
جمهوری اسلامی اهل مذاکره است اما تحمیل را نمیپذیرد/ صهیونیستها پروتکل ۲۴ مادهای دارند که فراماسونها آن را تدوین کردهاند/ مذاکره غیرمستقیم با آمریکا حکمت رهبری بود
رئیس شورای راهبردی روابط خارجی هشدار داد صهیونیستها داعیه حکومت جهانی دارند و معتقدند باید روزی بر جهان مسلط شوند. آنها همانند داعش در این مسیر به مفهوم خشونت مقدس باور دارند.
رئیس شورای راهبردی روابط خارجی هشدار داد صهیونیستها داعیه حکومت جهانی دارند و معتقدند باید روزی بر جهان مسلط شوند. آنها همانند داعش در این مسیر به مفهوم خشونت مقدس باور دارند. به گزارش مشرق، سید کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی در مصاحبه با پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ آثار مقام معظم رهبری بر عدم پایبندی آمریکا و اروپا به دیپلماسی واقعی، منطقی و شرافتمندانه در قبال ایران تاکید و تصریح کرد: با نتیجهای که از مذاکرات اخیر هستهای به دست آمد، مشخص شد که طرف مقابل قائل به یک مذاکره منطقی نیست. آنها فراتر از موضوع هستهای، قصد دارند محدودیتهایی را بر برنامه موشکی و مقاومت و ایران تحمیل کنند. اینها مواردی نیست که ایران حاضر به مذاکره درباره آنها باشد. وی با بیان اینکه جنگ ۱۲ روزه با دفاع مقدس هشتساله شباهتها و تفاوتهای چشمگیری داشت، گفت: پارادایم حاکم بر جنگها تغییر یافته و جنگها به جنگ اطلاعاتی، فناوری و شناختی تبدیل شده است. ما نیز در همین مسیر حرکت میکنیم تا هرچه بیشتر از رویکرد اطلاعاتی و شناختی برای مقابله با دشمنان خود بهره ببریم. خرازی همچنین با تبیین نقش رهبر معظم انقلاب به عنوان فرمانده کل قوا در جنگ ۱۲ روزه گفت: ایشان با انتصاب فوری جانشینان فرماندهان شهید و همچنین حضور رسانهای موثر خود، هم دشمن را از رسیدن به هدف خود در فروپاشی دستگاه دفاعی کشور ناکام گذاشتند، هم موجب آرامش مردم شدند. رئیس شورا درسهای اساسی این جنگ را برای کشور «حفظ و تقویت خوداتکایی»، «تسلط بر پارادایم اطلاعاتی و شناختی در جنگ» و «حفظ و تقویت انسجام ملی» خواند. متن کامل گفت و گوی کمال خرازی به شرح زیر است؛ پرسش: بسمالله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب دارم. از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزارم. بهعنوان نخستین پرسش، حضرت آقا طی سالها بارها این سه اصل را بهعنوان اصول اساسی در هر گونه مذاکره بیان کردهاند: اصل حکمت، عزت و مصلحت. لطفاً تحلیل خود را درباره این سه اصل و دیدگاه حضرت آقا درباره ضرورت دیپلماسی و منطق در گفتوگو بر اساس این اصول، بیان کنید. پاسخ: بسمالله الرحمن الرحیم. یکی از مؤلفههای قدرت، توانایی دفاعی کشور است. مؤلفه دیگر، دیپلماسی قوی است. مؤلفههای اقتصادی، رضایت و حمایت مردم نیز از دیگر مؤلفههای بسیار مهم برای دفاع تمام و کمال یک کشور از حقوق خود است. ازاینرو، دیپلماسی یک ضرورت است و همواره در طول تاریخ، از دیپلماسی برای حل مسائل و مشکلات کشورها استفاده شده است. در زمان پیامبر گرامی اسلام (ص) هم، با اعزام گروهی از مسلمانان به حبشه و ارسال نامههایی از سوی حضرت محمد (ص) به سران کشورهای دیگر، دیپلماسی پیگیری شده است. آنچه اهمیت دارد، آن است که دیپلماسی بر مبنای چه اصولی پیگیری شود. مقام معظم رهبری سه اصل حکمت، عزت و مصلحت را در این خصوص بیان کردهاند. اگر در دیپلماسی تلاش کنیم طرف مقابل را با منطق و استدلالهای محکم قانع کنیم، اصل حکمت رعایت شده است. زمانی که کاری کنیم که عزت کشور خدشهدار نشود و حس حقارت به ملت دست ندهد، اصل عزت رعایت شده است. در عین حال، ایشان مصلحت را نیز به عنوان یک اصل مطرح کردهاند تا در گفتوگوهایی که با کشورهای دیگر انجام میگیرد، در