی که سربازان خارجی حمل میکنند، آزادی جایی ندارد!...» مجموعه این واکنشها نشان میدهد، نزدیکی رضا پهلوی به رژیم صهیونیستی بهجای تقویت جایگاه او، مشروعیت سیاسیاش را در میان اپوزیسیون به شدت تضعیف و شکافهای تازهای حتی در میان سلطنتطلبان ایجاد کرده است! روندی که بسیاری آغاز و انجام آن را از پیش معلوم و برون داد سرویسهای امریکایی- اروپایی- اسرائیلی ارزیابی میکنند. ۲- «خیانت» و بازتولید سنت وابستگی منتقدان بر این باورند که نزدیکی رضا پهلوی به اسرائیل، تنها یک موضعگیری سیاسی نیست، بلکه نوعی خیانت ملی است که در امتداد همان وابستگی تاریخی خاندان پهلوی به قدرتهای خارجی معنا پیدا میکند. همانگونه که سلطنت پهلوی با اتکا بر حمایت بیگانگان در ایران استقرار یافت و در بزنگاههای تاریخی، سرنوشت کشور را به قدرتهای خارجی گره زد، امروز نیز رضا پهلوی همان مسیر را با مشروعیتبخشی به حملات نظامی اسرائیل بازتولید میکند. اکبر گنجی، روزنامهنگار و فعال سیاسی با تمسخر رضا پهلوی را «رضا پالانی» نامیده و حمایت آشکار او از اسرائیل را خیانت به وطن دانسته است. گنجی در یادداشتی تأکید کرده است: «خیانت به وطن، خیانت به کشور، خیانت به ایران عزیز، بسیار مهم و اساسی است. ایرانیان در طول تاریخ با خائنها مهربان نبودهاند. قانون اساسی امریکا میگوید هر امریکایی که یک دولت خارجی را دعوت به حمله نظامی به امریکا کند یا با آنها همکاری کند، به شدت مجازات خواهد شد. این اصل و قانون در همه کشورهای دنیا جاری است. رضا پالانی و یاران اصلیاش و مریدانش - که هیچ شک و تردیدی در خیانتشان به ایران و تمامیتش وجود ندارد- با افتخار عجیبی خیانت رضا شاه دوم شان و خودشان به کشور و وطن را توجیه میکنند. همه آنها در شبکههای اجتماعی، سخنان بسیار سخیفی برای توجیه خیانتشان به وطن ارائه کرده و میکنند که نباید برای آنها وقت تلف کرد. مثلاً مینویسند حمله عراق به ایران با حمله نظامی اسرائیل به ایران تفاوت اساسی دارد! صدام قصد داشت تا رجویها و سازمان مجاهدین خلق را به قدرت برساند، اما نتانیاهو قصد دارد رضا پالانی و دودمانش را به پادشاهی برساند! اگر شما مخالف این هستید، پس مدافع حفظ جمهوری اسلامی هستید و مزدور آن! آنها با یاران شاه هم که با حمله نظامی به ایران مخالفت میکنند، همین رفتار را دارند....» این دیدگاه گنجی، بخشی از یک موج گسترده انتقاد است که بر این باور استوار شده که حمایت رضا پهلوی از اسرائیل، نه یک اقدام حسابشده سیاسی، بلکه رفتاری است که جز آن نمیتوانند انجام دهند، آنان جز تمسک به قدرتهای استعماری چیزی نمیدانند. حامد اسماعیلیون از اعضای سابق گروه موسوم به همبستگی نیز به رضا پهلوی هشدار داده است: «حمایت از حمله نظامی دیگران به ایران، قضاوت بیرحمانه تاریخ را بهدنبال خواهد داشت....» از نگاه اسماعیلیون، مواضع این ولیعهد خودخوانده، نه تنها مشروعیت سیاسی او را در میان اپوزیسیون کاهش میدهد، بلکه با تکیه بر قدرتهای خارجی، مردم ایران