آیا جنگی نزدیک میان ایران و اسرائیل در راه است؟
ممدوح المنیر معتقد است حمله پر سر و صدای آمریکا و "اسرائیل" به تأسیسات هستهای ایران، برخلاف ادعاها، ناکام ماند و تهران با قدرت بیشتری به مسیر هستهای و موشکی خود ادامه میدهد.
ممدوح المنیر معتقد است حمله پر سر و صدای آمریکا و "اسرائیل" به تأسیسات هستهای ایران، برخلاف ادعاها، ناکام ماند و تهران با قدرت بیشتری به مسیر هستهای و موشکی خود ادامه میدهد. سرویس جهان مشرق- مدیر مرکز مطالعات بینالمللی علوم سیاسی و راهبردی استانبول طی یادداشتی در پایگاه اینترنتی "الجزیره نت" نوشت: در ساعات نخست بامداد روز ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، از اجرای «حملهای بسیار موفق» به سه سایت هستهای اصلی ایران خبر داد و ادعا کرد که این سایتها بهطور کامل نابود شدهاند و برنامه هستهای ایران برای سالها به عقب رانده شده است. پس از آن، ایران حملهای هماهنگ به پایگاه العُدید قطر انجام داد، سپس آتشبسی میان تهران و تلآویو با میانجیگری آمریکا برقرار شد و هر طرف ادعا کرد که بر دیگری پیروز شده است. اما تنها یک هفته پس از این اعلام پر سر و صدا، افشاگریهای اطلاعاتی آمریکا، حقیقتی کاملاً متفاوت را برملا کردند: حمله نتوانسته بود به اهداف راهبردی خود دست یابد، و برنامه هستهای ایران برخلاف ادعاهای واشنگتن و تلآویو نابود نشده بود. ممدوح المنیر، مدیر مرکز مطالعات بینالمللی علوم سیاسی و راهبردی استانبول واقعیت های انکار ناپذیر فارغ از میزان صحت این افشاگریها که ترامپ و دولتش تلاش فراوانی برای زیر سؤال بردن آنها کردند، اطلاعاتی وجود دارد که بهمثابه واقعیتهایی انکارناپذیر هستند از جمله: واقعیت اول: ایران حدود ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با خلوص ۶۰ درصد در اختیار دارد که در صورت افزایش سطح غنیسازی به ۹۰ درصد، برای ساخت حدود ۱۲ بمب هستهای کافی است. واقعیت دوم: ایران دهها هزار دستگاه سانتریفیوژ در اختیار دارد که میتوانند فرایند غنیسازی را در مدت چند هفته بهانجام برسانند. این سانتریفیوژها بهطور کامل ساخت ایران هستند. واقعیت سوم: ایران از ماهها پیش، ساخت هشت سایت جدید برای غنیسازی یا تولید سوخت هستهای را آغاز کرده که در مراحل مختلفی از تکمیل قرار دارند و بهطور عمدی مکان آنها را مخفی نگاه داشته است. واقعیت چهارم: یکی از مقامهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد که ماهها پیش، مقامات ایرانی آنها را به مکانی مخفی در زیر تأسیسات فردو هدایت کردهاند که در عمق ۸۰۰ متری قرار دارد. بهدلیل تعدد تونلها، بازرسان نتوانستند مکان دقیق آن را مشخص کنند. این یعنی عملاً تمام بمبهای آمریکایی که پرتاب شدهاند، تأثیر قابلتوجهی بر قلب راکتور نداشتهاند، بلکه در بهترین حالت، ورودیهای سطحی یا برخی از لایههای حفاظتی را تخریب کردهاند، بدون اینکه آسیبی به قلب راکتور یا بخشهایی وارد شود که در عمق نزدیک به یک کیلومتر زیر زمین قرار دارند؛ جایی که بهاحتمال زیاد، مواد اورانیومی، سانتریفیوژها یا دیگر تجهیزات حیاتی به آن منتقل شدهاند. واقعیت پنجم: توان