الزامات دفاع میهنی فردا

الزامات دفاع میهنی فردا

1404/05/27 - 13:10 966 بازدید
تجربه نبرد اخیر نشان داد که برای دفاعی پایدار، انسجام اجتماعی به‌عنوان روح مقاومت و فناوری به‌عنوان بازوی آن باید در کنار یکدیگر قرار گیرند؛ اگر هرکدام از دیگری عقب بیفتد، خسارت‌آفرین است. 
تجربه نبرد اخیر نشان داد که برای دفاعی پایدار، انسجام اجتماعی به‌عنوان روح مقاومت و فناوری به‌عنوان بازوی آن باید در کنار یکدیگر قرار گیرند؛ اگر هرکدام از دیگری عقب بیفتد، خسارت‌آفرین است.  به گزارش مشرق، مصباح‌الهدی باقری، محمدجواد تسلیمی و سیدسجاد موسویان، پژوهشگران هسته مدیریت جهادی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) طی یادداشتی در روزنامه فرهیختگان نوشتند: نظام سلطه ده‌ها سال است که در حال سلطه و چپاول ملل گوناگون از جمله ایران بوده است. با انقلاب اسلامی ایران و خارج شدن کشور ما از زیر بار سلطه اجنبی، دشمنی آن‌ها با ملت و کشور ایران بیش از پیش عیان شده و به طُرق مختلف ظهور و بروز یافته است. تهاجم نظامی در سال‌های ابتدای انقلاب که نیابتاً توسط عراق انجام شد، تحریم‌های اقتصادی، سونامی تهاجم فرهنگی و... از مصادیق این دشمنی بارز است. اکنون بیش از ۴۶ سال است که ملت و انقلاب اسلامی ایران در حال مقابله دائمی با این تهاجم کینه‌توزانه است و دشمن غدار نیز ساعتی از اغراض خصمانه خود دست نکشیده و همواره در حال نوسازی و به‌روزرسانی راهبردهای هجمه و ضربه به کیان مقدس ایران است؛ از این‌رو بهره‌گیری از تجربیات گذشته در این رویارویی و شناخت نیازها و اصول جهت بازسازی داخلی و طراحی راهبردهای به‌روز و ارتقایافته از لوازم ضروری این نبرد است. سحر ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، برگ جدیدی از این تقابل ورق خورد و علی‌رغم سالیان سال دشمنی به انحاء مختلف نظامی و غیرنظامی، این‌بار خاک ایران مورد تهاجم گسترده مستقیم دشمن عنود واقع شد. می‌توان تفاوت این نبرد نظامی را با نبرد گذشته از دو حیث تحلیل کرد. اول آن‌که در تهاجم اخیر، رژیم صهیونیستی و در نقطه‌ای رژیم آمریکا به‌صورت مستقیم و بلاواسطه خاک ایران را مورد تهاجم قرار دادند. دوم آن‌که برخلاف گذشته که جنگ‌ها انسان‌پایه بود، نبرد اخیر فناورپایه بود. از این‌رو این اتفاق نشان از ورود به مرحله جدید و تعیین‌کننده‌ای از تقابل مستضعفین و مستکبرین عالم دارد؛ چیزی که در بیانات رهبر حکیم انقلاب و آن‌طرف گفته‌های سران کفر نیز نمود و ظهور داشته است. قرار گرفتن در چنین بزنگاه تاریخی، ضرورت بررسی تجربیات و استخراج الزامات دفاع میهنیِ تراز را بیش از پیش نمودار می‌سازد. توجه به این نکته حائز اهمیت است که طی بیش از دو دهه گذشته، عمدتاً ابتکار عمل در صحنه رویارویی با جبهه مقاومت بوده و