آیا ایران و اسرائیل دوباره می‌جنگند؟ I اولین فرمانده سپاه پاسخ می‌دهد

آیا ایران و اسرائیل دوباره می‌جنگند؟ I اولین فرمانده سپاه پاسخ می‌دهد

1404/05/18 - 15:26 736 بازدید
اولین فرمانده سپاه گفت که جنگ ایران و اسرائیل از سال ۵۷ آغاز شده و مقطعی نیست و اسرائیل پس از طوفان‌الاقصی به دنبال درگیری مستقیم بود؛ منصوری از ضعف‌های اطلاعاتی و نفوذ در سطوح بالای کشور هم انتقاد کرده و می‌گوید تجهیزات نظامی توسط کولبران وارد شده است.
اولین فرمانده سپاه معتقد است اسرائیل پس از طوفان‌الاقصی به دنبال درگیری مستقیم بود اما ایران با وجود غافل‌گیری، سریعاً خود را بازیابی کرد و ضربات سنگینی به اسرائیل وارد کرد؛ منصوری از ضعف‌های اطلاعاتی و نفوذ در سطوح بالای کشور هم انتقاد کرده و می‌گوید تجهیزات نظامی توسط کولبران وارد شده است. به گزارش ، «جواد منصوری» اولین فرمانده سپاه پاسداران و سفیر پیشین ایران در چین، یک ماه پس از آتش‌بس در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، به تحلیل چرایی و ابعاد و پیامدهای این جنگ پرداخت: *در سال‌های گذشته توان موشکی ایران به عنوان قدرت بازدارندگی عنوان می‌شد. با این‌حال جنگ ۱۲ روزه آغاز شد و در آن هم ایران از تجهیزات موشکی استفاده کرد. این قدرت بازدارندگی را چطور ارزیابی می‌کنید؟ قاعدتا طرف مقابل هزینه و فایده و محاسباتی داشته است که این جنگ را آغاز کرد. لازم است مقدمه کوچکی را متذکر شوم؛ شخصا تعبیر جنگ ۱۲روزه را مسامحه و خطای کوچکی می‌دانم. به عبارت دیگر، جنگ ما با آمریکا و اسراییل هیچ گاه قطع نشده است. به صراحت از صبح ۲۳ بهمن ۵۷ تا الان، مستقیم و غیرمستقیم و در ابعاد اقتصادی و رسانه‌ای و در همه نوع در حال جنگ هستیم. این‌که فکر کنیم وضعیت عادی بود و جنگ شروع شد، یا این‌که تصور کنیم جنگ تمام شده است، درست نیست. آن‌ها اهداف خاصی دارند و تا به این اهداف نرسند، در حد توان‌شان منصرف نخواهند شد. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی وزیر خارجه اسراییل جمله‌ای گفت که به نظرم آن جمله خط مشی کل نظام سلطه غرب تا کنون را تعیین کرد: «در ایران زلزله‌ای شد که خاورمیانه را خواهد لرزاند و به دنبال آن، دنیا خواهد لرزید؛ پس همه جمع شوید و جلوی این سیل را بگیرید.» همه آن‌ها نه‌فقط تا امروز، بلکه شاید تا صد سال دیگر برای جلوگیری از این زلزله به‌صورت متحد کار می‌کنند. این مسأله مهمی است. این‌که در ایران چه دولتی، با چه شخصی و با چه اسم و رسمی سر کار باشد، موضوع اصلی نیست؛ آن‌چه مطرح است، این است که یک انقلاب اسلامی برای استقلال ایران شکل گرفته با ویژگی‌هایی خاص که در دنیا تقریباً کم‌نظیر است؛ انقلابی که مدافع اسلام و مسلمانان است. این موضوع تازگی ندارد. جنگ‌های صلیبی را بخوانید که بیش از ۲۰۰ سال با مسلمانان جنگیدند. این‌که