فارن‌پالسی: رژیم اسرائیل حق موجودیت ندارد/ زمزمه‌های تغییر رژیم حتی از درون آمریکا +تصاویر

فارن‌پالسی: رژیم اسرائیل حق موجودیت ندارد/ زمزمه‌های تغییر رژیم حتی از درون آمریکا +تصاویر

1404/06/15 - 15:59 501 بازدید
فارن‌پالسی می‌نویسد: قتل کودکان گرسنه فلسطینی به ضرب گلوله‌ی سربازان اسرائیلی این سؤال را به وجود می‌آورد که آیا جامعه‌ی جهانی هنوز باید با رژیم اسرائیل به عنوان یک رژیم مشروع برخورد کند یا نه.
فارن‌پالسی می‌نویسد: قتل کودکان گرسنه فلسطینی به ضرب گلوله‌ی سربازان اسرائیلی این سؤال را به وجود می‌آورد که آیا جامعه‌ی جهانی هنوز باید با رژیم اسرائیل به عنوان یک رژیم مشروع برخورد کند یا نه. – با هر روزی که از جنگ غزه و جنایات رژیم صهیونیستی می‌گذرد، افراد و حتی کشورهای بیش‌تری در سراسر جهان به ماهیت واقعی این رژیم پی می‌برند و در نتیجه، این رژیم در میان جامعه‌ی جهانی منفورتر و منزوی‌تر می‌شود. یکی از جنبه‌های منحصربه‌فرد این دور از جنایات صهیونیست‌ها علیه فلسطینیان، برخاستن صدای بلند اعتراض علیه اسرائیل حتی از درون آمریکا، به عنوان اصلی‌ترین حامی رژیم صهیونیستی بوده است؛ به گونه‌ای که نشریه‌ی «فارن‌پالسی» از سرشناس‌ترین مجله‌های آمریکایی، اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «مسئله‌ی حق موجودیت اسرائیل، نخود سیاه است» رسماً خواستار تغییر رژیم در فلسطین اشغالی شد. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های محافل رسانه‌ای-اندیشکده‌ای بین‌المللی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست. نویسنده‌ی مقاله، «ای‌ین لاستیک» استاد بازنشسته‌ی دانشگاه پنسیلوانیا، در این گزارش توضیح می‌دهد که چگونه رژیم حاکم بر فلسطین اشغالی «حق موجودیت» خود را از دست داده است و باید تغییر کند. «هدایة المطوق» مادر فلسطینی ساکن غزه، ۲۱ جولای ۲۰۲۵، کودک ۱۸ ماهه‌اش «محمد زکریا ایوب المطوق» را که از سوءتغذیه‌ی شدید رنج می‌برد و در معرض خطر مرگ قرار دارد، در آغوش گرفته است. این تصویر، تنها یکی از تصاویری است که از جنایت رژیم صهیونیستی علیه مردم نوار غزه ثبت شده است، اما انتشار آن جهان را تکان داد. البته گزارش فارن‌پالسی خالی از اشکال نیست. به عنوان نمونه، نویسنده در تلاش برای اثبات حق موجودیت «کشور اسرائیل» استدلال می‌کند آن‌چه به یک «کشور» حق موجودیت می‌بخشد، به رسمیت شناخته شدن توسط سازمان ملل است. با این وجود، «لاستیک» اشاره‌ای نمی‌کند که چرا و چگونه سازمان ملل حق موجودیت کشور فلسطین را از فلسطینیان سلب کرد و آن را به «یهودیان» داد، و به این ترتیب، فاجعه‌ی چندین دهه‌ی گذشته را رقم زد. علاوه بر این، تصمیم‌گیرندگان تعیین‌کننده در سازمان ملل بارها اثبات کرده‌اند حتی در موضوعات کوچک‌تر از «موجودیت کشورها» نیز صلاحیت تصمیم‌گیری برای جامعه‌ی جهانی را ندارند. یکی از نمونه‌های بارز این عدم صلاحیت، تحریم‌های بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی ایران (یکی از اعضای پیمان منع اشاعه‌ی هسته‌ای) به بهانه‌ی واهی «تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای» است، در