اندیشکده آمریکایی: دو راهی غرب در برجام؛ فشار یا جنگ هیچ کدام آسان نیست

اندیشکده آمریکایی: دو راهی غرب در برجام؛ فشار یا جنگ هیچ کدام آسان نیست

1404/06/29 - 22:34 807 بازدید
برخی تندروها می‌گویند شاید دیگر نیازی به انتخاب میان مذاکره یا بمباران مداوم نباشد: ممکن است یک نظام جدید در تهران، داوطلبانه از برنامه هسته‌ای و موشکی و حمایت از گروه‌های نیابتی دست بکشد. اما این نوعی سیاست‌گذاری بر اساس آرزوست، نه واقعیت.
برخی تندروها می‌گویند شاید دیگر نیازی به انتخاب میان مذاکره یا بمباران مداوم نباشد: ممکن است یک نظام جدید در تهران، داوطلبانه از برنامه هسته‌ای و موشکی و حمایت از گروه‌های نیابتی دست بکشد. اما این نوعی سیاست‌گذاری بر اساس آرزوست، نه واقعیت. - گروه سیاسی: اندیشکده شورای آتلانتیک آمریکا در بخش‌هایی از یک تحلیل درباره تصمیم اروپا برای بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل قبل از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ علیه ایران نوشت: گروه ۳ کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) یا همان «E۳» در وضعیت دشواری گرفتار شده‌اند. به عنوان طرف‌های اروپایی برجام ۲۰۱۵، آن‌ها ناچار شده‌اند مکانیسم بحث‌برانگیز «ماشه» را فعال کنند تا تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران دوباره برقرار شود. این تحریم‌ها در پایان ماه جاری اجرایی خواهند شد، مگر اینکه ایران در آخرین لحظه امتیازی غیرمنتظره بدهد و شورای امنیت فرصت تمدید پیدا کند. این نقطه‌ای نیست که سیاست‌گذاران در لندن، پاریس یا برلین می‌خواستند به آن برسند، اما با نزدیک شدن موعد انقضای مهلت استفاده از این ابزار، عملا گزینه دیگری نداشتند. اگر اجازه داده می‌شد این بند منقضی شود، پرونده هسته‌ای ایران از دستورکار شورای امنیت خارج می‌شد و به‌طور ضمنی اعلام می‌شد که هیچ نگرانی بین‌المللی درباره ابعاد احتمالی نظامی آن وجود ندارد؛ وضعیتی که کاملا وارونه به نظر می‌رسد. با وجود خسارات ناشی از بمباران‌های اسرائیل و آمریکا علیه ایران و تاسیسات هسته‌ای‌اش در ماه ژوئن، هنوز سرنوشت ذخایر اورانیوم غنی‌شده با غلظت بالا مشخص نیست و بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز دسترسی معناداری به سایت‌های کلیدی ندارند. با فرض اجرایی شدن مکانیسم ماشه، کشورهای عضو سازمان ملل دوباره موظف خواهند شد تحریم‌ها، از جمله تحریم تسلیحاتی ایران را اجرا کنند. در عمل، شاید این مسئله آسیب اقتصادی تازه‌ای به ایران وارد نکند، چرا که اقتصاد این کشور سال‌هاست زیر فشار تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا قرار دارد، اما از منظر سیاسی، تقریبا دستیابی به هرگونه توافق جدید را دورتر می‌سازد. ایران تهدید کرده که ممکن است حتی از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) خارج شود. طنز تلخ اینجاست که جامعه جهانی دقیقا همین حالا در بهترین موقعیت برای آغاز مذاکرات تازه و دستیابی به یک توافق پایدار با ایران قرار دارد؛ اما تحریم‌های ماشه خطر می‌آفرینند که همه چیز دوباره به بن‌بست و تقابل بی‌ثمر کشیده شود. حکومت ایران در درون خود بر سر راهبرد آینده دچار افتراق جدی است و این وضعیت دست کسانی را که طرفدار گفت‌وگو و معامله در برابر رفع تحریم‌ها هستند، بیشتر می‌بندد. در طرف مقابل، دولت آمریکا نیز تمایل چندانی به ورود به مذاکرات طولانی و صبورانه نشان نمی‌دهد و مواضعی حداکثری گرفته که از نگاه تهران چیزی جز تسلیم کامل نیست. چشم‌انداز آغاز دوباره مذاکرات در چنین شرایطی تیره‌وتار است. شاید پرسیده شود «آیا این اصلا اهمیتی دارد؟ ایران در جریان «جنگ ۱۲روزه» تابستان امسال ضربات سختی خورده و هم سامانه‌های پدافند هوایی‌اش و هم تاسیسات هسته‌ای‌اش از بین رفته است. جبهه مقاومت ایران در سوریه، لبنان و غزه نیز تضعیف شده است. پس چرا باید نگران باشیم اگر ایران دیگر به میز مذاکره هسته‌ای برنگردد؟» چنین تفکری نوعی خوش‌بینی خطرناک است. واقعیت این است که تنها ۲ راه واقعی برای کنترل تهدید هسته‌ای ایران وجود داشته است: یا توافقات الزام‌آور که ظرفیت خطرآفرینی را از بین ببرد، یا حملات نظامی مداوم. یک حمله، حتی اگر موفقیت‌آمیز باشد، نمی‌تواند مانع بازسازی توان هسته‌ای ایران شود. مسیر نظامی یعنی تعهد دائمی آمریکا به حمایت از اسرائیل در نوعی «جنگ بی‌پایان»؛ همان چیزی که دونالد ترامپ هنگام ورود به قدرت وعده داده بود از آن پرهیز کند. طبیعی است که ایران از فعال شدن مکانیسم ماشه خشمگین است. از نگاه تهران، زمانی که آمریکا در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد، ایران همچنان به تعهدات خود پایبند بود؛ بنابراین، حق ۳ کشور اروپایی برای استفاده از این ابزار را قبول ندارد. درست است که در آغاز دولت نخست ترامپ در ۲۰۱۷، برنامه هسته‌ای ایران مهار شده بود، اما در پایان همان دولت کاملا از کنترل خارج شد و هر اقدام جدید علیه ایران تنها باعث تشدید فعالیت‌های هسته‌ای‌اش شد. بازگرداندن تحریم‌ها عملا به معنای اعتراف نهایی به شکست برجام است و اصطکاک بیشتری را هم در شورای امنیت ایجاد می‌کند؛ جایی که روسیه و چین آشکارا طرف ایران را خواهند گرفت. با این حال، بحث بر سر چگونگی رسیدن به این نقطه فایده‌ای ندارد؛ مشروعیت حقوقی مکانیسم ماشه تقریبا قطعی است. مسئله اصلی، اتفاقاتی است که بعد از آن رخ خواهد داد. برخی تندروها می‌گویند شاید دیگر نیازی به انتخاب میان مذاکره یا بمباران مداوم نباشد: ممکن است حکومت ایران سرنگون شود و یک نظام جدید در تهران، داوطلبانه از برنامه هسته‌ای و موشکی و حمایت از گروه‌های نیابتی دست بکشد. اما این نوعی سیاست‌گذاری بر اساس آرزوست، نه واقعیت. با این حال، یک تغییر ناگهانی احتمالا به اکتساب قدرت سپاه پاسداران یا فروغلتیدن کشور به سمت درگیری داخلی و فروپاشی منجر می‌شود. تصور ابعاد بحرانی منطقه در صورت وقوع جنگ داخلی در ایران شبیه به سوریه یا لیبی دشوار است. در نهایت، غرب احتمالا ناچار خواهد شد بپذیرد که «کم‌هزینه‌ترین» گزینه همان فرآیند طاقت‌فرسای مذاکره برای توافقی جدید است؛ توافقی که تهدید نظامی شدن برنامه هسته‌ای ایران را برای همیشه از بین ببرد، در مقابل رفع تحریم‌ها. برخلاف برجام ۲۰۱۵، این‌بار گفت‌وگوها باید رفتار منطقه‌ای ایران را هم در بر بگیرند و کشورهای منطقه را نیز وارد بازی کنند (نویسنده در حالی این موضوع را مطرح می‌کند که جمهوری اسلامی ایران هیچ‌گاه ادعاهای منطقه‌ای علیه ایران را به رسمیت نشناخته است تا درباره آنها صحبت کند).
« بازگشت به لیست اخبار