را بهطور غیرمستقیم قربانی منافع سیاسی خود میکند. ۳ - شکاف در میان هواداران سلطنت مواضع جنگطلبانه ولیعهد خودخوانده و نزدیکی آشکار او به اسرائیل، نه تنها در میان اپوزیسیون غیرسلطنتطلب واکنشهای تند برانگیخته، بلکه سبب فاصلهگیری بخشی از یاران و هواداران پیشین خودِ وی نیز شده است. بسیاری از چهرههای نزدیک به جریان سلطنتطلب با تأکید بر پیامدهای انسانی و ملی این رویکرد، علناً با دوست سابقِ خود مرزبندی کرده و حتی از «بازتولید وابستگی تاریخی خاندان پهلوی به بیگانگان» سخن گفتهاند! این انشقاق، انسجام درونی سلطنتطلبان را به شدت متزلزل کرده و مشروعیت رضا پهلوی را بهعنوان چهرهای پرخرج در اپوزیسیون زیر سؤال برده است. تحلیلگران معتقدند اتکای افراطی او به حمایت خارجی، نه تنها پایگاه اجتماعی سلطنتطلبان را تضعیف کرده است، بلکه اعتبار اپوزیسیون خارج از کشور را نیز کاهش داده و بر بدبینی عمومی نسبت به امکان همگرایی در میان نیروهای مخالف دامن زده است. یکی دیگر از محورهای انتقاد اپوزیسیون، تأثیر منفی حمایت رضا پهلوی از اسرائیل بر وحدت و انسجام سلطنتطلبان است. مهرداد درویشپور، جامعهشناس و فعال سیاسی معتقد است حتی در میان اپوزیسیون برونمرزی نیز این مواضع باعث سقوط اخلاق سیاسی و کاهش محسوس محبوبیت رضا پهلوی شده است. به گفته درویشپور، نزدیکی نامبرده به اسرائیل، شکافی عمیق در میان سلطنتطلبان ایجاد کرده است. برخی از یاران سابق رضا پهلوی بهطور علنی از وی اعلام برائت کرده و فاصله خود را از او نشان دادهاند، امری که بیانگر بیاعتمادی و تردید نسبت به اهداف سیاسی و اخلاقی فرزند شاه مخلوع در میان طیفهای مختلف اپوزیسیون است. تحلیل این وضعیت نشان میدهد حمایت از قدرتهای خارجی و مواضع جنگطلبانه بهجای تقویت موقعیت سیاسی میتواند انسجام داخلی اپوزیسیون را تضعیف کند و مشروعیت رهبران آن را کاهش دهد. در واقع عملکرد رضا پهلوی، نمونهای از پیامدهای منفی اتکای افراطی به حمایت خارجی است که حتی هواداران پیشین را نیز به فاصلهگیری و انتقاد واداشته است. این انشقاق علاوه بر کاهش وزن سیاسی پهلوی به اعتبار و قابلیت هماهنگی اپوزیسیون سلطنتطلب در تلاش برای تغییر رژیم ضربه زده است و نشان میدهد که هرگونه همسویی آشکار با قدرتهای خارجی میتواند به سرعت مشروعیت داخلی را از بین ببرد. امری که در این روزها، رسانهها شاهدی بر آن قلمداد میشوند. اعتراض اپوزیسیون به همکاری نمادین با اسرائیل در پی دیدار سعید قاسمینژاد مشاور رضا پهلوی و عضو بنیاد دفاع از دموکراسیها - که بهطور رسمی در لابیگری برای اسرائیل و سیاستهای ضدایرانی شناخته میشود- هیئتی به نمایندگی از رضا پهلوی در کنفرانس «فراتر از افق ۲۰۲۵» در فلسطین اشغالی شرکت کردند. در حاشیه این کنفرانس، این هیئت با اسحاق هرتزوگ رئیسجمهور اسرائیل و گیلا گملیل وزیر اطلاعات و نوآوری این دولتِ خودخوانده، دیدار و گفتوگو کرد. هدف از این دیدار، پایهگذاری «پیمان کور...
« بازگشت به لیست اخبار