
دو مسیر متفاوت چین و آمریکا در سیاستهای مهاجرت نخبگان
تحولات اخیر در سیاستهای مهاجرتی چین و ایالات متحده نشانهای از شکلگیری فصل تازهای در رقابت ژئوپلیتیک مبتنی بر دانش و فناوری است.
تحولات اخیر در سیاستهای مهاجرتی چین و ایالات متحده نشانهای از شکلگیری فصل تازهای در رقابت ژئوپلیتیک مبتنی بر دانش و فناوری است. به گزارش مشرق، در حالی که پکن با معرفی ویزای جدید موسوم به «K» بهدنبال باز کردن دربهای این کشور به روی متخصصان خارجی و تسهیل فرایند ورود، تحصیل و اشتغال نیروهای نخبه است، ایالات متحده تحت دولت دونالد ترامپ با رویکردی محافظهکارانهتر، مسیر مهاجرت نیروهای متخصص را با افزایش هزینه ویزای «H-1B» و وضع محدودیتهای تازه، عملاً دشوارتر کرده است. این دو جهتگیری نه صرفاً تصمیمات اجرایی بلکه بازتاب دو فلسفه متفاوت حکمرانی در اقتصاد دانشبنیان هستند. چین در حال استفاده از مهاجرت نخبگان بهعنوان اهرمی برای تقویت اکوسیستم نوآوری و خودکفایی فناورانه است، در حالی که آمریکا با تمرکز بر حفاظت از بازار کار داخلی، در معرض خطر فرسایش تدریجی مزیت تاریخی خود در جذب استعداد جهانی قرار میگیرد. در چنین صحنهای که سرمایه انسانی به اندازه سرمایه فیزیکی ارزش راهبردی دارد، سیاست مهاجرتی به ابزار قدرت نرم و رقابت فناورانه میان دو ابرقدرت بدل شده است. سیاست جدید چین: ویزای «K» و راهبرد جذب استعداد جهانی از منظر سیاستی، این اقدام مکمل روند کلی چین در دهه اخیر محسوب میشود که بر بینالمللیسازی محیط علمی و افزایش جذابیت زیستبوم فناورانه این کشور متمرکز بوده است. دولت چین در سال ۲۰۲۵ ورود گردشگران خارجی را بیش از ۳۰ درصد افزایش داده و ورود بدون ویزا را برای ۷۵ کشور مجاز کرده است. به عقیده بسیاری از کارشناسان، این دادهها بیانگر تلاش گستردهتری برای بازتعریف تصویر چین از کشوری مهاجر فرست به مقصدی جذاب برای نخبگان جهانی است. ایالات متحده: محدودیتهای تازه و افزایش هزینه ویزای «H-1B» کارشناسانی چون باربارا کلمن از شرکت تحلیل امنیتی «Dragonfly» معتقدند هدف چین از معرفی ویزای «K» مقابله با این سیاستهای محدودکننده آمریکا است. او هشدار میدهد که محدودیتهای جدید ویزای «H-1B» در بلندمدت توان رقابتی آمریکا در حوزههایی چون هوش مصنوعی و نوآوری فناورانه را تضعیف خواهد کرد. دیپا اولاپالی، استاد دانشگاه جورج واشنگتن نیز این سیاست را نوعی خودزنی راهبردی برای آمریکا میداند که مزیت تاریخی این کشور در جذب استعدادهای برتر جهان را از میان میبرد. تفاوت در فلسفه حکمرانی استعدادها در حالی که آمریکا در حال بستن دروازهها به روی نیروی کار متخصص خارجی است، چین با گشودن راههای جدید برای تحصیل و کار، خود را به عنوان مقصدی نوظهور برای استعدادهای جهانی معرفی میکند. این رویکرد نه تنها ابزاری برای ارتقای توان فناورانه چین، بلکه عنصری کلیدی در رقابت ژئوپلیتیکی گستردهتر میان دو قدرت به شمار میرود. چین با سالانه بیش از ۳.۵ میلیون فارغالتحصیل رشتههای علم، فناوری، مهندسی و ریاضیات و سهم ۴۵ درصدی دانشجویان علوم و فناوری از کل جمعیت دانشگاهی، ظرفیت داخلی عظیمی در این حوزه دارد، اما اکنون به دنبال ترکیب این ظرفیت بومی با استعدادهای بینالمللی است تا شتابی مضاعف به نوآوری ملی خود بدهد. از منظر نمادین نیز ویزای «K» نقطه عطفی در تصویر بینالمللی چین محسوب میشود. به عبارت دیگر، کشوری که زمانی دغدغه فرار مغزها داشت، اکنون در جایگاهی قرار گرفته که برای جذب نخبگان خارجی رقابت میکند. این تحول بازتاب اعتماد به نفس نوظهور پکن در حوزه فناوریهای نوین است، جایی که خود را نه صرفاً مصرفکننده، بلکه تولیدکننده اصلی علم و فناوری میداند. پیامدهای ژئوپلیتیکی و آینده رقابت استعداد به عقیده کارشناسان، سیاستهای متضاد چین و آمریکا میتوانند مسیر جریان جهانی استعداد را دگرگون کنند. اگر ایالات متحده نتواند مسیر مهاجرت نیروهای متخصص را مورد بازنگری قرار دهد، چین امکان آن را دارد که از این خلأ بهره گیرد و در عرصههایی چون هوش مصنوعی، تراشهها و زیستفناوری، مزیت نسبی خود را تقویت کند. با این حال، کارشناسان هشدار میدهند که عوامل فرهنگی، زبان و تفاوتهای نهادی هنوز مانع جدی برای جذب گسترده استعدادهای غربی به چین هستند. با وجود این محدودیتها، پکن با استفاده از ابزارهایی مانند ویزای «K»، بهروشنی در حال طراحی یک استراتژی بلندمدت برای تبدیل شدن به قطب جهانی استعدادهای علمی است. همزمان، سیاستهای محدودکننده در آمریکا نشان میدهد که رقابت بر سر نخبگان جهانی بهزودی از مرحله اقتصادی و فناورانه فراتر رفته و به سطح امنیت ملی و نفوذ ژئوپلیتیکی ارتقا خواهد یافت. جمعبندی در مقابل، ایالات متحده با اعمال محدودیتهای تازه و سیاستهای پرهزینه برای ورود نیروهای متخصص، در خطر از دست دادن مزیت تاریخی خود در میدان رقابت استعدادها قرار دارد. پیامد چنین روندی فراتر از مرزهای اقتصادی است و میتواند به بازترسیم نقشه قدرت جهانی منجر شود؛ زیرا در دنیای مبتنی بر دانش، کشوری که بتواند ذهنهای برتر را جذب نموده و نگه دارد، بر مسیر پیشرفت فناوری، نوآوری و در نهایت قدرت سیاسی جهانی سلطه خواهد یافت. رقابت استعدادها در این معنا حتی میتواند تعیینکنندهتر از رقابت تسلیحاتی یا تجاری باشد و مسیر آینده نظم بینالملل را رقم زند.
« بازگشت به لیست اخبار