آیا رهبر انقلاب تحت فشار تصمیم می‌گیرند؟

آیا رهبر انقلاب تحت فشار تصمیم می‌گیرند؟

1404/07/02 - 21:51 507 بازدید
رهبر انقلاب نقشه کلان را ترسیم می‌کنند، مدیران متناسب با توان خود آن را جلو می‌برند و ایشان هم بر اساس نتایج، تصمیم‌های بعدی را اتخاذ می‌کنند. این همان منطق عقلانی کشورداری است.
رهبر انقلاب نقشه کلان را ترسیم می‌کنند، مدیران متناسب با توان خود آن را جلو می‌برند و ایشان هم بر اساس نتایج، تصمیم‌های بعدی را اتخاذ می‌کنند. این همان منطق عقلانی کشورداری است. به گزارش همشهری‌آنلاین، محسن مهدیان ، مدیر مسئول همشهری در یادداشتی نوشت:‌گاهی برخی سخنان بدون توجه به عواقب مطرح می‌شود. این روزها هم عده‌ای می‌خواهند چنین القا کنند که رهبر انقلاب در مواردی تحت فشار دیگران تصمیم می‌گیرند. نتیجه چنین حرفی، خدای نکرده، تصویر رهبری مسلوب‌الاراده است؛ تصویری نادرست و بی‌پایه. اما این شبهه از کجا آغاز شد؟ شب گذشته رهبر انقلاب فرمودند که به مذاکره‌کنندگان درباره «مشروط نشدن ۱۰ ساله» در برجام تذکر داده بودند، اما آن تذکر مورد توجه قرار نگرفت. برخی با شنیدن این نکته نتیجه گرفتند که پس لابد گروهی با فشار، رهبر انقلاب را مجبور کردند علیرغم شکسته شدن خط قرمز، برجام را بپذیرند. این ادعا چرا امروز پررنگ‌تر شده است؟ دلیلش سخنان اخیر آقای فضائلی، از چهره‌های نزدیک به دفتر رهبری است که تصریح کرد ادعای تحت فشار قراردادن رهبری حرف بی‌حسابی است. همین همزمانی موجب شد برخی دوباره به این ادعای ناجنس دامن بزنند. حال پرسش اصلی این است: سخنان رهبری درباره «رعایت نشدن خط قرمزها» چگونه با توضیح آقای فضائلی قابل جمع است؟ برای پاسخ به سخنان خود رهبر انقلاب رجوع کنیم. ایشان بارها گفته‌اند: برخی خط قرمزها رعایت نشد. اما این «رعایت نشدن» یعنی چه؟ آیا به معنای خیانت یا دسیسه بود؟ خیر. پاسخ این است: «نتوانستند.» چنانکه فرمودند: «وزیر خارجه محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما اینجا را، یا این خط قرمز را، دیگر نتوانستیم حفظ کنیم.» این سخن روشن می‌کند که مسئله خیانت نبود، بلکه ناتوانی بود. البته این ناتوانی بدون مسئولیت نیست. دو خطای اصلی در کار مذاکره‌کنندگان وجود داشت: یک، خطای نگاه؛ آن‌ها واقعاً فکر می‌کردند می‌توان به آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها اعتماد کرد. دو، خطای فنی؛ در مسیر مذاکره ناتوان عمل کردند. خلاصه باخت دادند. چنانکه رهبر انقلاب درباره این خط قرمزها فرمودند: «وقتی عجله داریم که کار را زودتر تمام کنیم و به جایی برسانیم، از جزئیات غفلت می‌کنیم.» اکنون پرسش دیگری پیش می‌آید: اگر مذاکره‌کنندگان نتوانستند، چرا رهبر انقلاب پذیرفتند؟ آیا این یعنی تحت فشار بودند؟ قطعاً خیر. رهبر انقلاب چارچوب‌های کلان را تعیین می‌کنند، خط و مرزها را مشخص می‌سازند، اما اجرای جزئیات بر عهده مسئولان است. بنابراین وقتی مسئولی نمی‌تواند امری را محقق کند، طبیعی است رهبر انقلاب متناسب با شرایط تصمیم بگیرند. اگر منطق مخالفان را بپذیریم، باید بگوییم هر مدیری که نقصی در کار دارد، رهبر انقلاب را تحت فشار گذاشته است. روشن است که غلط است. نقد عملکرد مدیران به‌جای خود محفوظ است، اما هیچ‌کدام به معنای فشار بر رهبری نیست. رهبر انقلاب نقشه کلان را ترسیم می‌کنند، مدیران متناسب با توان خود آن را جلو می‌برند و ایشان هم بر اساس نتایج، تصمیم‌های بعدی را اتخاذ می‌کنند. این همان منطق عقلانی کشورداری است. اما چرا برجام پذیرفته شد؟ پاسخ روشن است: محاسبه هزینه و فایده. رهبر انقلاب فرمودند: «در قضیه برجام دشمن مجبور شد؛ همین مقداری که عقب‌نشینی کرد به خاطر این بود که ملت ایران اقتدار نشان داد؛ دولت جمهوری اسلامی عزت نشان داد. البته من شخصاً معتقدم می‌شد از این بهتر هم انجام بدهیم، اما بالاخره توان و فرصت همین اندازه را اقتضا کرد. همین مقدار پیشرفت هم کار مهمی بود.» از نگاه ایشان، آن روز پذیرش برجام منافعی داشت که بر مضراتش غلبه می‌کرد. مهم‌ترین منفعت چه بود؟ تجربه‌ای بزرگ برای ملت ایران. ایشان توضیح دادند: «این تجربه ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه سال ۸۲ و ۸۳ در تعلیق غنی‌سازی. دو سال عقب افتادیم، اما به نفع ما تمام شد، چون فهمیدیم امید همکاری از غربی‌ها مطلقاً وجود ندارد.» پس اصل ماجرا روشن است: پذیرش برجام نه ناشی از فشار، بلکه نتیجه محاسبه دقیق و اشراف کامل رهبر انقلاب بود. اما فارغ از این نسبت غلط به رهبری، یک آسیب مهم دیگر هم هست: نگاه تکفیری به افراد. برخی می‌گویند عده‌ای خائن خیانت کردند و بعد هم رهبر را تحت فشار قرار دادند تا برجام را بپذیرد. اگر این روایت درست باشد، ملت چه خواهند گفت؟ آن خائن‌ها را اعدام کنید و یک تیم غیرخائن برای مذاکره بفرستید. این روایت ثمره اصلی برجام را از بین می برد. روایت واقعی اما چنین است: برخی که از بن دندان به غرب اعتماد داشتند رفتند برای مذاکره. آنهم نه برای خیانت. برای حل مشکلات. بخاطر اعتقاد غلط فکر کردند راه حل در مذاکره است و به غرب اعتماد کردند. خطاهای شان هم از سر همین اعتماد نابجا بود و نتیجه آن شد که نباید می شد. مساله اینست که دشمن نیامده برای مذاکره؛ آمده است برای "دیکته" کردن. اساساً ارزش تجربه برجام در همین است که ملت ایران آموختند به غرب و آمریکا نمی‌توان دل بست. مشکل، ماهیت اعتماد به غرب است، نه صرفاً افراد مذاکره‌کننده.
« بازگشت به لیست اخبار