صورت ضرورت، برای حصول نتیجه انعطاف نشان داده شود. مصلحت به این معنا است که اگر مصالح کشور ایجاب کند، طرفین باید بر اساس منطق برد- برد، در مذاکرات انعطاف نشان دهند تا نتیجه مطلوب حاصل گردد. برای نمونه، پیش از وقوع جنگ ۱۲ روزه، پذیرش مذاکره هستهای بهصورت غیرمستقیم، خود حاکی از رعایت اصل حکمت بود. پرسش: یک پرسش دقیق در این زمینه دارم و اگر اجازه بدهید، پیش از ورود به مبحث، آن را مطرح میکنم. پیش از حمله رژیم صهیونیستی به ایران، پنج دور به شکل غیرمستقیم با آمریکاییها مذاکره انجام شده بود و دور ششم قرار بود روز یکشنبه، یعنی دو روز پس از حمله برگزار شود. به نظر شما، پذیرش و حضور در این مذاکره غیرمستقیم با آمریکاییها چه دستاوردی برای ایران داشت؟ دولتهای مختلف در آمریکا به نظر من با بازی مقصر جلوه دادن ایران به این ترتیب که تلاش میکنند طرف مقابل را اهل مذاکره و تعامل نشان ندهند، مذاکرات را پیش میبرند. آنها با ابزار رسانهای گستردهای که در اختیار دارند تلاش میکنند ایران را مقصر وضعیت نشان دهند. به نظر من، این چند دور مذاکره تا حد زیادی این بازی آمریکاییها را که هدفش داخلی و تحتتأثیر قرار دادن مردم بود، خنثی کرد. آقای دکتر، از این منظر، نظر شما را میخواهم. پاسخ: بله. به همین دلیل رهبری با مذاکره غیرمستقیم موافقت کردند. چون از ابتدا این تردید وجود داشت که آمریکاییها واقعاً بخواهند مذاکرهای جدی و بر اساس اصول حاکم بر یک مذاکره سیاسی انجام دهند. پرسش: آقای دکتر، اگر امکان دارد، لطفاً روندی را که منجر به این موافقت شد، توضیح دهید. ترامپ نامهای ارسال کرد و به نظر میرسد روندی طی شد. بههرحال، حضرت آقا معمولاً در این موارد اهل مشورت هستند و نظام در نهایت به این نتیجه رسید که مذاکرات غیرمستقیم آغاز شود. لطفا درباره این روند توضیح دهید. پاسخ: ببینید، وقتی قرار است مذاکرهای آغاز شود، ابتدا درباره اصول آن تصمیمگیری میشود. این موضوعات در شورای عالی امنیت ملی مطرح و تصمیمگیری و سپس محضر حضرت آقا مطرح میشود. در نهایت در صورت تصویب ایشان، این تصمیم به مصوبه شورای عالی امنیت ملی تبدیل میگردد. ایشان با مذاکره غیرمستقیم موافقت کردند، زیرا اطمینان نداشتند که مذاکرهای که آغاز میشود، به نتیجه برسد و همزمان توأم با حفظ عزت کشور باشد. ازاینرو، موافقت با مذاکره غیرمستقیم حاکی از حکمتی بود که در این مذاکره رعایت شد. اگر ایران مذاکره را نپذیرفته بود و آمریکاییها به عملیات نظامی متوسل میشدند، این پرسش مطرح میشد که چرا مذاکره نکردید تا از وقوع جنگ جلوگیری شود. ایران مذاکره را پذیرفت و پنج دور صادقانه مذاکره کرد و به ظاهر، حتی حصول نتیجه هم نزدیک بود، اما آمریکاییها حمله کردند. در طول مذاکرات، همواره عزت جمهوری اسلامی مدنظر قرار داشت و بر سر هیچ موضوعی که مغایر با عزت جمهوری اسلامی باشد، توافق نشد. برای نمونه، همواره بر حق غنیسازی ایران تأکید شد، اما درعینحال، انعطافهایی در مذاکرات نشان داده شد تا بتوان به نتیجه رسید. بنابراین، تاکید بر آن سه اصل در مذاکرات هستهای کاملاً مشهود بود. پرسش: اگر بخواهیم دقیقتر بررسی کنیم، به نظر شما تفاوت مذاکره تحمیلی با مذاکره شرافتمندانه چیست؟ در بحبوحه جنگ، حضرت آقا فرمودند که ایران زیر بار صلح تحمیلی هم نمیرود و میان جنگ تحمیلی و صلح تحمیلی هیچیک را نمیپذیرند. از این منظر، اگر صحنه گذشته را بررسی کنیم، تفاوت بین مذاکره تحمیلی و مذاکره شرافتمندانه چیست و تجربه ما در این ۱۲ روز چه آموزهای دارد؟ پاسخ: در ادبیات سیاسی، مذاکره اصولی دارد. مذاکرهای شرافتمندانه است که مبتنی بر رعایت آن اصول باشد. اگر طرف مقابل بهزور یا ابزارهای دیگر متوسل شود تا نتایج مذاکرات را بر طرف مقابل تحمیل کند، مذاکره شرافتمندانه نخواهد بود و با اصول دیپلماسی سازگار نیست. از جمله این اصول میتوان به اصل برابری، احترام به حاکمیت طرف مقابل، شفافیت و محاسبهپذیری، انعطاف متقابل بر مبنای منطق برد-برد در جهت حصول نتیجه و پایداری نتایج مذاکرات اشاره داشت. نتیجه برخی از مذاکرات پایدار نیستند. هماکنون، در مذاکرات رژیم اسرائیل و فلسطینیها مشاهده میکنیم که مذاکره میکنند، نتیجه هم گرفته میشود، اما بعداً اسراییل به آن نتیجه پایبند نیست. یا در لبنان نیز چنین روندی را شاهد هستیم. بنابراین، اصول متعددی بهعنوان اصول مذاکره در دیپلماسی وجود دارد که مذاکره را منطقی و شرافتمندانه میسازد. باید بررسی کرد که آیا در مذاکرات با طرف آمریکایی یا اروپایی، این اصول مورد احترام قرار گرفت یا خیر؟ عملاً چنین نبوده است. برای نمونه، ترامپ در حین مذاکرات حمله نظامی کرد. این مغایر با اصول مذاکره است. یا نمونه دیگر، اروپاییها بودند که به تعهدات خود عمل نکردند و حتی بر خلاف برجام، گفتند ایران باید غنیسازی صفر را بپذیرد، ولی در عین حال، به برجام استناد و اسنپبک را فعال کردند. این موارد مغایر با اصول دیپلماسی است. پرسش: به نظر شما جنگ ۱۲ روزه و اتفاقاتی که رخ داد، مسیر پرونده هستهای ایران را از منظر جمهوری اسلامی به کدام سمت هدایت میکند؟ آیا در چنین شرایطی میتوان از یک مذاکره شرافتمندانه با غرب سخن گفت؟ پاسخ: ابتدا باید گفت که با نتیجهای که از مذاکرات اخیر هستهای به دست آمد، مشخص شد که طرف مقابل قائل به یک مذاکره منطقی نیست. آنها فراتر از موضوع هستهای، قصد دارند محدودیتهایی را، مثلا در برنامه موشکی و مقاومت، بر ایران تحمیل کنند. اینها مواردی نیست که ایران حاضر به مذاکره درباره آنها باشد. بنابراین، چارهای نیست جز آنکه ایران، ضمن بیان منطق خود برای افکار عمومی و آمادگی برای مذاکره اصولی، تن به مذاکره خلاف اصول دیپلماسی ندهد. مذاکرهکنندگان ایران همواره تلاش کردهاند که از میدان مذاکره رویگردان نباشند. در سفر اخیر آقای رئیسجمهور و وزیر امور خارجه به نیویورک هم، تلاش زیادی صورت گرفت تا در آخرین لحظات، مذاکره به نتیجه برسد، اما طرفهای مقابل نپذیرفتند. این نشان میدهد که منطق ایران قوی است، اما طرف مقابل از منطق پیروی نمیکند و میخواهد با توسل به زور به اهداف خود برسد. پرسش: در نگاه کلی به روند دیپلماسی هستهای ایران در بیش از دو دهه گذشته، بفرمایید جمهوری اسلامی چگونه توانسته است از ظرفیتهای بینالمللی و منطقهای برای مدیریت این پرونده استفاده کند؟ در دورههای مختلف، مدیریتهای متعددی در این پرونده اعمال شده است. جمهوری اسلامی تا چه اندازه از این ظرفیتها استفاده کرده است؟ پاسخ: جمهوری اسلامی ایران هرگز از دیپلماسی و مذاکره روی برنگردانده است. در دولت آقای خاتمی، مذاکرات هستهای با اروپاییها در دهه ۸۰ آغاز شد. مذاکرات پیش میرفت، اما طرف مقابل زیادهخواهی کرد. طرف مقابل در جریان ملاقات با آقای روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در سعدآباد، درخواست کرد که ایران غنیسازی را تعلیق کند تا طرفین به نتیجه مرضیالطرفین برسند. ایران تعلیق را پذیرفت و طرف مقابل خواستار تضمین عینی شد که ایران نشان دهد در پی ساخت سلاح هستهای نیست. ما هم گفتیم که نیازمند تضمین محکمی هستیم که تحریمها برداشته شود. ولی آنها در عمل آمادگی نداشتند که تحریمها را بردارند و تنها قصد داشتند تعلیق غنیسازی را به توقف دائمی غنیسازی تبدیل کنند. در نهایت، در روزهای واپسین دولت آقای خاتمی، تعلیق شکسته شد، زیرا مشخص شد که با ادامه این روند به جایی نمیرسیم و طرف مقابل صرفاً قصد دارد توقف غنیسازی را ...
« بازگشت به لیست اخبار