دردسرهای بزرگ رژیم صهیونیستی برای واشنگتن در قرن بیستم/ روزی که ارتش اسرائیل از فرانسوی به آمریکایی تغییر کرد! +تصاویر
رژیم صهیونیستی، در عین اتکا به غرب، چشم به درون خود دوخته بود؛ تولید بومی سلاح، آرزویی بزرگ اما پرچالش، راهی که با همکاری نزدیک شرکتهای غربی هموار شد.
رژیم صهیونیستی، در عین اتکا به غرب، چشم به درون خود دوخته بود؛ تولید بومی سلاح، آرزویی بزرگ اما پرچالش، راهی که با همکاری نزدیک شرکتهای غربی هموار شد. سرویس جهان مشرق _ از همان لحظههای نخستین حملهی رژیم صهیونیستی به خاک ایران، حمایت بیچون و چرای ایالات متحده آمریکا از این رژیم جنایتکار به چشم آمد. این همراهی شاید برای برخی تازگی داشت، اما در واقع، آمریکا همیشه پشتوانهی اصلی صهیونیستها در تمام جنگها و تنشهای چند دههی اخیر بوده است. این نبرد جدید با کشوری بزرگ مثل ایران، بیش از پیش وابستگی رژیم صهیونیستی به پشتیبانی مستقیم و تسلیحاتی آمریکا را برملا ساخت. قسمت های قبل: در این سلسله گزارش تاریخی، قصد داریم به بررسی دقیق چگونگی تشکیل قوای نظامی رژیم صهیونیستی و وابستگی شدید آنها به کمک های تسلیحاتی و آموزشی کشورهای غربی بپردازیم. تحقیری که موجب شد فرانسه برای اسرائیل سلاح اتمی بسازد! طی نبرد سال ۱۹۵۶ در مصر، نیروهای مشترک فرانسه، بریتانیا و رژیم صهیونیستی پس از روزهایی کوتاه اما سرنوشتساز، از صحرای سینا و کانال سوئز عقبنشینی تحقیرآمیزی را تجربه کردند. نیروهای بریتانیایی در کانال سوئز ۱۹۵۶ فشار بیامان شوروی و آمریکا، این مثلث تهاجمی را وادار به عقبنشینی کرد. جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر در میان نظامیان و مردم این کشور اما در پس این شکست، دولت فرانسه راهبردی جدید را در حمایت از رژیم تازهتأسیس اسرائیل رقم زد. نیروهای اسرائیلی در صحرای سینا طی جنگ ۱۹۵۶ برنامه ساخت راکتور دیمونا، قلب پنهان زرادخانه هستهای آینده، در دل صحرای نقب جان گرفت راکتوری که با همکاری مستقیم فرانسه ساخته شد و گام نخست را به سوی سلاحی هولناک برداشت. در سوی دیگر، نیروی هوایی رژیم صهیونیستی که از قدرت جنگندههای اعراب بیم داشت، چشم به فرانسه دوخته بود. در بهار همان سال، نخستین دسته جنگندههای «مایستر» از داسو، به آسمانهای فلسطین اشغالی رسید. جنگندههای پیشرفتهتر «سوپر مایستر» و «میراژ ۳» و بمبافکنهای «واتور» در سالهای بعد به نیروی هوایی اسرائیل تحویل داده شدند. نیروی زمینی نیز در این مسیر همراه بود. تانکهای سبک و سریع فرانسوی مدل AMX-۱۳ تا شروع آن جنگ تعیینکننده بودند. اما در نیمه اول دهه ۶۰، تانکهای سنگینتر آمریکایی M۴۸ از طریق آلمان غربی و خود آمریکا، و تانکهای «سنچورین» بریتانیایی به زرهپوشان اسرائیلی پیوستند؛ قدرتی که تا آغاز جنگ ششروزه در سال ۱۹۶۷، توان رزمی ارتش صهیونیستی را به شکل چشمگیری افزایش داد. روزی که ارتش اسرائیل از فرانسوی به آمریکایی تغییر کرد! جنگ ششروزه به پایان رسید و صحنه سیاسی خاورمیانه دستخوش تغییرات شگرفی شد. اما در سایه این تحولات، روابط دیرین پاریس و تلآویو که روزگاری استوار بود به دلیل حمله پیش دستانه اسرائیل به کشورهای عربی، خدشه دار شد؛ فرانسه حمایت تسلیحاتی خود را قطع کرد و در پی