خون و خون‌ریزی‌های زیبا در فیلم جدید کارگردان «پیرپسر»

خون و خون‌ریزی‌های زیبا در فیلم جدید کارگردان «پیرپسر»

1404/06/09 - 01:37 268 بازدید
«هیچ انتخاب دیگری نیست» بدون شک فیلمی از پارک چان ووک است؛ همان لحن، همان ریتم‌های سیال، همان صحنه‌های استیلیزه، تدوین درخشان و سقوط‌های ناگهانی به درون کارگردانی باشکوه. همه‌چیز اینجاست.
«هیچ انتخاب دیگری نیست» بدون شک فیلمی از پارک چان ووک است؛ همان لحن، همان ریتم‌های سیال، همان صحنه‌های استیلیزه، تدوین درخشان و سقوط‌های ناگهانی به درون کارگردانی باشکوه. همه‌چیز اینجاست. : جوردن رومی در «ورلد آف ریل» در ادامه نوشت: داستان از رمان مهیج و هجوآمیز دونالد ای. وستلیک در سال ۱۹۹۷ با نام «تبر» اقتباس شده که پیش‌تر در ۲۰۰۵ توسط کاستا گاوراس به تصویر کشیده شده بود، کسی که پارک این اثر را به او تقدیم کرده است. هرچند شاید این فیلم بزرگ‌ترین دستاورد پارک نباشد (که همچنان «پیرپسر» باقی می‌ماند و پس از آن «ندیمه»)، اما برای بیشتر طرفداران او سخت خواهد بود در برابر لذت‌های این فیلم مقاومت کنند. فیلم روایت‌گر مان سو (با بازی لی بیونگ-هان)، مدیر یک کارخانه کاغذ است که پس از ۲۵ سال از کار اخراج می‌شود. در هم شکسته از این ضربه، اما ناتوان از بیان عمق فقدانش، او به‌تدریج درگیر نیاز وسواس‌گونه به بازگرداندن حیثیتش در نگاه خانواده می‌شود — با یافتن شغلی دیگر در صنعت کاغذ، پیش از آن‌که پول سنواتش تمام شود و خانه‌اش را از دست بدهد. وقتی این کار غیرممکن می‌شود، نقشه‌ای قاتلانه می‌چیند: حذف رقبایش برای به‌دست آوردن تنها شغل باقی‌مانده در کارخانه کاغذ شهر. او اصرار دارد که «هیچ انتخاب دیگری» جز کشتن ندارد. فیلمنامه — که نه تنها به پارک، بلکه به دان مک‌کلار، لی کیونگ-می و لی جا-هه نیز نسبت داده شده — بزرگ‌ترین گرفتاری فیلم است. پارک می‌تواند هر چیزی را زیبا جلوه دهد، و کارگردانی‌اش بار دیگر ثابت می‌کند که یکی از بهترین‌ها در جهان است، اما روایت بارها به پای خود می‌لغزد. او توپ‌های زیادی را هم‌زمان در هوا نگاه داشته و مدام توپ‌های تازه‌ای اضافه می‌کند. فیلم می‌خواهد درباره «همه‌چیز» باشد، و پارک، که معمولاً استاد بی‌نظمی منظم است، این‌بار اجازه می‌دهد که آشفتگی نمایان شود. فیلم بر منطق خاص خود پافشاری می‌کند، هرچند چقدر هم که نامعقول به نظر برسد. در آنِ واحد هم هجو است، هم تریلر، هم ملودرام خانوادگی و هم یک فارْس. فیلمنامه همچون یک بندبازی است: شخصیت‌های زیادی در هوا می‌چرخند، بی‌آن‌که فرصتی برای فرود بیابند. این «بیل را بکش» نیست که فهرست قربانیان یکی‌یکی خط بخورد؛ این‌جا آشفتگی بیشتری هست، با هدف‌های مان سو که در میان هرج‌ومرج خانوادگی‌اش پراکنده‌اند. پارک سال‌ها رؤیای اقتباس از رمان وستلیک را در سر داشت و آن را «پروژۀ زندگی» خود می‌نامید. شاید بیش از حد منتظر ماند — کارنامۀ او معیاری ساخته که حتی خودش هم همیشه قادر به رسیدن به آن نیست. «هیچ انتخاب دیگری نیست» شاید تعریف‌کنندۀ کارنامۀ او نباشد، اما بهترین صحنه‌هایش به‌اندازۀ هر چیزی که پیش‌تر ساخته، خیره‌کننده‌اند.
« بازگشت به لیست اخبار