
غزه، پروندهای که ترامپ را بیحوصله کرده است
اگر به حرف و حدیث و پیشبینی ترامپ بود که در همان یکی دو ماه اول ریاست جمهوری او میبایست هم جنگ غزه، هم جنگ اکراین هم مناقشه با ایران حل و فصل میشد و درباره هر سه توافق حاصل میشد. ولی دوباره ترامپ به ایستگاه غزه بازگشته است.
اگر به حرف و حدیث و پیشبینی ترامپ بود که در همان یکی دو ماه اول ریاست جمهوری او میبایست هم جنگ غزه، هم جنگ اکراین هم مناقشه با ایران حل و فصل میشد و درباره هر سه توافق حاصل میشد. ولی دوباره ترامپ به ایستگاه غزه بازگشته است. به گزارش ، صابر گلعنبری-تحلیلگر مسائل بینالملل و روزنامهنگار: از زمانی که ترامپ در بیستم ژانویه گذشته دوباره قدرت را در آمریکا به دست گرفته، با سه پرونده پرچالش خارجی مواجه بوده است؛ ایران، اوکراین و غزه. در این نه ماه، ترامپ تقریباً تمام وقت خود را در سیاست خارجی صرف این سه موضوع کرده و به صورت چرخشی هر بار بر یکی از آنها تمرکز داشته است؛ اما دستکم در عرصه رسانهای، همزمان روی هر سه پرونده تمرکز نکرده است. گاهی چند هفته یا حتی یک ماه تمام، مسأله ایران و مذاکرات با آن را پررنگ کرده و گاهی جنگ اوکراین و توافق احتمالی با روسیه را و احیانا هم پرونده غزه جالب اینجاست که هر بار هم در آستانه شروع مذاکرات و تمرکز بر هر کدام از سه پرونده پیشگفته در روایت رسانهای خود با شور و شعف خاصی از توافق قریب الوقوع سخن گفته؛ تا جایی که بارها تحلیلگران و ناظران را به اشتباه انداخته است. در واقع اگر به حرف و حدیث و پیشبینی ترامپ بود که در همان یکی دو ماه اول ریاست جمهوری او میبایست هم جنگ غزه، هم جنگ اکراین هم مناقشه با ایران حل و فصل میشد و درباره هر سه توافق حاصل میشد. اکنون دوباره ترامپ به ایستگاه غزه بازگشته است و این پرونده پس از بنبست دو پرونده ایران و اکراین به جریان افتاده است که همراه با خوشبینی بسیار زیاد به عنوان موضوعی آماده توافق در صدر اخبار جهان قرار گرفته است. در رابطه با پرونده جنگ غزه هم ترامپ اخیرا پس از دیدار با رهبران و مقامات هشت کشور عربی و اسلامی طرحی را ارائه کرد که هر چند در نهایت ملاحظات این کشورها را در آن اعمال نکرد و نتانیاهو توانست به شکل دلخواه خود تعدیل کند، اما موفق شد موجی رسانهای در جهان در حمایت از طرحش به راه بیندازد و همه نگاهها را معطوف به حماس و فشار سنگین بر آن برای پذیرش این طرح کند. حماس نیز دو روز پیش با موافقت نیمبند خود، توپ را به زمین ترامپ و نتانیاهو بازگرداند. پاسخ حماس با استقبال ترامپ مواجه شد و همین رفتار رئیس جمهور آمریکا و استقبال گسترده منطقهای و بینالمللی از این پاسخ خواه نا خواه چتر نجاتی برای رهایی حماس از این فشار سهمگین جهانی فراهم کرد؛ در حالی که هنوز اتفاق خاصی نیفتاده و توافقی هم حاصل نشده است. اساسا ترامپ به گونهای طرح مبهم خود را مطرح کرد و از ضرورت موافقت بیچون و چرا با آن سخن گفت که انگار دیگر مجالی برای مذاکره و چانه زنی باقی نیستت. با این حال، حماس در پاسخ خود بر مذاکره درباره جزئیات طرح تاکید داشت و این مذاکرات قرار است عصر امروز در مصر شروع شود. تقریبا پس از نومیدی ترامپ از توافق با روسیه و ایران، امیدوار است که تا دهم اکتبر توافقی میان اسرائیل و حماس حاصل شد تا شانس خود برای کسب جایزه صلح نوبل را بیازماید. اکنون همه نگاهها به شرم الشیخ مصر است. اما با وجود فرصت جدی پیشآمده برای توافق و خوشبینیها، دستکم رفتارشناسی ترامپ در این نه ماه به ما میگوید که قبل از دستیابی به توافق نباید با قطعیت درباره آن سخن گفت. واقعیت این است که چالشهای جدی زیادی فراروی مذاکرات شرم الشیخ قرار دارد، اما در مجموع، نتیجه آن به میزان آمادگی ترامپ برای فشار جدی پشت پرده بر نتانیاهو برای پذیرش پایان جنگ و عقبنشینی کامل اسرائیل از باریکه غزه و تعریف زمانبندی مشخص برای آن بستگی دارد. اگر اسرائیل در این مذاکرات «صرفا» به دنبال نقد کردن مطالبات از طرف فلسطینی در طرح ترامپ یعنی آزادی گروگانها بدون عقبنشینی از غزه و توقف جنگ باشد، این طرح و مذاکرات هم به بن بست میخورد. در غیر این صورت، توافق امکانپذیر است. اگر هم مذاکرات شرم الشیخ به توافقی مبتنی بر توقف این جنگ و نسلکشی و نه صرفا آزادی گروگانها ختم شود، از یک طرف، روایت ترامپ برای پایان دادن به جنگها برای اولین بار واجد پشتوانهای عملی میشود و از دیگر سو همین اتفاق میتواند انگیزهای جدید و قوی به او برای از سرگیری تحرکات خود در مورد دو پرونده ایران و اکراین بدهد.
« بازگشت به لیست اخبار