آن، آمریکا بهسرعت جای خالی این متحد دیرینه را پر کرد. ایالات متحده با تمام قدرت وارد میدان شد؛ جنگندههای F-۴ و F-۱۵ و F-۱۶ ، تانکهای سری M۶۰، سیستمهای پدافندی «هاوک» و «چاپارل» ساخت ریتئون و انواع مهمات مدرن، همگی ستونهای جدید زرادخانه نظامی اسرائیل شدند. رژیم صهیونیستی، در عین اتکا به غرب، چشم به درون خود دوخته بود؛ تولید بومی سلاح، آرزویی بزرگ اما پرچالش، راهی که با همکاری نزدیک شرکتهای غربی هموار شد. «نشر» و «کفیر»، پرندههای جنگی ساخت صهیونیستها بودند، تانکهای سری «مرکاوا» بهعنوان نماد قدرت زمینی و سامانههای پدافندی چون «گنبد آهنین»، «فلاخن داوود» و «پیکان» ؛ نمادی از تلاش برای خودکفایی در میدان نبرد. جنگنده اسرائیلی کفیر اما وقتی سخن از تولید جنگنده «کفیر» به میان میآید، داستان پیچیدهتر میشود. در قلب این پروژه، موتور جت J۷۹ شرکت آمریکایی جنرال الکتریک قرار داشت؛ بدون این موتور پیشرفته، هیچگاه «کفیر» به آسمانهای فلسطین اشغالی پرواز نمیکرد. صنایع صهیونیستی، هرچقدر هم که جاهطلب بودند، نه فناوری پیچیده ساخت چنین موتوری را داشتند و نه توان فنی مقابله با این چالش بزرگ را. دردسرهای بزرگ رژیم صهیونیستی برای واشنگتن در قرن بیستم نمونهای روشن، پرونده جنجالی «جاناتان پولارد» است؛ شهروند امریکایی که در سال ۱۹۸۵، یک سال پس از ارائه اطلاعات فوق محرمانه امریکا به اسرائیل، بازداشت شد و به حبس ابد محکوم گشت، اما در نهایت، پس از سی سال، آزاد شد. جاناتان پولارد به تازگی نیز دیدار مایک هاکبی سفیر امریکا در سرزمین های اشغالی با جاناتان پولارد که در اسرائیل زندگی می کند موجب واکنش های جنجالی از سوی برخی رسانه و سیاستمداران امریکایی در خصوص دیدار وی با فردی که خائن به امریکا محسوب می شود شد. دولتهای آمریکا بارها از تلاشهای مشابه صهیونیستها آگاه بودند، اما هرگز محدودیتی جدی علیه این رژیم اعمال نکردند. فراتر از موضوع جاسوسی، در عرصهای خطرناکتر یعنی سلاحهای هستهای و زرادخانههای کشتار جمعی، صهیونیست ها چیزی نمانده بود در اوج دوران جنگ سرد بحران اتمی بزرگی میان بلوک غرب و شرق درست کنند که عواقب بسیار سختی برای امریکا داشت. داستانی که پس از دههها فاش شده، زمانی است که در جنگ ۱۹۷۳، ارتشهای مصر و سوریه، با قدرت و شجاعت، ارتش رژیم صهیونیستی را به خاک و خون کشیدند و فشار سهمگینی به آن وارد کردند؛ در آن شرایط بحرانی گلدا مایر نخستوزیر آن روزهای رژِم صهیونیستی، که راه نجات دیگری پیش چشم خود نمی دید، مجوز استفاده از ۱۳ تیر بمب حاوی کلاهکهای هستهای با پرتاب از جنگنده علیه کشورهای مصر و سوریه را در صورت پیشروی بیشتر ارتشهای عربی را داد. گلدا مایر نخست وزیر و موشه دایان وزیر جنگ اسرائیل در جنگ ۱۹۷۳ این طرح، با رمز «گزینه سامسون» نامگذاری شده بود تا مانع از سقوط شهرهای مهم صهیونیست نشین شود؛ امریکایی ها با شنود مکالمات مقامات صهیونیست از این طرح مطلع شده و وحشت زده از آنها خواستند دست به حمله با سلاح اتمی نزنند و در عوض ایالات متحده پل هوایی بسیار بزرگی برای رساندن تسلیحات پیشرفته به اسرائیل برقرار خواهد کرد تا مانع از شکست ارتش این رژیم در نبرد یوم کیپور شوند. پایان بخش سوم
« بازگشت به لیست اخبار