جنجال پرتاب سنگ به تاریخ ایران توسط دو بازیگر | عذرخواهی و توقیف کافی نیست، باید...

جنجال پرتاب سنگ به تاریخ ایران توسط دو بازیگر | عذرخواهی و توقیف کافی نیست، باید...

1404/09/11 - 12:31 130 بازدید
گفت‌وگویی درباره بخش جنجالی برنامه «بازمانده»؛ جایی که شرکت‌کنندگان به نمادهای کهن ایرانی همچون شیردال و درفش کاویانی سنگ پرتاب می‌کردند، یکی از پربازدیدترین خبرهای روزهای اخیر بود.
گفت‌وگویی درباره بخش جنجالی برنامه «بازمانده»؛ جایی که شرکت‌کنندگان به نمادهای کهن ایرانی همچون شیردال و درفش کاویانی سنگ پرتاب می‌کردند، یکی از پربازدیدترین خبرهای روزهای اخیر بود. به گزارش ، در نگاه اول، ماجرا شاید صرفا یک بخش از یک مسابقه به نظر برسد؛ اما برای مخاطبان، مسئله بسیار فراتر بود. بر اساس نظرات مخاطبان ایسنا که برای مطلب «پرتاب سنگ به تاریخ ایران؛ نمایشی از ویران‌سازی ایران» به ثبت رسید و یک جست‌وجوی ساده در فضای مجازی، مشخص است که بخش قابل توجهی از افراد، این اقدام را «بی‌احترامی» آشکار تلقی کردند؛ بی‌احترامی‌ای که بخش مهمی از میراث فرهنگی، هویت تاریخی و تمدنی ایران را نشانه گرفته بود. بسیاری از نظرها لحن خشمگین داشت. بعضی از کاربران ناسزا به کار بردند و عده‌ای دیگر هشدار دادند که این نوع برنامه‌ها موجب عادی‌سازی تخریب میراث فرهنگی می‌شود. بحث میان مخاطبان نشان داد که برداشت‌ها متفاوت است؛ عده‌ای تأکید داشتند که نمادها نباید وسیله شوخی یا نمایش باشند و احترام به آنها، حداقل‌ترین مسئولیت یک گروه برنامه‌ساز است. اما تعدادی هم بر این باور بودند که این نمادها «بت» نیستند و می‌توان از آنها به هر شکلی برای تولید محتوا استفاده کرد. برخی مخاطبان هم به تناقض رفتار رسانه و مسئولان اشاره کردند. از دید آنها، ساختن مجسمه‌ها و رونمایی از آنها در میادین اصلی شهر [اشاره به مجسمه والرین و نصب آن در میدان انقلاب تهران] از یک سو، و تخریب نمادها در برنامه‌های سرگرمی‌محور از سوی دیگر، پیام‌های متناقضی برای مخاطب ایجاد می‌کند. این ترکیبِ واکنش‌ها، یک پیام واضح دارد که مردم انتظار دارند تولیدکنندگان محتوا با شناخت کافی از اهمیت تاریخی و فرهنگی و درک حساسیت جامعه، سراغ نمادها بروند و آنها را به ابزار سرگرمی در مسابقه تبدیل نکنند. اقلیت هستند، اما... البته واکنش‌ها تنها به خشم محدود نشد. سهم ناچیزی از نظرات نشان‌دهندۀ نگاه بی‌تفاوتی بود که این برنامه را یک سرگرمی صرف دانستند و نسبت به حساسیت دیگران بی‌تفاوت بودند. هرچند این گروه اقلیت بودند اما اهمیت دارند؛ زیرا نشان می‌دهد شکاف واقعی در فهم و اهمیت دادن به میراث فرهنگی بین بخش‌هایی از جامعه وجود دارد؛ طرز فکری که اگر گسترش یابد، ارزش‌های هویتی به تدریج تضعیف خواهد شد و بعید نیست خروجی آن نوشتن یادگاری‌های بیشتر روی آثار تاریخی یا تخریب آنها و حتی فراتر از آن، به تاراج بردن باشد. بالاخره نمادهای تاریخی خوب هستند یا بد!؟ صدای اعتراضی که شنیده شد این میان، یکی از ابعاد مهم ماجرا، ضعف نظارت و مجوزدهی به این دست تولیدات رسانه‌ای است. وقتی سازندۀ محتوا بدون درک حساسیت‌های فرهنگی دست به تولید می‌زند، احتمال وقوع چنین اتفاقاتی افزایش می‌یابد و پرسش‌هایی مطرح می‌شوند از جمله اینکه چرا برنامه‌ای با چنین محتوایی مجوز پخش گرفته است؟ آیا ارزیابی مناسبی از تأثیر فرهنگی آن صورت گرفته؟ یا ضعف در ساختار مجوزدهی و نظارتی زمینه‌ساز این بی‌احترامی‌ها شده است؟ و پرسش‌هایی از این دست که البته ظرف مدت کوتاهی پاسخی برای آنها ارائه شد که نشان داد صدای اعتراض مردم به چنین اتفاقی به سرعت شنیده شده است. اما ماجرای این پاسخ‌دهی چه بود؟ همان روز که این قسمت از برنامه «بازمانده» از یکی از پلتفرم‌های تازه تاسیس شبکه نمایش خانگی پخش شد، سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) برای صدور مجوز پخش مورد نقد قرار گرفت و عباس سیاح‌طاهری - معاون کاربران و تنظیم‌گری اجتماعی این سازمان - در شبکه ایکس نوشت: «طرح مسابقه «بازمانده» مجوز مشروط به اصلاح داشته که مرداد ۱۴۰۳ منقضی شده (مجوز تولید نداشته) و مجوز انتشار هم ندارد که در حال پیگیری قانونی است.» بر این اساس مشخص شد اساسا مجوزی برای تولید و انتشار چنین اثری صادر نشده است. در نهایت نیز روز گذشته (دوشنبه ۱۰ آذر) سکوی پخش برنامه «بازمانده» پس از انتشار این ویدئو بدون مجوز، توقیف شد. عذرخواهی و توقیف مشکل را رفع می‌کند؟ در دوره‌ای که جامعه هنوز از تنش‌های جنگ دوازده‌روزه، نااطمینانی اقتصادی و فرسودگی عمومی بیرون نیامده و با مسائل کلانی همچون آلودگی هوا، تداوم دورکاری‌ها و... دست و پنجه نرم می‌کند، کوچک‌ترین اشتباه درباره هر چیزی از جمله نمادهای تاریخی می‌تواند واکنشی چندبرابر بزرگ‌تر از شرایط عادی به دنبال داشته باشد. مردم امروز حساس‌تر هستند و وقتی چنین فضایی شکل می‌گیرد، هر برخورد نامناسب با نمادهای تاریخی و هویتی، عملا نادیده گرفتن روان جمعی است. در این شرایط آیا عذرخواهی یا حتی توقف پخش برنامه می‌تواند مسئله را جمع کند؟ پاسخ ساده نیست. عذرخواهی شاید نشانه مسئولیت‌پذیری باشد، اما برای جامعه‌ای که احساس می‌کند یک نماد هویتی هدف قرار گرفته، این فقط بخشی از ماجراست. توقیف پلتفرم یا حذف یک قسمت هم به‌تنهایی اثری را که همین قسمت کوتاه ایجاد کرده ترمیم نمی‌کند. جامعه بیش از هر چیز نیازمند این اطمینان است که بداند این خطا دوباره تکرار نمی‌شود؛ یعنی سازوکار تولید محتوا جدی‌تر گرفته شود، نظارت‌ها واقعی‌تر باشد و فهم فرهنگی در مرحله طراحی برنامه حضور داشته باشد. در غیر این صورت، عذرخواهی‌ها فقط شبیه مُسکّن‌هایی خواهند بود که درد را کمی دور می‌کنند، اما ریشه مشکل را دست‌نخورده باقی می‌گذارند. برنامه‌سازی بدون آگاهی از ارزش‌های تاریخی اما فارغ از بحث مجوز، از منظر تحلیل فرهنگی، این ماجرا نشان می‌دهد که هویت تاریخی و ارزش‌های جمعی هنوز برای برخی تولیدکنندگان محتوا به درستی قابل درک نیست. خلاقیت و نوآوری در تولیدات اهمیت دارد، اما زمانی ارزش واقعی پیدا می‌کند که با شناخت، احترام و مسئولیت همراه باشد. هرگونه کوتاهی در این زمینه، آسیب‌های جدی به دنبال دارد و می‌تواند مسیر آموزش و پرورشِ فرهنگی نسل‌های آینده را دچار چالش کند. در کنار تحلیل خطای رسانه‌ای، ابعاد اجتماعی این اتفاق نیز قابل توجه است؛ میراث فرهنگی و نمادهای تاریخی، نقش مهمی در ایجاد حس تعلق جمعی دارند. وقتی این نمادها به هدف سرگرمی و تخریب تبدیل می‌شوند، نه تنها ارزش تاریخی آن‌ها کاهش می‌یابد، بلکه امکان ایجاد نوعی بی‌تفاوتی نسبت به هویت جمعی افزایش می‌یابد. چنین بی‌تفاوتی‌ای در بلندمدت می‌تواند جامعه را نسبت به حفاظت از میراث فرهنگی خود بی‌تفاوت کند. از سوی دیگر نقش آموزش فرهنگی و رسانه‌ای نیز مهم است. اگر نسل جدید اهمیت میراث را از ابتدا نیاموزد، نمی‌توان انتظار داشت وقتی با محتوای توهین‌آمیز مواجه شد، واکنش مناسب نشان دهد. برنامه‌سازان و تولیدکنندگان محتوا باید حداقلی از شناخت تاریخی و مسئولیت فرهنگی را داشته باشند. سرگرمی نباید بهانه‌ای برای بی‌احترامی به تاریخ شود. این ماجرا یک پیام روشن برای نهادهای فرهنگی و تولیدکنندگان محتوا نیز دارد؛ حفاظت و احترام به میراث تاریخی باید جزء جدایی‌ناپذیرِ هر تولید رسانه‌ای باشد. بی‌توجهی به حساسیت‌های تاریخی و فرهنگی نه تنها اثرات فوری منفی دارد، بلکه می‌تواند در بلندمدت بر فرهنگ عمومی و نسبت مردم با میراث تاریخی و فرهنگی تأثیرگذار باشد. تجربه اخیر نشان می‌دهد که آموزش، نظارت دقیق و سیاستگذاری مسئولانه می‌توانند به حفظ و تقویت حس تعلق جامعه به میراث فرهنگی کمک کنند، در حالی که کوتاهی در این زمینه، علاوه‌بر آنکه اعتماد و حس تعلق جمعی را به چالش می‌کشد، مردم را هم خشمگین‌ می‌کند.
« بازگشت به لیست اخبار