طوفان‌الاقصی شاهد مثال آن است. رژیم در یکی‌دو سال گذشته تلاش کرده با انواع ترفندها موازنه را به نفع خودش برگرداند و نیروی فعال با دست برتر باشد. آن‌چه طی نبرد اخیر و بعد از شروع ترورهای هدفمند که با ترور شهید سید رضی موسوی در سوریه و یک هفته بعد، ترور شهید صالح العاروری در دی ۱۴۰۲ در لبنان شروع و سپس در مرداد ۱۴۰۳ با ترور شهید فؤاد شکر و جمع دیگری از فرماندهان حزب‌الله در لبنان و سپس شهید اسماعیل هنیه در تهران انجام شد و با پادرمیانی و خدعه و نیرنگ آمریکا پاسخ مناسبی دریافت نکرد؛ جبهه مقاومت را در موضع واکنشی و تدافعی قرار داد؛ به‌گونه‌ای که واکنش‌های ما در زمین طراحی‌شده آن‌ها و عمدتاً پیش‌بینی‌شده است. تغییر زمین بازی به‌گونه‌ای که ابتکار عمل به دست مقاومت افتد، از راهبردهای اساسی برای شکست این حصر است. چنین تغییری مستلزم آن است تا از سویی نقشه و فکر دشمن در حوزه‌های مختلف تهاجمی فهم گردد، ظرفیت‌های درونی شناسایی شود و با تکیه بر معارف ناب الهی پیرامون تقابل تاریخی دو جریان حق و باطل و جغرافیای غنی مقاومت و ضعف‌های متنوع دشمن -چه بالفعل و چه بالقوه- راهبردهای اتخاذ رویکرد تهاجمی و تغییر موازنه تدوین و عملیاتی گردد. در این یادداشت به ارائه چهارده راهبرد به‌عنوان الزامات دفاع میهنی در مقابل تجاوز احتمالی دشمن پرداخته می‌شود؛ مواردی که به نظر می‌رسد توفیق در رویارویی‌های پیش‌رو تا حد قابل توجهی به آن‌ها وابسته است. هر کدام از موارد نیاز به بسط و تبیینی دارد که برخی از آن‌ها در گزارش‌های سیاستی مستقلی آماده شده است. ۱- تشکیل اتاق جنگ تشکیل شورای دفاع ذیل شورای عالی امنیت ملی با این‌که دیر، اما بسیار مسرت‌بخش است؛ به شرط آن‌که این شورا هم در چنبره تودرتوی بوروکراسی اجرایی کشور هضم و خنثی نشود. تجربه‌های جهانی تشکیل چنین نهادهایی به بیش از هشتاد سال پیش در بحبوحه جنگ جهانی دوم بازمی‌گردد و آمریکا، شوروی سابق و انگلیس تجارب گران‌بهایی را در این زمینه از سر گذرانده‌اند. تجربه روسیه در همین جنگ اخیر با اوکراین نیز از این حیث قابل بازخوانی و درس‌آموزی است. چین هم در دوره کرونا با این نگاه به مبارزه برخاست. به نظر می‌رسد اداره کشور در زمان فعلی و احیاناً بروز جنگ بعدی، نیازمند اتخاذ تدابیر خاص، سریع و قرارگاهی است تا از آفت تأخیر، ناهماهنگی و بخشی‌نگری حتی‌الامکان مصون باشیم. این اتاق با یک دبیرخانه چابک و چالاک فکری بایستی ضمن دستورکارسازی‌های درست، به فرایند حل مسئله با مشارکت امنای هر حوزه پرداخته و در زمان کوتاهی به تصمیم رسیده و آن را عملیاتی نماید. ۲- پیگیری حقوقی و محکومیت جهانی اقدامات رژیم صهیونیستی یک گام مهم در مقابله با تجاوز دشمن زورگو، تلاش مجاهدانه برای محکومیت و بی‌اعتباری جهانی اقدامات نامشروع و