
روضه با زبان اشاره
از این هیئت صدایی بلند نمیشود. حتی آن زمان که عزاداران پرشمارش، شور میگیرند و در ماتم حسین (ع) میگریند یا آن زمان که روضهخوان از شب اول هر محرم دلها را میبرد کربلا و از زینب، رقیه و مَشکِ بیآب، بیصدا میخواند.
از این هیئت صدایی بلند نمیشود. حتی آن زمان که عزاداران پرشمارش، شور میگیرند و در ماتم حسین (ع) میگریند یا آن زمان که روضهخوان از شب اول هر محرم دلها را میبرد کربلا و از زینب، رقیه و مَشکِ بیآب، بیصدا میخواند. - سحر جعفریان: عزاداران هیئت علمدار کربلا که از اواسط دهه ۸۰ در برپا شده همه ناشنوایند و اغلب پای منبر حجتالسلام رضا اژدر محمدی به سوگ حسین (ع) مینشینند. روحانی و مبلغ دینی جوانی که با دستهایش روضه میخواند و عزادارانی که در سکوت گریه میکنند. ناگهانِ زندگیِ آقای دانشجو که طلبه شد آنها که زبانی صامت دارند به اشاره و نشانه خطابش میکنند و آنها که زبانشان مصوت است، حاجرضا صدایش میزنند. ۳۵ ساله است و متولد شهر امام رضا (ع). از آن طلبههای پرانرژی و خوشصحبت که بسیاری در محافلِ حضوری و بسیاری نیز در شبکههای مجازی او را میپسندند و پی میگیرند. دانشگاه رفته و عمران خوانده هم هست اما فقط تا ۲ سال. ناگهانِ زندگیاش تغییر میکند و تصمیم میگیرد طلبه شود و حوزه برود. حالا اگر صحبتهایش با کسی یا کسانی گُل بیاندازد و بخواهد از چرایی ناگهانِ زندگیاش و از چگونگی منبرداری به شیوه صامت و برای ناشنوایان بگوید، کلمات را این طور پس و پیش هم میگذارد: «شکر خدا که از نعمت شنوایی برخوردارم آن هم در حالی که پدر و مادرم هر ۲ ناشنوایند. از سرِ همین نعمت و حکمت است که حالا زبان نخست و مادریام هم زبان فارسی و هم زبان اشاره است.» ایمای عزا و اشاره ماتم روضهخوانی با نشانههای دیداری منبر صامت؛ درآمیختگی مذهب و هنر «در روضههای عمومی، وقتی فضا تاریک میشود، صدای مرثیه کار را پیش میبرد. اما در هیئت ناشنوایان، دستها و نور تابیده شده بر منبرنشین باید شورانگیز باشد و حرف بزند.» این را حاجرضا میگوید. انتقال بار عاطفی و احساسی مجالس با رویکرد مذهبی، هنریست که وظیفه منبرنشین را مضاعف میکند و این نیاز به آموزش و تمرین و البته دغدغه دارد. حالا منبرهای او در مشهد معروف است و ناشنوایان زیادی که شبهای محرم خانهنشین بودند، به هیات میروند و روضه گوش می دهند. هیاتی که صدای بیصدایان است.
« بازگشت به لیست اخبار