بازتعریف تنشهای افغانستان و پاکستان در سالهای اخیر/ ناپایداری مرزی و بازیگری قدرتهای منطقهای
نشهای مرزی فزاینده میان پاکستان و افغانستان، که در هفتههای اخیر به درگیریهای مسلحانه و اتهامات متقابل در زمینه حمایت از گروههای تروریستی رسیده، بلکه نشانهای از بازنویسی موازنه قوای منطقهای است.
نشهای مرزی فزاینده میان پاکستان و افغانستان، که در هفتههای اخیر به درگیریهای مسلحانه و اتهامات متقابل در زمینه حمایت از گروههای تروریستی رسیده، بلکه نشانهای از بازنویسی موازنه قوای منطقهای است. مانورهایی مانند سفر ژنرال فیض حمید به کابل در ۲۰۲۱ نتوانست روابط را بازگرداند. شواهد اخیر، مانند حملات هوایی پاکستان به کابل و شرق افغانستان در هفته منتهی به ۹ اکتبر ۲۰۲۵ که هدف آن نورولی محسود، رهبر جنبش طالبان پاکستان بود و پاسخ نظامی بیسابقه طالبان که شامل حملات پیاده، توپخانهای و هوایی به پایگاههای مرزی، با تصرف موقت پایگاهها در پکتیا و هلمند میشد، این بنبست را برجسته میکند. تلفات این نبرد ۲۳ نیروی پاکستانی و بیش از ۲۰۰ مبارز طالبان بود که نشاندهنده گذار از تنش دیپلماتیک به رویارویی نظامی است. جنبش طالبان پاکستان و ارتش آزادیبخش بلوچستان مسئول حدود ۷۵ درصد از این حملاتاند. پاکستان مدعی است رهبران این دو گروه در افغانستان پناه گرفتهاند؛ ادعایی که در مارس ۲۰۲۳ توسط وزیر دفاع این کشور فاش شد. در حالیکه پیشتر طالبان از حمایتهای غیرمستقیم پاکستان برخوردار بود، اکنون پیوندهای تاریخی میان دو طرف معکوس شده و طالبان از جنبش طالبان پاکستان بهعنوان اهرم فشار علیه اسلامآباد استفاده میکند. درگیریهای ۹ تا ۱۲ اکتبر، که نخستین عملیات مستقیم طالبان محسوب میشود، نشانهای از همین چرخش است. سفر وزیر خارجه طالبان به هند در فاصله پنجم تا هفتم اکتبر ۲۰۲۵ که همزمان با حمله هوایی پاکستان انجام شد، پیامی عامدانه تلقی میشود. اسلامآباد این اقدام را تهدیدی وجودی میداند، زیرا بیم آن دارد که دهلینو بتواند جنبش طالبان پاکستان را تسلیح کند. طالبان نیز در تلاش برای کسب بهرسمیتشناسی بینالمللی، دیپلماسی موازی با هند را در پیش گرفته و از این طریق نوعی موازنه برونزا ایجاد کرده تا فشار پاکستان را خنثی سازد. نمودار شبکه روابط دیپلماتیک میان سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵ نیز نشان میدهد که درصد قابل توجهی از تعاملات رسمی طالبان بر اساس گزارشهای وزارت خارجه کشورها افزایش یافته است. اشتراک قومی پشتونها که طبق سرشماری پاکستان در سال ۲۰۲۳ حدود ۴۰ میلیون نفر در دو سوی مرز را شامل میشود، خط دیورند را عملاً بیمعنا کرده است. طالبان از این پیوند قومی برای بسیج و مشروعیتبخشی به جنبش طالبان پاکستان بهره میبرد. در عین حال، نگرانی چین از فعالیتهای اویغورها و نگرانی ایران از تحرکات در بلوچستان، فشارهای مضاعفی بر پاکستان وارد کرده است. نبود تقارن نظامی میان طالبان و پاکستان باعث شده طالبان بیشتر به اقدامات غیرمستقیم و دیپلماسی موازی روی آورد. این بیثباتی، نقش سنتی پاکستان در معادلات منطقهای را تضعیف کرده و هند را به موازنهگر جدید در جنوب آسیا تبدیل نموده است. پاکستان نفوذ خود را در کابل از دست داده، در حالیکه هند با گشودن کانالهای دیپلماتیک، ارائه کمکهای بشردوستانه و اقتصادی، و صدور بیانیههای مشترک درباره مبارزه با تروریسم، در دو جبهه کشمیر و افغانستان فعال شده و نقش امنیتی جنوب آسیا را بازتعریف کرده است. در این میان، چین با دیپلماسی خاموش خود میکوشد کریدور اقتصادی چین–پاکستان (CPEC) را از تهدیدها مصون نگه دارد. پکن افغانستان را هم بهعنوان منبعی از مواد معدنی و هم حلقهای از طرح «کمربند و راه» میبیند و برای مهار ناآرامیهای مرزی، بر اسلامآباد فشار وارد میکند. ایران نیز با رویکردی واقعگرایانه، از گسترش حضور پناهندگان و فعالیت داعش شاخه خراسان نگران است، اما همزمان کاهش نفوذ پاکستان را فرصتی برای تقویت حضور و نفوذ غرب در افغانستان تلقی میکند. روسیه از بینظمی احتمالی در آسیای مرکزی بیم دارد و به همین دلیل همکاریهای امنیتی خود با تاجیکستان و ازبکستان را احیا کرده است. مسکو همچنین از طریق سازمان همکاری شانگهای، تلاش میکند تا آرامشی نسبی میان کابل و اسلامآباد برقرار سازد. شواهد تازه نشان میدهد که این بنبست به مرحلهای بحرانی رسیده است. در هفته منتهی به نوزدهم اکتبر ۲۰۲۵، حملات هوایی پاکستان به کابل و مناطق شرقی افغانستان، که هدف اصلی آن نورولی محسود، رهبر جنبش طالبان پاکستان بود، با پاسخ نظامی بیسابقه طالبان روبهرو شد. طالبان در واکنش، حملات پیاده، توپخانهای و حتی هوایی را علیه پایگاههای مرزی پاکستان انجام داد. منابع معتبر و تصاویر ماهوارهای نیز تصرف موقت چند پایگاه پاکستانی در استانهای پکتیا و هلمند توسط نیروهای طالبان را تأیید کردهاند. بر اساس اعلام سخنگوی ارتش پاکستان در دوازدهم اکتبر ۲۰۲۵، در این درگیریها ۲۳ نیروی پاکستانی و بیش از ۲۰۰ عضو طالبان کشته شدهاند؛ آماری که فراتر از سطح معمول درگیریهای مرزی است و نشان میدهد روابط دو طرف از مرحله تنشهای دیپلماتیک به رویارویی نظامی مستقیم عبور کرده است. نگاهی به تاریخ تاریخ روابط پاکستان و طالبان ریشه در دهه ۱۹۸۰ دارد، زمانی که اسلامآباد در چارچوب عملیات سایکلون ایالات متحده، از مجاهدین افغان حمایت کرد و طالبان را بهعنوان ابزاری برای ایجاد عمق استراتژیک در برابر هند پرورش داد. در دوره اول حاکمیت طالبان (۱۹۹۶-۲۰۰۱)، پاکستان انحصار دیپلماتیک کامل را اعمال کرد: طالبان تنها با پاکستان، امارات و عربستان روابط رسمی داشت و سیاست خارجیاش تحت کنترل سازمان اطلاعات نظامی پاکستان بود. مانورهای ژنرال فیض حمید در ۲۰۲۱، نمادی از این تداوم بود، اما استقرار مجدد طالبان، با گشایش دفتر قطر در سال ۲۰۱۳ بهعنوان نقطه عطف، استقلال نسبی این گروه را رقم زد. تحلیل تاریخی نشان میدهد که دوره دوم، از ۲۰۲۱، با سه مرحله مشخص میشود: • مرحله حمایت اولیه: پاکستان انتقال قدرت را تسهیل کرد، اما حملات جنبش طالبان پاکستان افزایش یافت (از ۲۰۰ مورد در ۲۰۲۱ به ۸۰۰ در ۲۰۲۲). • مرحله فشار دیپلماتیک: درخواست ۳۵ میلیون دلاری طالبان برای جابهجایی جنبش طالبان پاکستان رد شد و تنشهای مرزی ۴۰ درصد افزایش یافت. • مرحله تقابل نظامی: سال ۲۰۲۵ خونبارترین سال در ۵ دهه گذشته است، با ۲۴۱۴ کشته در ۹ ماه (۵۸ درصد بیش از ۲۰۲۴). این تحول، از حمایت به بنبست، نتیجه عدم بهرسمیتشناختن خط دیورند توسط طالبان و پیوندهای قومی پشتون است. ابعاد و زوایای درگیر ی جنوب آسیا، بهعنوان یکی از پیچیدهترین کانونهای ژئوپلیتیک جهان، در سالهای اخیر شاهد تحولی عمیق بوده است. تنشهای مرزی فزاینده میان پاکستان و افغانستان، که در هفتههای اخیر به درگیریهای مسلحانه و اتهامات متقابل در زمینه حمایت از گروههای تروریستی رسیده، نهتنها یک بحران امنیتی محلی، بلکه نشانهای از بازنویسی موازنه قوای منطقهای است. این تنشها بیش از پنجاه درگیری مرزی را در شش ماه گذشته ثبت کرده و حجم تجارت مرزی را ده درصد کاهش داده است. از منظر امنیتی، بنبست پاکستان ریشه در تشدید حملات تروریستی دارد که مستقیماً به سیاستهای مرزی طالبان نسبت داده میشود. آمار رسمی وزارت داخله پاکستان در سپتامبر ۲۰۲۵ نشان میدهد که در نه ماه نخست سال ۲۰۲۵، دو هزار و چهارصد و چهارده نفر در حملات تروریستی