قاعده‌گریز رژیم صهیونیستی و ایالات متحده با استفاده از ظرفیت‌های حقوقی و دیپلماتیک است. این درحالی است که تجاوز رژیم صهیونیستی - به انحاء گوناگون - برای اولین بار نبوده و ضرورت پیگیری جرائم رژیم صهیونیستی در صحنه بین‌المللی بارها توسط رهبر حکیم انقلاب مطالبه شده است. معظم‌له در قضیه مربوط به بدافزار استاکس‌نت، گلایه عدم پیگیری حقوقی را مطرح فرمودند و همچنین بعد از حمله نظامی رژیم صهیونیستی در آبان‌ماه گذشته، شکل‌گیری ائتلاف همه‌جانبه سیاسی، اقتصادی، حقوقی و... را علیه رژیم مجرم صهیونیستی ضروری دانستند. بنابراین در این زمینه شاهد عقب‌افتادگی تاریخی هستیم؛ به‌گونه‌ای که گلایه‌های رهبر انقلاب در این موضوع به نیمه‌های دهه ۹۰ و حتی قبل‌تر برمی‌گردد و با گذشت حدود ۱۰ سال، در دیدار اخیر با قوه قضائیه مجدداً معظم‌له بر این مهم تأکید کردند. جمهوری اسلامی باید با بهره‌گیری از ابزارهای حقوقی و دیپلماتیک، این پرونده را به یک مطالبه جهانی تبدیل کند؛ از ثبت رسمی تجاوز دشمن در مجامع بین‌المللی و جلب آرای کشورها برای محکومیت آن گرفته تا پیگیری دریافت غرامت. این مأموریت بر عهده نهادهایی چون وزارت امور خارجه، معاونت امور بین‌الملل قوه قضائیه، ستاد حقوق بشر، کمیسیون حقوقی و امور قضایی مجلس، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و معاونت بین‌الملل دفتر رهبر انقلاب است. در این مأموریت، محوریت با قوه قضائیه است و ضروری است کمیته‌ای با محوریت معاونت امور بین‌الملل قوه قضائیه و عضویت نهادهای مذکور، متکفل پیگیری آن شوند. بدیهی است ظرفیت‌های بین‌المللی و کارشناسی فعلی قوه قضائیه برای این‌گونه امور پایین است و لازم است این ظرفیت‌ها با همکاری سایر نهادهای حقوقی و روابط بین‌الملل ساخته شود. ۳- هم‌ترازی انسجام اجتماعی و فناوری یکی از ویژگی‌های نبرد اخیر، فناورپایه بودن آن بود؛ رویارویی‌ای که بیش از هر زمان دیگری بر ابزارهای پیشرفته تکیه داشت به‌گونه‌ای که شاهد جنگی هوشمند بودیم. در مقابل، نقطه قوت اصلی جبهه ما همچنان در «انسجام اجتماعی» و ظرفیت‌های نرم‌افزاری نهفته است. تجربه این نبرد نشان داد که برای دفاعی پایدار، این دو باید در کنار یکدیگر قرار گیرند؛ انسجام اجتماعی به‌عنوان روح مقاومت و فناوری به‌عنوان بازوی آن. اگر هرکدام از دیگری عقب بیفتد، خسارت‌آفرین است. اگرچه عملکرد فناورپایه ایران در دفاع میهنی اخیر توانست دشمن را عقب براند و امری درخور تقدیر بود، اما مرحله جدید احتمالی نبرد اقتضا می‌کند که توانمندی فناورانه خود را بیش از پیش ارتقا دهیم؛ از حوزه‌های آفندی و پدافندی گرفته تا IT و شبکه، جنگ سایبری و کشیده شدن جنگ به زیرساخت‌ها از جمله زیرساخت‌های اقتصادی و... در این مسیر، چهار اقدام کلیدی ضروری است. ۱- شناسایی دقیق