
طوفانالاقصی؛ شکست معماری امنیتی اسرائیل و دگرگونی در موازنه تهدید
طوفانالاقصی، نقطه آغاز یک جنگ امنیتی جدید به شمار میرود؛ رژیم صهیونیستی برای نخستین بار در تاریخ خود، از حالت بازدارنده به حالت بازدارندهشده سقوط کرد.
طوفانالاقصی، نقطه آغاز یک جنگ امنیتی جدید به شمار میرود؛ رژیم صهیونیستی برای نخستین بار در تاریخ خود، از حالت بازدارنده به حالت بازدارندهشده سقوط کرد. به گزارش مشرق، سید پویان حسین پور طی یادداشتی نوشت: عملیات «طوفانالاقصی» که در ۷ اکتبر سال ۲۰۲۳ اجرا شد، صرفاً یک عملیات نظامی کلاسیک نبود؛ بلکه نقطهی آغاز یک تحول امنیتی بنیادین در معادلات منطقهای و جهانی محسوب میشود. در واقع، این واقعه نه در میدان نبرد، بلکه در سطح راهبردی و در ذهن تصمیمسازان امنیتی جهان اثر گذاشت. طوفانالاقصی، معادلهی بازدارندگی در خاورمیانه را از بنیان تغییر داد و نظم امنیتی پس از جنگ ۱۹۷۳ را دگرگون کرد. فروپاشی معماری امنیتی اسرائیل رژیم صهیونیستی طی چهار دههی گذشته، بر پایهی سه ستون امنیتی خود را حفظ کرده بود: - برتری اطلاعاتی - برتری فناوری و دفاع چندلایه - برتری بازدارندگی روانی و رسانهای طوفانالاقصی هر سه ستون را همزمان در هم شکست. از منظر اطلاعاتی، عبور صدها نیروی مقاومت از دیوارهای الکترونیکی و بیاثر شدن سامانههای نظارتی، به معنای فلج کامل شبکهی جمعآوری و تحلیل اطلاعات اسرائیل بود. از منظر فناوری، ناکارآمدی گنبد آهنین در برابر حجم بالای راکتها نشان داد که حتی پیشرفتهترین سامانههای دفاعی در برابر ارادهی مقاومت کارایی محدودی دارند. و از منظر روانی، فرو ریختن چهرهی «قدرت شکستناپذیر اسرائیل» به معنای شکست در سطح بازدارندگی ذهنی و ادراکی بود؛ جایی که دشمن برای نخستین بار احساس ناامنی در درون مرزهای خود را تجربه کرد. انتقال نبرد از زمین به ذهن در منطق امنیت ملی، شکست زمانی خطرناکتر میشود که در سطح «ادراک تهدید» رخ دهد. پس از ۷ اکتبر، اسرائیل دیگر نمیتواند تهدید را صرفاً در مرزهای غزه یا لبنان محدود کند؛ زیرا تهدید اصلی اکنون در ذهن جامعه اسرائیل شکل گرفته است. احساس ناامنی فراگیر، موج مهاجرت معکوس، و بحران اعتماد عمومی به نهادهای امنیتی، نشان میدهد که طوفانالاقصی بیش از آنکه پیروزی نظامی باشد، پیروزی ادراکی و روانی مقاومت است. افول راهبرد بازدارندگی و تغییر موازنه تهدید راهبرد اصلی رژیم صهیونیستی در چهار دههی اخیر مبتنی بر «بازدارندگی فعال» بوده است؛ یعنی ترکیب قدرت نظامی، عملیات پیشدستانه، و حملات هوشمند برای جلوگیری از شکلگیری تهدید. اما ۷ اکتبر نشان داد که این راهبرد عملاً از درون تهی شده است. رژیم صهیونیستی برای نخستین بار در تاریخ خود، از حالت بازدارنده به حالت بازدارندهشده سقوط کرد. اکنون اسرائیل در هر جبههای باید به این پرسش پاسخ دهد که: «آیا حملهی نظامی جدید، جبههای دیگر را فعال نخواهد کرد؟!» به همین دلیل، شاهد شکلگیری پدیدهای هستیم که در ادبیات امنیتی از آن به عنوان «بازدارندگی متقابل چندجبههای» یاد میشود؛ وضعیتی که در آن، هیچ طرفی نمیتواند بدون هزینه سنگین اقدام کند. بحران امنیت داخلی و فرسایش سرمایه اجتماعی از درون، جامعه اسرائیل درگیر بحران امنیت داخلی شده است. اختلافات سیاسی، بیاعتمادی عمومی به نهادهای نظامی، و ضعف در پاسخگویی به افکار عمومی، ساختار امنیت ملی را از حالت منسجم خارج کرده است. این فروپاشی درونی، همان نقطهای است که جبهه مقاومت سالها برای رسیدن به آن برنامهریزی کرده است: تبدیل امنیت از حالت ساختاری به بحران اجتماعی. پیامدهای منطقهای؛ زایش نظم امنیتی جدید در سطح منطقه، طوفانالاقصی موجب تغییر در مفهوم امنیت غرب آسیا شد. تا پیش از آن، محور امنیت منطقهای حول محور اسرائیل و آمریکا شکل گرفته بود؛ اما اکنون، محور مقاومت به قطب جدید قدرت امنیتی تبدیل شده است. ایران، حزبالله، انصارالله و گروههای مقاومت عراق و حتی شمال آفریقا، دیگر بازیگران حاشیهای نیستند، بلکه بخشی از موازنه بازدارندگی منطقهایاند. این یعنی امنیت دیگر در تلآویو یا واشینگتن تعریف نمیشود، بلکه در معادلهای چندمرکزی و شبکهای شکل گرفته است. تأثیر جهانی؛ افول قدرت نرم غرب جمعبندی طوفانالاقصی، نقطه آغاز یک جنگ امنیتی جدید به شمار میرود؛ جنگی که در آن سلاح اصلی نه تانک و موشک، بلکه روایت، ادراک و مشروعیت است. اسرائیل حالا با چالشی مواجه است که نمیتواند آن را با عملیات نظامی حل کند: بحران اعتماد امنیتی درون جامعه خود. در سطح کلان، این واقعه نشان داد که نظم امنیتی خاورمیانه بر پایهی ترس و بازدارندگی دیگر کارایی ندارد و جای خود را به نظمی داده که بر پایهی اراده، شبکهسازی و روایت مقاومت استوار است.
« بازگشت به لیست اخبار