تحریرالشام از جهادگرایی تا سکولاریسم؛ روایت کارشناسان از پروژه آمریکا

تحریرالشام از جهادگرایی تا سکولاریسم؛ روایت کارشناسان از پروژه آمریکا

1404/09/07 - 12:46 950 بازدید
کارشناسان هشدار دادند که تحریرالشام به‌عنوان «نسخه جهادیِ سکولاریسم آمریکایی» در حال ایفای نقشی کلیدی در سوریه است.
کارشناسان هشدار دادند که تحریرالشام به‌عنوان «نسخه جهادیِ سکولاریسم آمریکایی» در حال ایفای نقشی کلیدی در سوریه است. به گزارش مشرق، موضوع نشست ما به تحلیل ساختار، ماهیت و چشم‌انداز آینده گروه «هیئت تحریر الشام» در سوریه اختصاص دارد. پروژه‌ای که هدف آن ارائه چهره‌ای معتدل به جای پیشینه پیشینِ دارای گرایش‌های افراطی است. در این نشست همچنین به مقایسه وضعیت کنونی سوریه با تجربه افغانستان پس از تسلط طالبان پرداخته‌ایم. برخی تحلیل‌گران بر این باورند که تحولات سوریه شباهت‌هایی ساختاری با تحولات افغانستان دارد و طالبان نیز به تجربه دریافته‌اند که اداره حکومت با رویکردهای افراطی در تعارض بنیادین است و از این رو در مسیر تعدیل مشی پیشین خود حرکت می‌کنند. از این‌رو، پرسش‌های محوری نشست ما پیرامون: ۱. آیا ابومحمد الجولانی واقعاً تغییر ماهیت داده و از مسیر افراط‌گرایی فاصله گرفته است؟ ۲. آیا می‌توان هیئت تحریر الشام را معادل طالبان در افغانستان دانست؟ ۳. نگاه جمهوری اسلامی ایران به «سوریه جدید» با مدل حکومتی مبتنی بر هیئت تحریر الشام چگونه خواهد بود؟ در این باره گفتگویی با «مرتضی سیمیاری»، کارشناس ارشد امنیت منطقه‌ای، حجت‌الاسلام و المسلمین «علی‌ملا موسی میبدی»، پژوهشگر جریان‌های اسلامی و حجت‌الاسلام و المسلمین «روح‌الله حیاتی مقدم»، پژوهشگر جریان‌های اسلامی داشتیم. لازم به ذکر است که این نشست با ابتکار مؤسسه راهبردی دیدبان در خبرگزاری مهر برگزار شده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید: سیمیاری: جولانی هیچ‌گاه اسلام‌گرا نبوده است خرسندم که فرصتی فراهم شده تا درباره یکی از مهم‌ترین موضوعات راهبردی منطقه، یعنی ماهیت و آینده گروه «هیئت تحریر الشام»، به بحث و تبادل نظر بپردازیم؛ آن هم در شرایطی که این گروه در آستانه تبدیل شدن به ساختار حاکمیتی رسمی در سوریه قرار دارد. تا پیش از این، هیئت تحریر الشام عمدتاً به عنوان جریانی محلی در استان ادلب شناخته می‌شد، اما تحولات سریع اخیر سبب شده است که امروز شاهد حضور این گروه در دمشق و مراکز اصلی قدرت سوریه باشیم. پاسخ به پرسش «آینده سوریه چه خواهد شد؟» مستلزم شناخت دقیق ماهیت این جریان، شخصیت ابومحمد الجولانی و حلقه اطرافیان اوست. بررسی ساختاری و ایدئولوژیک هیئت تحریر الشام می‌تواند روشنگر جهت‌گیری آینده آن باشد: آیا این گروه قادر به تثبیت حاکمیت خود در سراسر سوریه خواهد بود؟ آیا سوریه در آستانه تجزیه قرار دارد؟ تحلیل شخصیت الجولانی نشان می‌دهد که وی هیچ‌گاه در معنای واقعی کلمه اسلام‌گرا نبوده است. او از خانواده‌ای با گرایش‌های سکولار برخاسته و خود نیز دارای چنین رویکردی است. امروزه او به ابزاری در دست سرویس‌های اطلاعاتی ایالات متحده و ناتو تبدیل شده و به چالشی جدی برای امنیت منطقه‌ای بدل گشته است. در شرایط کنونی و پس از سقوط دولت بشار اسد، سه مأموریت اصلی هیئت تحریر الشام قابل شناسایی است: یکی ارائه تعریفی نوین از «جهاد» در منطقه و مدیریت عملیاتی آن؛ دوم تلاش برای قطع خطوط ارتباطی جبهه مقاومت و سوم تأمین امنیت رژیم صهیونیستی است. این سه مؤلفه از مهم‌ترین وظایف محوله به این گروه از سوی حامیان خارجی آن به شمار می‌روند. سه محور اصلی بحث امروز عبارتند از ماهیت واقعی هیئت تحریر الشام. آیا این گروه سلفی است؟ تکفیری است؟ یا اساساً پروژه‌ای امنیتی-اطلاعاتی با پوشش اسلامی؟ دوم اینکه مقایسه با طالبان. بخشی از افکار عمومی در جهان اسلام و حتی در داخل ایران این پرسش را مطرح می‌کنند که اگر طالبان به عنوان جریانی دیوبندی قابل تعامل و حتی به رسمیت شناختن است، چرا هیئت تحریر الشام نیز مشمول چنین رویکردی نشود؟ برخی حتی با استناد به تفاوت قرائت‌ها (حتی قرائت اموی) آن را در چارچوب اهل سنت قابل پذیرش می‌دانند؛ و سوم، تفاوت ساختاری و راهبردی میان هیئت تحریر الشام و طالبان است. طالبان پس از نزدیک به چهار سال حاکمیت بر افغانستان، تعاملاتی با جمهوری اسلامی ایران برقرار کرده است. این در حالی است که طالبان جریانی عقیدتی‌محور و دارای تقابل آشکار با ایالات متحده و رژیم صهیونیستی است، اما الجولانی به راحتی با مقامات ارشد آمریکایی دیدار می‌کند و آمادگی خود را برای نقش‌آفرینی به عنوان نیروی نیابتی اعلام داشته است. در جمع‌بندی اولیه باید گفت که هیئت تحریر الشام جریانی به غایت سکولار در بعد عقیدتی و کاملاً تحت کنترل سرویس‌های اطلاعاتی غربی است. شواهد متعدد، از جمله تلاش برای بازسازی تصویر عمومی (مانند نمایش بازی بسکتبال الجولانی که با نظارت گسترده دستگاه‌های امنیتی غربی فیلم‌برداری شد) و همچنین سرکوب جریان‌های غیرهمسو، زندان‌انداختن مخالفان داخلی و تلاش برای به‌روزرسانی فقهی با حمایت عربستان و ترکیه (به سمت مذهب شافعی به جای سلفیت سابق) همه حاکی از آن است که این گروه حتی در چارچوب سلفی‌گری سنتی نیز قابل دسته‌بندی نیست، بلکه پروژه‌ای کاملاً ابزارگونه در خدمت اهداف ژئوپلیتیک غرب و رژیم صهیونیستی است. امید است گفت‌وگوی امروز روشنگر باشد و به شناخت دقیق‌تر جامعه از این تحولات مهم کمک کند. حجت الاسلام حیاتی مقدم: تحریرالشام به دنبال تشکیل دولت سکولار در سوریه است با سپاس فراوان از خبرگزاری محترم مهر که زمینه برگزاری این نشست مهم را فراهم کرد. در ادامه سخنان ارزشمند جناب دکتر، بحث خود را تحت همین عنوان یعنی تحلیل ماهیت، ساختار و رویکرد تحریرالشام و مقایسه آن با طالبان افغانستان در چند محور فشرده و منظم ارائه می‌کنم تا ان‌شاءالله به پرسش‌های مطرح‌شده نیز پاسخ داده شود. ما امروز در حالی درباره ماهیت جولانی و تحریرالشام سخن می‌گوئیم که خود جولانی صراحتاً از ریشه‌دارترین، اصیل‌ترین و اسلام‌گراترین جریان معاصر اهل سنت، یعنی اخوان‌المسلمین (به معنای واقعی و اصیل کلمه، نه جریان‌های اخوان‌نما و نه اردوغان و امثال آن) اعلام برائت کرده و گفته است «ما هیچ ارتباطی با این خانواده نداریم». اگر در میان جریان‌های اهل سنت به دنبال جریانی باشیم که هم از نظر اندیشه‌ای و هم عملی، پرچمدار مقاومت در برابر سیطره کفار، اقامه شریعت، رد سلطه امپراتوری‌های استکباری و احیای هویت اسلامی در قرن معاصر بوده، بی‌تردید اخوان‌المسلمین اصیل چنین جایگاهی داشته است. حال وقتی جولانی از این جریان اعلام برائت می‌کند، در آغوش «دیوید پترائوس» می‌نشیند، با دونالد ترامپ عکس یادگاری می‌گیرد و پیمان امنیتی امضا می‌کند، باید پرسید که ماهیت این فرد و جریانش چیست؟ وزیر خارجه تحریرالشام علناً می‌گوید «وقتی از امنیت حرف می‌زنیم، منظور امنیت دوجانبه سوریه و رژیم صهیونیستی است» و تأکید می‌کند که «ما هیچ خطری برای اسرائیل نخواهیم بود و این به نفع اسرائیل است». این سخنان، نه تاکتیک سیاسی، که اعلام راهبردی است. برای ورود به بحث، یک سوال بنیادین مطرح می‌کنم که پاسخ آن کلید فهم ماجراست: آیا آنچه جولانی انجام داد، یک خیزش مردمی و انقلاب اسلامی برآمده از متن اسلام بود، یا یک «پروژه» از پیش طراحی‌شده؟ ما قاطعانه معتقدیم این یک پروژه بوده است. پروژه‌ای با هدف دقیق ایجاد یک ساختار کاملاً سکولار در کشوری اسلامی‌نشین، اما با سوار شدن بر گرده ظرفیت‌های اسلام‌گرایانه و جهادی. برای اجرای این پروژه، تحریرالشام مراحل زیر را با دقت و حوصله طی کرد: ۱ - بهره‌برداری حداکثری از شعارها و المان‌های سنی-جهادی از روز اول، پرچم «سلفی‌گری»، «احیای خلافت»، «جهاد علیه کفر»، «مبارزه با سیطره کفار»، «سکولاریسم کفر است»، «پیوند با کفار ارتداد است» را بالا بردند. حتی در داخل ایران هم برخی ناآگاهانه یا از روی غفلت این روایت را تکرار کردند و گفتند: «این‌ها سلفی‌اند، اما حالا به زنان کاری ندارند!» این دقیقاً همان چیزی بود که پروژه نیاز داشت: یک برچسب اسلامی قوی برای اقناع جامعه. ۲. رعایت دقیق سلسله‌مراتب و حرکت پلکانی عجله نکردند، گام‌به‌گام پیش رفتند، ابتدا نمایشی از مجاهدان واقعی را کامل درآوردند؛ تا حدی که اگر آن روز امر دایر می‌شد، بسیاری پشت سر جولانی و مفتی‌های پوششی‌اش نماز می‌خواندند و او را «اولاتر» می‌دانستند. ۳. مدیریت فکر و حذف مخالفان آگاه دشمن اصلی جهان اسلام (آمریکا و اسرائیل) را از مرکز توجه خارج و «شیعه» را به عنوان دشمن جایگزین کردند. هر کس درون جریان فهمید و اعتراض کرد، یا حذف فیزیکی شد یا به حاشیه رانده شد. حتی در دوره ادلب، کسانی که می‌گفتند «این کارها اسلامی نیست»، متهم به تندروی و داعشی بودن شدند و جولانی به عنوان «میانه‌رو» جا افتاد! ۴. جانمایی قانون سکولار به جای شریعت، به نام شریعت در نهایت، قانون اساسی‌ای وضع کردند که هیچ اشاره‌ای به حاکمیت شریعت ندارد، تنها شرط «مسلمان بودن رئیس‌جمهور» را آورده و عملاً همان ساختار سکولار بشار اسد (با تغییرات ظاهری) را احیا کرده است. ۵. هفت اکتبر بهترین معیار برای سنجش تحریرالشام ماجرای ۷ اکتبر بهترین خط‌کش بود، وقتی جهان اسلام دو دسته شد، یک دسته زیر خیمه اسلام و مقاومت، یک دسته زیر خیمه کفر و اینجا جولانی و تحریرالشام صراحتاً خیمه کفر را انتخاب کردند. در حالی که بهترین فرصت برای ضربه زدن به رژیم صهیونیستی بود، نه تنها کمکی به حماس نکردند، بلکه علناً گفتند: «ما خطر برای اسرائیل نیستیم».نتیجه روشن است: ما با یک جریان اسلام‌گرا، سنی، شافعی، حنفی یا حتی اموی مواجه نیستیم. با یک پروژه کاملاً سکولار و تحت هدایت سرویس‌های اطلاعاتی غربی روبرو هستیم که برای تنفس در جامعه اسلامی، نیازمند پوشش اسلامی است. اگر فردا این پروژه اقتضا کند که پرچم «الرضا من آل محمد» بلند کنند یا ریش‌شان را دو قبضه کنند، بدون تردید این کار را خواهند کرد. یکی از شناخته‌شده‌ترین حامیان سابق جولانی، مجد مغربی، که سال‌ها از او دفاع می‌کرد، اخیراً گفته است «سیاست و روش جولانی بسیاری را شگفت‌زده کرده است؛ زیرا او گام‌هایی برداشته که نه سیاست شرعی آن را تأیید می‌کند و نه ضرورت آن را توجیه می‌کند.» وقتی حتی این فرد شگفت‌زده شده، دیگر چه جای سخن برای ماست؟ در مقایسه با طالبان افغانستان باید گفت که طالبان یک جریان عقیدتی‌محور، دیوبندی، ضداستعماری و ملتزم به سیاست شرعی است که حتی یک وجب خاک خود را زیر اشغال نمی‌پذیرد و آمریکا را «طاغوت اکبر» می‌نامد. تحریرالشام اما دقیقاً در نقطه مقابل ایستاده است. ما امروز با یک جریان روبرو هستیم که نه تنها در چارچوب شریعت نمی‌گنجد، بلکه اساساً در چارچوب اسلام سیاسی هم تعریف نمی‌شود. لذا بحث سنی یا شیعه، شافعی یا حنفی، اموی یا عباسی بودن آن کاملاً بی‌معناست. خواهش می‌کنم رسانه‌ها و تحلیل‌گران محترم، صرفاً بیانات و اقدامات خود این جریان را رصد کنند. دیگر نیازی به کشف اسناد مخفی نیست؛ همه چیز عیان و آشکار است. تنها کافی است به جای توجه به ظواهر، المان‌ها و شعارهای فریبنده، به واقعیت ع...
« بازگشت به لیست اخبار