حالی که رژیم صهیونیستی (که حتی از اعضای پیمان منع اشاعه هم نیست)، پیشاپیش، به سلاح هسته‌ای دست پیدا کرده و، در اقدامی که کارشناسان حقوق بین‌الملل به اتفاق‌نظر اذعان دارند نقض منشور سازمان ملل بود، در میان تشویق و تحسین کشورهای غربی، و همچنین حمایت و دخالت مستقیم آمریکا، به یک کشور فاقد سلاح هسته‌ای حمله‌ی نظامی کرد؛ بدون آن‌که سازمان ملل حتی یک تحریم علیه این رژیم وضع کند. «فریدریش مرتس» صدراعظم آلمان، بعد از تهاجم یک‌جانبه و نامشروع رژیم صهیونیستی به ایران، ایران را به «نابودی کامل تأسیسات هسته‌ای» تهدید می‌کند و می‌گوید حمله به ایران «کار کثیفی» بود که اسرائیل برای همه‌ی ما انجام داد. پارلمان آلمان با انتشار گزارشی اذعان کرده است که حمله‌ی رژیم صهیونیستی به ایران نقض قوانین بین‌المللی بوده است. این در حالی است که «فریدریش مرتس» صدراعظم این کشور، ادعا می‌کند هیچ تردیدی درباره‌ی «قانونی بودن اقدامات اسرائیل از منظر قوانین و حقوق بین‌الملل» ندارد. در همین‌باره بخوانید: ›› با همه‌ی این‌ها، گزارش فارن‌پالسی از این جهت اهمیت دارد که این نشریه‌ی تأثیرگذار آمریکایی، علناً، خواستار تغییر رژیم در فلسطین اشغالی شده است، که یک گام روبه‌جلو برای رفع شر رژیم صهیونیستی از سر جهان محسوب می‌شود. به علاوه، استدلال نویسنده‌ی گزارش تا اندازه‌ای منطبق بر منطق جمهوری اسلامی برای حل مناقشه‌ی فلسطین است: «گذار از راه‌حل دوکشوری، تشکیل یک کشور واحد، و همه‌پرسی به منظور انتخاب یک دولت برای اداره‌ی تمام فلسطین.» آن‌چه در ادامه می‌خوانید، گزیده‌ای از گزارش فارن‌پالسی است. شماری از مجروحان حمله‌ی رژیم صهیونیستی به منطقه‌ی بلوار کشاورز در تهران در جریان تجاوز ۱۲ روزه‌ی این رژیم به ایران. جنایت‌های رژیم صهیونیستی، از جمله کودک‌کشی صهیونیست‌ها، صرفاً به فلسطین و نوار غزه منحصر نیست، بلکه به کشورهای دیگر نیز سرایت کرده است. برخی مردم در سراسر جهان، از جمله یهودیانی که به طور سنتی از اسرائیل حمایت می‌کرده‌اند، اکنون این سؤال را می‌پرسند (یا این سؤال از آن‌ها پرسیده می‌شود) که آیا اسرائیل هنوز هم حق موجودیت دارد یا نه. رواج این گفت‌وگوهای خصوصی و عمومی، نتیجه‌ی خشونت و تخریب در سطح نسل‌کشی در جریان جنگ غزه، حمله‌ی اسرائیل به ایران و پیشروی این کشور در سوریه، امتناع اسرائیل از پیشبرد هرگونه طرح صلحی با همسایگانش، و ظلم این کشور به فلسطینیان ساکن کرانه‌ی باختری در قالب یک رژیم آپارتاید به سبک «جیم کرو» بوده است. پاسخ من به این سؤال این است: بله، کشور اسرائیل حق موجودیت دارد، اما رژیمِ مبتنی بر برتریِ یهودی-صهیونیستی [نسبت به اعراب] در اسرائیل ممکن است این حق را نداشته باشد. سازمان «دیده‌بان حقوق بشر» سال‌ها قبل اذعان کرده بود که رژیم حاکم بر فلسطین اشغالی یک رژیم آپارتاید است. در همین‌باره بخوانید: ›› اکثر مردم مانند دانشمندان علوم سیاسی فکر نمی‌کنند؛ یعنی بدون این‌که متوجه باشند، مقوله‌های حیات سیاسی را با هم مخلوط می‌کنند: ◄ کشور یک جامعه‌ی مستقر در یک سرزمینِ تعریف‌شده است که به‌واسطه‌ی عضویتش در سازمان ملل متحد، به