
طرح تجدید نظر طلبی در پساجنگ! / جایگاه جنگ در سرنوشت ملت ایران چیست؟
برخی در این تصور هستند که بمب و موشکهای اسرائیلی توانسته تغییراتی ماهوی در جامعه و در رویکرد حکومت ایران ایجاد کند. اما چرا این تصور صحیح نیست؟
برخی در این تصور هستند که بمب و موشکهای اسرائیلی توانسته تغییراتی ماهوی در جامعه و در رویکرد حکومت ایران ایجاد کند. اما چرا این تصور صحیح نیست؟ سرویس سیاست مشرق _ محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای اصلاحات به تازگی یادداشتی را با عنوان "دیگری بزرگ جهانی از ایران چه میخواهد" در سایت انصافنیوز منتشر کرد. منظور او از "دیگری بزرگ" آمریکا و چیزی به نام جامعه جهانی است. تاجیک در بخشی از این یادداشت با بیان که فانتزیها و اضطرابها در ایران امروز، تابعی از مواجهۀ ایران با پرسش «دیگری بزرگ از ما چه میخواهد؟» شدهاند، مینویسد: در حالیکه فانتزی نوعی همانندسازی تصویری گذرا را عرضه و میسر میدارد، اضطراب، برعکس، این همانندسازی کاذب را نابود میکند. ارتباط درونی فانتزی و اضطراب هنگامی آشکار میشود که ما پدیدههایی چون ایران انقلابیِ مستقل و قدرتمند و ترس از جنگ و بر هم خوردن نظم مستقر را مورد بررسی قرار دهیم. او میافزاید: ایران مقتدر و مستقل، بر بنیاد فانتزیها نسبت به دیگری قرار دارد، اگر دیگری انتظارات را برآورده نسازد چنین فانتزیهایی فرومیپاشد و بدل به ترس از جنگ و براندازی میشود. به بیان دیگر، ایران در رابطه با دیگری بزرگ (امریکا و نظم نمادین او) اضطراب را تجربه میکند و مواضع مختلفی را اتخاذ میکند. تاجیک در ادامه نوشتار خود همچنین تصریح میکند: بیتردید، رابطۀ بین فانتزی و اضطراب زمانی که در گسترۀ خردههویتهای قومی، فرهنگ، زبانی، جنسی و سیاسی ایرانیان جاری میشود، پیچیدهتر است. هنگامیکه که ایرانیان خود را با یک تصویر یا تصویرپردازی از دیگری بزرگ همانند میکنند، از یکسو، با دوگانۀ تصویرپردازی حکومت و مردم مواجه میشویم، و از سوی دیگر، با دوگانۀ اراده، میل و تمنای «دیگری کوچک» (در اینجا، دولت به معنای عام آن) و «دیگری بزرگ» (در اینجا آمریکا بهطور اخص، و غرب و جهان بهطور اعم)، و از جانب سوم، با چندگانۀ تصویرپردازیهای متکثر و متفاوت (از نفرت تا عشق) مردمان. در مواجهه با این پایشهای دوگانه و چندگانه، از یکسو، و مسئلهی مشروعیت و مقبولیت و کارآمدی از سوی دیگر، ایران امروز در هنگامۀ تجربۀ فانتزیها و اضطرابهای گوناگون است که غلبۀ هر یک بر دیگری، ایران فردای متفاوتی را تصویرسازی خواهد کرد. *روی دیگر و سادهشدهی اظهارات تاجیک آن است که ایران باید تصمیم خود را در قبال آمریکا و جامعه جهانی بگیرد. او معتقد است ایران در حال حاضر این تصمیم را نگرفته و در یک فضای حیرانی بین فانتزی (آرمانهای انقلاب اسلامی) و اضطرار (ترس از جنگ به دلیل عدول نکردن از آرمانها و مخاصمه با آمریکا) به سر میبرد. فضایی که به زعم تاجیک از شرایط جنگی هم بدتر است. جدا از روی ساده شدهی اظهارات تاجیک اما نوشتار او در سومین گام (پس از نوشته خودش و معنای سادهی آن) یک وجه خطرناک دیگر نیز دارد که ما معتقدیم این وجه خطرناک عملا تکمیل کننده پازل حمله اسرائیل به ایران پس از درگیری 12 روزه