کشته شدهاند؛ این رقم افزایشی ۵۸ درصدی نسبت به سال ۲۰۲۴ را نشان میدهد. تنها در سهماهه سوم سال، شصتوشش نیروی امنیتی جان خود را از دست دادهاند. این ارقام خونبارترین سال پاکستان در پنجاه سال اخیر را رقم زده و عمدتاً در ایالتهای خیبرپختونخوا و بلوچستان، که هممرز با افغانستاناند، متمرکز است. در این میان باید توجه داشت که پیوندهای تاریخی، از جمله حمایت سازمان اطلاعات نظامی پاکستان از جنبش طالبان پاکستان در دهه ۲۰۰۰، اکنون بهطور کامل معکوس شده است. طالبان با در اختیار داشتن کنترل مرزها، از جنبش طالبان پاکستان بهعنوان اهرم فشار علیه اسلامآباد استفاده میکند. درگیریهای ۹ تا ۱۲ اکتبر، که نخستین عملیات مستقیم تحت نظارت مرکزیت طالبان محسوب میشود، این تغییر مسیر را بهروشنی اثبات میکند. از زاویه دیپلماتیک، استقلال طالبان انحصار سنتی پاکستان را در روابط خارجی این گروه شکسته است. در دوره نخست حاکمیت طالبان، روابط خارجی این گروه تقریباً به پاکستان محدود بود، اما گشایش دفتر سیاسی طالبان در قطر در سال ۲۰۱۳ و استقرار مجدد آن در افغانستان در سال ۲۰۲۱، زمینه را برای گسترش روابط با کشورهایی چون چین، روسیه، تاجیکستان، ازبکستان و ایران فراهم کرد. سفر وزیر خارجه طالبان به هند از پنجم تا هفتم اکتبر ۲۰۲۵ که همزمان با حمله هوایی پاکستان به کابل انجام شد، نشانهای از زمانبندی عمدی برای ارسال پیام سیاسی به اسلامآباد بود. پاکستان این تعامل را تهدیدی وجودی میداند، زیرا معتقد است هند میتواند جنبش طالبان پاکستان را با تسلیحات تجهیز کند. طالبان در حال حاضر همچنان ملاحظات سیاسی خود را حفظ کرده، اما برای کسب بهرسمیتشناسی بینالمللی، به تنوعبخشی دیپلماتیک روی آورده است. این اقدام نوعی موازنه برونزا ایجاد میکند، زیرا نزدیکی طالبان به هند میتواند فشار پاکستان را خنثی کند. نمودار شبکه روابط دیپلماتیک طالبان در بازه زمانی ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵، درصد تعاملات رسمی این گروه را بر اساس گزارشهای وزارت خارجه کشورها نشان میدهد. از منظر قومی، اشتراک جمعیت پشتونها که حدود ۴۰ میلیون نفر در دو سوی مرز زندگی میکنند، عملاً خط دیورند را بیمعنا کرده است. بر اساس سرشماری پاکستان در سال ۲۰۲۳، طالبان از این پیوند قومی برای بسیج و حمایت از جنبش طالبان پاکستان بهره میبرد. از لحاظ منطقهای نیز، نگرانی چین از تحرکات اویغورها و نگرانی ایران از وضعیت بلوچستان پاکستان، فشار بیشتری بر اسلامآباد وارد میکند. در نتیجه، نبود تقارن نظامی میان طالبان و پاکستان، این گروه را به سمت اتخاذ اقدامات غیرمستقیم و پیگیری دیپلماسی موازی سوق داده است. ارزیابی وضعیت بازیگران بیثباتی در روابط پاکستان و افغانستان، تزلزل نقش سنتی اسلامآباد را در معادلات منطقهای تسریع کرده و هند را به موازنهگر جدید جنوب آسیا تبدیل کرده است. در کنار آن، محافظهکاری چین، رویکرد واقعگرایانه ایران، نگرانی روسیه از گسترش بیثباتی و منفعتطلبی غرب، منطقه را به سوی نوعی توازن چندقطبی سوق داده است. از زمان تسلط طالبان بر کابل در سال ۲۰۲۱، پاکستان بر این باور بود که متحدی وفادار در مقابله با هند به دست آورده است. با اینحال، تحولات اخیر خلاف این تصور را نشان داده، زیرا طالبان اکنون خود را بهعنوان قدرتی مستقل از نفوذ پاکستان معرفی کرده و در برابر هرگونه مداخله مرزی یا سیاسی، با صراحت و شدت واکنش نشان میدهد. در نتیجه، اسلامآباد بهتدریج نفوذ خود را در کابل از دست داده و در مقابل، قدرتهای منطقهای مانند هند، چین و ایران در حال پر کردن خلأ ناشی از این ناکامی راهبردی هستند. هند از شکاف ایجا...
« بازگشت به لیست اخبار