تصور کنیم با پدیده‌ای جدید، مقطعی یا منحصر به دولتی خاص در فلان کشور مواجه هستیم، نادرست است. زمانی با قائم‌مقام وزیر خارجه فرانسه گفت‌وگویی مفصل و البته صریح داشتم. پس از دو ساعت صحبت، او صریحاً به من گفت که امکان ندارد بتوانیم با شما کنار بیاییم؛ چون آن‌چه دنیا از فرهنگ و تمدن دارد، از ماست و به همین دلیل ما مغروریم، و آن‌چه بدبختی دنیا از آن ناشی می‌شود، از شماست. شما فکر می‌کنید بقیه غیر از این فکر می‌کنند؟ آیا رئیس‌جمهور آمریکا، آلمان، فرانسه یا ایتالیا غیر از این فکر می‌کنند؟ فرانسه، از ۹میلیون نفر جمعیت الجزایر، یک میلیون نفر را کشت تا به آن‌ها استقلال ندهد، اما به‌خاطر شرایطی، ناچار شد عقب‌نشینی کند. بنابراین، این مقدمه را گفتم تا روشن شود که اتفاق اخیر نه بی‌سابقه بوده و نه بدون زمینه، مطالعه و پیشینه. نتانیاهو در کنگره آمریکا جمله‌ای گفت که بسیار قابل تأمل است: «با اقداماتی که تا به حال علیه ایران کرده‌ایم، تا کنون باید دولت ایران ۱۲ بار سقوط کرده باشد.» من هم نمی‌دانم چرا این اتفاق نیفتاده است. پیش از این اتفاقات اخیر نیز چنین تلاش‌هایی وجود داشته است. نباید تصور کنیم این مسائل صرفاً مربوط به امروز و دیروز، یا ناشی از سیاست‌ها و دولت فعلی ماست. این نکته بسیار مهمی است که اگر درباره آن به تفاهم برسیم، به‌نظر من بخش عمده‌ای از اختلافات و بحث‌های ما حل خواهد شد. مسائل هسته‌ای، موشکی و حقوق بشر، همه‌اش بهانه است. رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا همین چند وقت پیش جمله‌ای گفت که بسیار روشنگر است: «اگر ایران اسرائیل را به رسمیت بشناسد، تمام مشکلاتش حل خواهد شد؛ حتی اگر بخواهد بمب اتم بسازد، مانعی ندارد». بعد از طوفان الاقصی گفتند باید کار را یک‌سره کنیم و سر مار را بزنیم * با این مقدمه شما می‌توان سوال قبل را این‌طور پرسید که پس از ۲۳ بهمن ۵۷ تا امروز، اسرائیل بارها فرصت داشته است به ایران حمله کند. چرا این حمله در سال ۱۴۰۴ رخ داد؟ مسأله این است که شرایط زمان، صحنه یا ترکیب سیاست‌های روز، اقتضائاتی دارد. یک روز بحث حقوق بشر را، روز دیگر موضوع موشک را مطرح می‌کنند و روزی تحریم نفتی اعمال می‌کنند. هر روز، متناسب با شرایط همان روز و آن‌چه امکان‌پذیر است، تصمیم می‌گیرند و عمل می‌کنند. از حدود دو سال پیش، مشخصاً بعد از عملیات «طوفان الاقصی»، اسرائیلی‌ها به این جمع‌بندی رسیدند و این جمله را مطرح کردند که «باید کارمان را با ایران یک‌سره کنیم؛ آن‌چه تا الان علیه ایران انجام داده‌ایم، پاسخگوی نیاز ما نبوده است.» این سخنی بود که پس از طوفان الاقصی بیان شد. جملاتی نظیر «سر مار در ایران است و باید آن را زد» و عباراتی که اصل آن به مسأله انقلاب اسلامی بازمی‌گردد، به‌صراحت چنین نگاهی را اعلام کرده‌اند. بنابراین تصور حمله اسرائیل به ایران قطعی بود؛ اما با مذاکرات ایران و آمریکا انتظار انصراف از درگیری مستقیم با اسرائیل به وجود آمد. * بنا به صحبت شما که بعد از طوفان‌ الاقصی به این جمع بندی رسیده‌اند که کار را یکسره کنند، آیا در نظام جمهوری اسلامی و مقامات نظامی این جمع‌بندی وجود داشت که به درگیری نظامی خواهیم رسید؟ تا جایی که من اطلاع دارم، این تصور قطعی بود. بعضا هم در سخنان مقام معظم رهبری به عنوان فرمانده کل قوا و فرماندهان نیروهای مسلح این جمله را می‌شنیدید که باید در همه زمینه‌ها باید آمادگی کامل داشته باشیم. حتی در رسانه‌های ما این جمله‌ها پخش شده است. اما این‌که چه ساعتی و چگونه و با چه ابزارهایی باشد، نکته‌ای قابل بحث است. * آمادگی داشتیم؟ به نظر بسیاری از افراد، این‌طور می‌رسد که در جریان مذاکرات غیرمستقیم ما و آمریکا، تا حدی ما را خواب و خام کردند و فریب‌مان دادند. ما مشغول مذاکرات شدیم و تصور می‌کردیم که ممکن است به نتیجه‌ای برسیم و به جنگ کشیده نشویم، در حالی که آن‌ها در همان زمان آمادگی‌های خود را فراهم کردند و ضربه خود را زدند. این تحلیل را دور از ذهن نمی‌دانم که تا حدی غفلت، انتظار یا حتی نوعی انصراف از درگیری مستقیم با اسرائیل داشتیم. ما غرق در مذاکره بودیم و تصور می‌کردیم که قرار است توافق‌هایی صورت بگیرد. اما در عین حال، نمی‌توانم بپذیرم که مسئولان درجه‌ اول نظامی و امنیتی ما نیز تا این اندازه تحت‌تأثیر فضای انتظار برای نتیجه‌ مذاکرات بوده باشند. اساساً هر مدیری، در هر جایگاهی، باید همیشه آمادگی مقابله با همه‌ نوع احتمالات را داشته باشد. این‌که سیل بیاید، توجیه این‌که خواب بودیم و نمی‌دانستیم پذیرفتنی نیست. مثلاً اگر الان برق قطع شود، باید بدانید چه کاری انجام دهید؛ اگر مدیر شما پیش‌بینی این شرایط را نکرده باشد، مدیر خوبی نیست و توانایی اداره‌ درست آن مجموعه را ندارد. یا اگر آب قطع شود، باید راه‌حل از پیش داشته باشد. حال، به‌طریق‌اولی، مقامات ارشد کشور باید همه‌ سناریوها را در نظر گرفته باشند و برای آن‌ها آمادگی داشته باشند. به همین دلیل جمله‌ای معروف وجود دارد: «مدیر باید خودش را برای بدترین شرایط آماده کند و از بدترین‌ها غافل‌گیر نشود». فرض کنید سیلی بیاید و بعد توجیه شود که «خواب بودیم و نمی‌دانستیم»، این پذیرفتنی نیست. مدیر باید احتمال این را داده باشد که ممکن است امشب سیلی ویرانگر در نقطه‌ای بیاید و از هم‌اکنون بداند فردا چه باید بکند. این نکته بسیار مهمی است. لذا این‌که قاطعانه بگوییم مسئولان ما هیچ آمادگی نداشته‌اند و به چیزی فکر نکرده‌اند، بعید به نظر می‌رسد. اما در عین حال، منکر این هم نیستم که شاید از نظر ابزاری و کارآمدی، پیش‌بینی کافی نشده بود. شاید گفته شد که «این پدافند، این رادار، این پهپاد پاسخگوی تهدید است» ولی به این