موشکی ایران بر اساس کمترین تخمینهای اطلاعاتی، شامل حدود سه هزار موشک بالستیک است و بر پایه بیشترین برآوردها به دهها هزار موشک در انواع مختلف میرسد. ایران، طبق اعلام رسمی ارتش "اسرائیل"، حدود ۴۰۰ موشک به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک کرده که نشان میدهد توان موشکی آن همچنان در بالاترین سطح کارآمدی قرار دارد. شکست در تحقق اهلاف شده این اطلاعات واقعیتی است که دولت آمریکا و "اسرائیل" بهخوبی از آن آگاهاند. از همین رو، تردیدها نسبت به موفقیت عملیات مشترک آمریکا و "اسرائیل" در محافل علمی، سیاسی و نظامی در سراسر جهان رو به افزایش است. تحلیلها از این نکته نشأت میگیرند که ترامپ و تیمش نمیتوانند این واقعیتها را انکار کنند، بلکه تنها میکوشند با ایجاد حواسپرتی یا زیر سؤال بردن منابع اطلاعاتی، از اعتراف به شکست فرار کنند. بدیهی است که ایران نیز در این جنگ آسیبهایی را متحمل شده و برنامه هستهایاش بیتردید دچار اختلالاتی شده است، اما هدف اعلامشده آمریکاییها و "اسرائیلی ها" از این جنگ محقق نشده است؛ حقیقتی که همگان از آن آگاهند. این ما را به پرسش دوم میرساند: چرا آتش بس برقرار شد اگر اهداف محقق نشد؟ علت مستقیم آن است که سامانه دفاع موشکی "اسرائیل" در آستانه اتمام ذخایر خود قرار گرفته بود و این بدان معناست که برتری هوایی ایران در آسمان سرزمینهای اشغالی بهزودی به یک واقعیت تبدیل میشد، همانگونه که اسرائیل از طریق جنگندههایش بر آسمان ایران سیطره داشت. همچنین توان جبهه داخلی "اسرائیل" برای تحمل ضربات پیدرپی ایران، رو به فروپاشی بود. در آغاز حمله "اسرائیل" به ایران، نظرسنجیها در سرزمینهای اشغالی نشان میداد که ۷۰ تا ۸۵ درصد مردم از آن حمایت میکنند، اما در روزهای پایانی جنگ، با افزایش تلفات انسانی و خسارات مالی، ۶۵ درصد از صهیونیستها خواهان پایان دادن به جنگ شدند. حال تصور کنید که اگر سامانه گنبد آهنین "اسرائیل" بهطور کامل از کار میافتاد و آسمان سرزمینهای اشغالی بهطور کامل در برابر موشکهای ایرانی بیدفاع میماند، چه میشد؟ در آن صورت، با واقعیتی مواجه میشویم که در آن ایران همچنان قادر به ساخت بمب اتمی است، و "اسرائیل" در برابر خطر وجودی ناشی از موشکهای ایرانی یا بمبی که ممکن است در هر لحظه رونمایی شود، قرار دارد. این واقعیت در اظهارات مدیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی، وزرای دولت نتانیاهو و مقامات آمریکایی نیز منعکس شد، آنجا که گفتند ایران میتواند ظرف چند ماه برنامه هستهای خود را بازسازی کند. بنابراین، واشنگتن و تلآویو با دو احتمال قطعی روبهرو هستند: یا ایران همین حالا توانایی ساخت بمب را دارد و تنها منتظر تصمیم سیاسی است، یا اینکه ظرف چند ماه دوباره به این توانایی خواهد رسید. در هر دو حالت، بر اساس محاسبات امنیت ملی آمریکا و "اسرائیل"، خطر واقعی و وجودی ایران پابرجاست. فهم رفتار بازیگران این شکست در نابودسازی یا حتی مهار برنامه هستهای ایران، با بحران حقوقی روبهرشد نخستوزیر "اسرائیل" بنیامین نتانیاهو همزمان شده که ممکن است بهطور کا...
« بازگشت به لیست اخبار