است. یعنی خطرناکتر از خطرناکتر از خطرناک! آن وجه سوم خطرناک این است که میبینیم یک تحلیلگر سیاسی ایرانی به بهانه حمله اسرائیل و با مستمسک قرار دادن التهابات ذهنی پیرامون جنگ؛ فرضی به نام معطلی و حیرانی ایران در قبال هژمونهای جهانی را در ناصیه تحلیلی خود قرار داده و در ادامه و در تحلیل خود نیز تأکید میکند که "سریع تصمیم بگیر"! میتوان اذعان کرد که این "سریع تصمیم بگیر" حکما بر روی بمب و موشکهای اسرائیلی هم نوشته شده بود. با این تفاوت که آن موشکها از خارج از مرز به سمت ما و خانمان مردم شلیک شد. اما اظهارات تاجیک از داخل کشور خودمان نوشته شده است. *آیا موشکهای اسرائیلی توانستند چیزی را در ایران تغییر دهند!؟ / "جنگ"، یک رخداد عادی است نه نقطه عطف و اما در پاسخ به این اظهارات باید ابتدا از تاجیک پرسید که در کدام بخش از صف و ستاد نظام جمهوری اسلامی ایران تماشاگر معطلی و حیرانی در قبال مواجهه با آمریکا بوده است!؟ به سخن دیگر اینکه ما از تاجیک میپرسیم موشکهای اسرائیلی چه چیزی را در قبال ایران اسلامی تغییر دادند!؟ پاسخ "هیچ" است. ما قبل از حمله اسرائیل نیز مشغول مذاکره با آمریکا و اروپا بودیم که تجاوز رژیم صهیونیستی آغاز شد و اکنون هم بر مذاکره معقول تأکید داریم. قبل از حمله اسرائیل مشغول فعالیت هستهای و اصرار بر غنیسازی بودیم و اکنون هم به همان روال در فعالیتیم. و دشمنی ما با متجاوز به آب و خاک ایران هم در پیش و پساجنگ هیچ تغییری نکرده است. بدین قرار مشخص میشود که تاجیک فرض غلطی را به عنوان نصبالعین در نظر گرفته و از آنجا که مبتنی بر این فرض غلط، تحلیل خود را ارائه کرده پس به انحراف رفته است. در ادامه و در فضای تحلیل تاجیک هم باید اشاره کرد که "جنگ" جزئی از سرنوشت همه ملتهای سربلند و مستقل تاریخ بوده است و هرگز نباید به آن به چشم یک قیامت عظمی و یا "روز جدایی" نگریست. ما با یک سگ هار آمریکایی در منطقه مواجه هستیم که در سرمستی از احساس پیروزی به تشکل کوچک حماس؛ به ما نیز حمله کرده و در ادامه توسریهای بزرگی هم خورده است. چرا این رویداد باید در ذهن یک تحلیلگر سیاسی موجب تکانههای شدید و موّاجی عقلانیت شود؟ بگذریم از اینکه در احتمال بدبینانه، تحلیلی که تاجیک بیان کرده تحلیل آدمیست که منتظر یک جرقه بوده تا بلافاصله بگوید "یالا تصمیم بگیر" و تلویحا از نظام اسلامی بخواهد که از سیاستهای عقلانی خود در مقابل امریکا دست بردارد! چیزی شبیه به همانکه اصلاحطلبان ستادی نیز پیش از این در بیانیه جنجالی خود نوشتند و حرفهای همیشگی خود برای تبدیل ایران به یک کشور میانرده و سرسپرده را به بهانه حمله اسرائیل مطرح کردند. فیالحال اینکه در مقابل تحلیل مطروحه از سوی تاجیک همه باید بدانیم که هیچ پارادایمی تغییر نکرده، مردم و نظام اسلامی تصمیم غیر قابل بازگشت خود را در سال 57 گرفتهاند و جنگ در سرشت ملتهای بزرگ و حکومتهای پیشرفته یک رخداد عادی است نه یک نقطه عطف. کما اینکه به حکم تاریخ میدانیم جنگهای بسیار زیادی بر تاریخ ایران و ایرانی گذشته اما آنچه بر جای مانده یک ملت سترگ، خداپرست و با احساس همبستگی و دلاوری و شور ملی است. *** 1_https://ensafnews.com/611612
« بازگشت به لیست اخبار