ضعف‌های خود بر اساس تجربه ترورها و تجاوزهای گذشته. ۲- تحلیل نقاط ضعف دشمن و بهره‌گیری از آن‌ها از حیث اقتصادی، امنیتی و نظامی. ۳- درک شیوه طراحی و تاکتیک‌های دشمن و پیشی گرفتن از او (خواندن دست دشمن). ۴- خروج از الگوهای قابل پیش‌بینی و طراحی اقدامات غیرمترقبه برای غافلگیری دشمن و تغییر موازنه. تحقق این اهداف با نقش‌آفرینی مجموعه‌های نظامی و دفاعی کشور و ارتباط با مراکز دانش‌بنیان ممکن می‌شود. بدیهی است در این موضوعات، فرماندهی میدان با مجموعه‌های نظامی و دفاعی است که با تعریف نیاز، ارتباط‌گیری و فراهم کردن بستر فعالیت و پژوهش، ظرفیت‌های فکری، نوآورانه و حل مسئله مراکز دانش‌بنیان را توسعه دهند. ۴- حفظ انسجام از طریق سازوکارهای آن پیش‌تر توضیح داده شد که اتکای جبهه ما در مبارزه، اتکای نرم‌افزاری و با تکیه بر ایمان الهی و حب وطن است که از مهم‌ترین نمودهای آن می‌توان به انسجام و اتحاد مردم اشاره کرد. مقوله اتحاد ملی عنصری است که طی سالیان اخیر در کشور ما دچار اختلال شده بود و بر همین اساس دشمنان با خیال باطلِ از بین رفتن این نقطه قوت، اقدام به حمله نمودند. ماحصل این اتفاق، از سویی به طور موقت آسیب‌های سالیان گذشته را تا حد بالایی جبران کرد و از سوی دیگر به یکی از اصلی‌ترین عوامل پیروزی بدل شد. واضح است که اتحاد را می‌توان دارای مراتبی دانست، اما آنچه اهمیت دارد این است که علی‌رغم اختلاف‌نظرها و سلایق، اتحاد دل‌ها و جان‌ها حفظ شود. چنانچه رهبر انقلاب در بیانات ابتدای فروردین ۱۴۰۳ خود به این موضوع اشاره فرمودند: «نکته‌ بعدی در باب منافع ملّی، مسئله‌ اتّحاد دل‌های مردم است؛ اتّحاد عزم‌ها و اراده‌های مردم است. ما در این زمینه متأسّفانه مشکلاتی داریم، عقب‌افتادگی‌هایی داریم؛ ارتباط و همدلی اجتماعی خیلی مهم است؛ در این زمینه دچار غفلت شدیم؛ خودمان به دست خودمان در وحدت ملّی‌مان اختلال ایجاد می‌کنیم. همه ‌ما در این غفلت شریکیم؛ همه‌ ما وظیفه داریم که وحدت ملّی را، اتّحاد مردم را، اتّحاد مردم و مسئولان را حفظ کنیم؛ روزبه‌روز آن را تقویت کنیم؛ این سیاست قطعی نظام جمهوری اسلامی از روز اوّل بوده است.» اتحاد و انسجام، علی‌رغم اهمیت روشن و غیرقابل انکار، از متولی مشخصی برخوردار نیست و سازوکار تعریف‌شده‌ای ندارد. فقدان این دو موجب شده که پرداختن به این مسئله مهم صرفاً در حد حرف باقی بماند و در عمل شاهد عقب‌ماندگی باشیم. بلاشک می‌توان مواردی را به‌عنوان عناصر دارای نقش کلیدی در ایجاد و حفظ اتحاد و انسجام دانست که از جمله آنان می‌توان به مسئولان، خواص و حلقه‌های میانی، احزاب، رسانه‌ها و... اشاره کرد. در وضعیت فعلی که این مقوله، جزء بلاشکِ امنیت ملی قلمداد می‌شود، شعام مهم‌ترین وظیفه در حفظ، رصد و برق...
« بازگشت به لیست اخبار