روز جهانی حافظ و تعابیر رهبر انقلاب؛ چرا فقط ۵۰۰ غزل از لسان الغیب باقی مانده؟

روز جهانی حافظ و تعابیر رهبر انقلاب؛ چرا فقط ۵۰۰ غزل از لسان الغیب باقی مانده؟

1404/07/20 - 17:19 302 بازدید
رهبر انقلاب یکی از افرادی است که در این سال‌ها سهم به سزایی در ترویج حافظ شناسی در کشور داشته است.
رهبر انقلاب یکی از افرادی است که در این سال‌ها سهم به سزایی در ترویج حافظ شناسی در کشور داشته است. به گزارش به نقل از دانشجو، امروز ۲۰ مهر ماه که به روز جهانی حافظ شناخته می‌شود مناسبت خوبی است که به تعابیر رهبر انقلاب در مورد این شاعر بی نظیر قرن هشتم هجری شمسی را از نظر بگذرانیم. حضرت آیت الله خامنه‌ای در مورد حافظ به عنوان شاعری بی‌نظیر می‌فرماید: "کسی مثل حافظ، با آن شعر زرین مرصع که باید گفت واقعا نشان‌دهنده‌ی اوج سخن ‏فارسی است؛ یعنی هرچه من در تاریخ ادبیات خودمان نگاه می‌کنم، نمی‌توانم سخن ‏دیگری به اوج سخن حافظ پیدا کنم که همه‌ی خصوصیات لازم در یک کلام زیبا و والا را ‏داشته باشد - همه‌ی خصوصیات در شعر حافظ وجود دارد و در آن می‌شود پیدا کرد. " رهبر انقلاب حافظ را به عنوان الگویی از یک هنرمند متعهد می‌داند و در وصف وی در سخنرانی خود در دیدار با شعرای مشهد سال ۱۳۸۰ نیز تعابیر جالبی دارد: هنرمند باید خود را به حقیقتی متعهد بداند. آن حقیقت چیست؟ این‌که هنرمند در چه ‏سطحی از اندیشه قرار دارد تا بتواند همه و یا بخشی از آن حقیقت را ببیند و ‏بشناسد، بحث دیگری است. البته هرچه اندیشه و فکر و درک عقلانی بالاتر باشد، ‏می‌تواند به آن درک ظریف هنری کیفیت بیشتری بدهد. حافظ شیرازی صرفا یک ‏هنرمند نیست؛ بلکه معارف بلندی نیز در کلمات او وجود دارد. این معارف هم فقط با ‏هنرمند بودن به دست نمی‌آید؛ بلکه یک پشتوانه‌ی فلسفی و فکری لازم دارد. باید ‏متکا یا نقطه‌ی عزیمت و خاستگاهی از اندیشه‌ی والا، این درک هنری و سپس تبیین ‏هنری را پشتیبانی کند. البته همه در یک سطح نیستند؛ توقع هم نیست که چنین ‏باشند. رهبر انقلاب در مورد شاعری که خودش گزینه‌های اشعار خود را انتخاب می‌کند و به سادگی از شعرهای اضافه خود دست می‌کشد نیز به تعبیری از حافظ یاد می‌کند: من مکرر به دوستان گفته‌ام «شاعری رشد می‌کند که اگر در جایی، یک آدم خبره ‏ [حالا نمی‌گوییم هر کس. نه؛ یک آدم خبره.]گفت «آقا؛ این غزل را پاره کن و دور ‏بریز»، آن را راحت پاره کند و دور بریزد. یعنی به قول ما مشهدیها: «دلش بار بدهد که ‏پاره کند و دور بریزد.» چنین شاعری، خوب می‌شود و پیش می‌رود. اما اگر نه؛ چون ‏شعر زاده‌ی طبع اوست، به آن علاقه‌مند شود و حیفش بیاید و هر مصرعش را بخواهد ‏نگهدارد، این شاعر خراب می‌شود. من، در مورد حافظ اعتقادم این است. البته ‏قرینه‌ای و دلیلی ندارم؛ اما مجموعا آدمی چنین می‌فهمد که حافظ احتمال دارد ده ‏برابر این دیوان