فکر نکردیم که دشمن ممکن است از ابزارهای بالاتری استفاده کند؛ ممکن است با دو برابر ظرفیت ما حمله کند؛ یا اصلاً از ابزارهایی خارج از پیش‌بینی ما استفاده کند. این، می‌تواند یک سوال باشد که باید به آن پاسخ داده شود. البته، پدیده‌ غافل‌گیری بی‌سابقه نیست. مثلاً در ماجرای «طوفان‌الاقصی» دیدیم که اسرائیلی‌ها ـ با همه شهرت اطلاعاتی و دسترسی‌های گسترده‌شان ـ چطور غافل‌گیر شدند و حتی اکنون هم با غافل‌گیری‌های عجیب مواجه می‌شوند. موضوع این نیست که قدرت ندارند؛ بلکه در عین داشتن قدرت، به‌خاطر غفلت، جهل، یا خطای محاسباتی، ضربه می‌خورند و بعد آن را جبران می‌کنند. جمهوری اسلامی در زمان کوتاهی خود را بازیابی کرد و به میدان بازگشت بنابراین، جمع‌بندی من این است که با یک اتفاق بی‌سابقه و بی‌نظیر در جنگ‌های دنیا مواجه بودیم. اگر اسرائیل با ما همسایه بود و دیواربه‌دیوار مرز مشترک داشت، مسأله فرق می‌کرد. اگر می‌توانست مستقیماً از خاک خودش به ما حمله کند، باز هم شرایط متفاوت می‌بود. اما اکنون نکته مهم این است که پای چند کشور دیگر هم در میان است و باید دید که آن‌ها چه نقشی ایفا کرده‌اند. نقش آمریکا، اروپا و برخی کشورهای منطقه، واقعیت‌هایی هستند که نمی‌توان نادیده گرفت اما نکته‌ فوق‌العاده و درخور توجه این است که علی‌رغم برنامه‌ریزی‌ای که انجام داده بودند (و مشخص نیست در چه بازه‌ زمانی‌ای صورت گرفته)، جمهوری اسلامی توانست ظرف مدت نسبتاً کوتاهی خودش را بازیابی کند، به میدان بازگردد و به‌صورت مستقیم وارد درگیری شود. آن‌چنان دشمن را غافل‌گیر کرد که مجبور شدند بگویند: «فکر نمی‌کردیم ایران چنین قدرتی داشته باشد و بتواند چنین خسارتی وارد کند.» در جنگ بسیاری از اسناد مهم اسرائیل در ارتش و موساد از بین رفت این یک واقعیت است. خسارت‌هایی که به اسرائیل وارد شده، بسیار بیشتر از چیزی است که در رسانه‌ها بیان می‌شود. هر یک از این خسارت‌ها برای بازگشت به حالت اولیه، زمان‌بر است و بازسازی و ترمیم و هزینه‌های فراوانی می‌طلبد. برخی از آن‌ها حتی قابل بازسازی نیست. برای مثال، بسیاری از اسناد مهم آن‌ها ـ چه در ستاد ارتش و چه در موساد ـ از بین رفته‌اند و این چیزی نیست که قابل بازگشت باشد. همچنین افرادی که از آن‌ها کشته شده‌اند، دیگر بازنمی‌گردند؛ لیست‌هایی که منتشر می‌شود نشان می‌دهد تعداد این کشته‌ها کم نیست. بنابراین، اگرچه ایران در ابتدای عملیات ضربه خورد، اما دو اتفاق مهم‌تر رخ داد: اولاً ایران خیلی زود توانست خودش را بازیابی کند، و ثانیاً ضربه‌ای وارد کرد که بی‌تردید سنگین‌تر از ضربه‌ای بود که دریافت کرده بود. البته، از نظر نیروی انسانی، انکار نمی‌کنم که اسرائیل ضربه بزرگی به ما زد. * در ارتباط با همین جمله آخر که می‌گویید ضرباتی هم خوردیم فکر می‌کنید ای...
« بازگشت به لیست اخبار