که از او مانده است شعر گفته باشد. یعنی آدمی که چنین طبعی ‏دارد؛ در این اوج واقعا بی‌نظیر است و شصت - هفتاد سال هم عمر کرده است، ‏نمی‌تواند همین چهار پنج هزار بیت شعر را داشته باشد. او یقینا خیلی بیشتر از اینها ‏شعر گفته است؛ ولی اینها برگزیده‌ی خود اوست. یعنی خودش شعر را می‌شناخته و ‏شعرشناس بوده است. پس، جاهایی را که نپسندیده، دور ریخته و جاهایی را خودش ‏درست و اصلاح کرده تا این، درآمده است؛ لذا در اوج است. والا اگر این نبود - ‏به‌هرحال، شعر خوب در همه‌ی دیوان‌ها هست - حافظ، حافظ نمی‌شد؛ یک شاعر خوب ‏می‌شد. ‏ رهبر انقلاب در مورد اینکه چرا فقط ۵۰۰ غزل از حافظ باقی مانده می‌گوید: نمی‌شود باور کرد کسی مانند حافظ شصت، هفتاد سال عمر کند، اقلا پنجاه سال ‏شعر بگوید و فقط به قدر همین دیوانی که از او بر جا مانده است، شعر گفته باشد. آیا ‏این قابل باور است؟! می‌شود قبول کرد که حافظ با آن طبع شعر والای خود، پنجاه ‏سال شعر بگوید و فقط توانسته باشد پانصد غزل ارائه دهد؟! قابل باور نیست! ‏می‌خواهم این طور بگویم که حافظ اقلا ده برابر آنچه که از او باقی مانده، شعر گفته؛ ‏اما نه برابرش را دور ریخته است! چنین بوده که حافظ، حافظ شده است؛ کمااین‌که ‏اگر برخی از شعرای مکثار گذشته هم بدین نحو به تصفیه‌ی شعر خود می‌پرداختند، ‏حداقل حافظ دوم یا شاعر بلند مرتبه‌ای می‌شدند. به عنوان مثال، غزل‌های خوب و ‏درجه‌ی یک صائب تبریزی، معلوم نیست خیلی به غزل حافظ باج بدهد؛ اما در ‏شعرهای بدش گم شده است! یا مثلا حزین لاهیجی، اگر از چند هزار غزل خود، ‏پانصد غزل ناب و درجه‌ی یک برمی‌گزید و ارائه می‌کرد، معلوم نبود شعرش با شعر ‏حافظ، آن قدری که الان تفاوت دارد، تفاوت می‌داشت. مقصود این است که هر کس ‏شعر بد خود را پاره کرد و دور ریخت و حتی در بایگانی ذهن، نگه نداشت، او برده ‏است. حضرت آیت الله خامنه‌ای در مورد بی نظیر بودن حافظ و اینکه دیگر کسی مانند او در شعر فارسی نمی‌آید هم اضافه می‌کند: البته اگر بگویم بکوشید تا مثل حافظ بسرایید، می‌ترسم نشود. مثل حافظ نه قبل و ‏نه بعد از او کسی نیامده است. حقیقتا هیچ کس نتوانسته مثل حافظ غزل بگوید. ‏حافظ مقوله‌ی دیگری است و بالاتر از همه است. ‏ تصور من این است که حافظ شعرش را صد بار پرداخت کرده است. به همین دلیل ‏غزل‌های او در حد اعلای یکدستی و صافی است. اصلا ممکن نیست که شعر به ‏محض صادر شدن از طبع، خود به خود صاف و بی‌غل و غش باشد. بالاخره مقداری ‏پرداخت لازم دارد. البته این را هم فراموش نکنید که اگر شعر «جوهر» نداشته باشد، ‏هرچه پرداختش کنید، چیزی درنمی‌آید. در نهایت رهبر انقلاب از حافظ به عنوان شاعری یاد می‌کند با این وصف که «حافظ همچنان ناشناخته است» و همواره علاقه‌مندان به شعر و ادبیات فارسی و حافظ را به شناخت وی تشویق می‌کند.
« بازگشت به لیست اخبار