رسمیت شناخته می‌شود. ◄ رژیم یک نظام قانونی در داخل یک کشور است که مشخص می‌کند نهادهای کشور ملزم به وضع چه بایدها و نبایدهایی هستند، و افراد چگونه باید برای پر کردن کرسی‌های این نهادها و انجام وظایف مجاز از نظر رژیم انتخاب شوند. ◄ دولت گروه خاصی از افراد است که در یک مقطع، این کرسی‌ها را پر می‌کنند و تصمیمات سیاسی را اتخاذ می‌نمایند. فرانسه یک کشور است. «جمهوری پنجم» رژیمی است که از سال ۱۹۵۸، نظام قانونی حاکم در داخل کشور فرانسه بوده است. امانوئل مکرون، رئیس دولت فرانسه است؛ یعنی رئیس مجموعه‌ای از مقامات و تصمیم‌گیرندگان است که مجاز به وضع سیاست در چارچوب رویه‌ها و قوانینی هستند که رژیم جمهوری پنجم آن‌ها را برقرار کرده است. فقط با این تعاریف سه‌گانه‌ی کشور-رژیم-دولت می‌توانیم سرنوشت کشورهایی را درک کنیم که رفتارشان آن‌ها را به بازیگران منفور بین‌المللی تبدیل کرده است. و تنها در این صورت است که می‌توانیم، به‌وضوح، سؤال واقعی‌ای را درباره‌ی اسرائیل بررسی کنیم که اکنون ذهن مردم را درگیر کرده است. (از راست) «فریدریش مرتس» صدراعظم آلمان، «امانوئل مکرون» رئیس‌جمهور فرانسه، «ولودیمیر زلنسکی» رئیس‌جمهور اوکراین، «کی‌یر استارمر» نخست‌وزیر بریتانیا، و «دونالد توسک» نخست‌وزیر لهستان، در جریان بازدید مقامات اروپایی از اوکراین در ماه می سال ۲۰۲۵. مقامات اروپایی، از جمله رهبران آلمان، فرانسه، و بریتانیا، در حالی حمله‌ی نظامی روسیه به اوکراین را بر خلاف تمام قوانین بین‌المللی می‌دانند و آن را به شدیدترین شکل ممکن محکوم می‌کنند، که با همان شدت از تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران استقبال کرده‌اند. همین معیارهای دوگانه، بازیگران اصلی در سازمان ملل را از صلاحیت تصمیم‌گیری درباره‌ی مسائل پیش روی جامعه‌ی جهانی ساقط کرده است. در همین‌باره بخوانید: ›› پایان رژیم بدون پایان کشور آلمان، ایتالیا، و ژاپن همگی توسط متفقین اشغال شدند. با این حال، هر سه‌ی آن‌ها، متعاقباً، [پس از پایان جنگ] اجازه پیدا کردند به عنوان کشورهای مشروع به سازمان ملل بپیوندند؛ اما پس از تغییر رژیم‌های [به‌ترتیب] نازی، فاشیست، و امپراتوری‌ای که آن کشورها را به جنگ کشانده بودند. دختربچه‌ی ۲۲ ماهه‌ی فلسطینی که دچار سوءتغذیه‌ی شدید و تورم کبد (یا هپاتومگالی) است، ۲۸ ژوئن ۲۰۲۵، در چادری در شهر خان یونس در نوار غزه. در حالی که جامعه‌ی جهانی بر «حق موجودیت» رژیم صهیونیستی تأکید دارد، کم‌تر کشوری به‌صراحت درباره‌ی حق موجودیت سلب‌شده از کشور فلسطین و تلاش صهیونیست‌ها برای نابودی این کشور از طریق نسل‌کشی موضع می‌گیرد. طرح مورگنثا برای اروپای پساجنگ به وجود آلمان به عنوان یک کشور صنعتی پایان می‌داد. سرزمین‌های بزرگی که به طور سنتی «آلمانی» بودند، به دانمارک، فرانسه، و لهستان داده می‌شدند. منطقه‌ی صنعتی «رور» [قلب صنایع آلمان] و مناطق اطراف آن بین‌المللی می‌شدند. تمام کارخانه‌های تسلیحاتی آلمان، همراه با کل ارتش، نابود می‌شدند. در آینده‌ی قابل‌پیش‌بینی، هیچ مؤسسه‌ی آموزشی‌ای، فراتر از مدارس ابتدایی، مجاز به فعالیت در آلمان نبود. کشورهایی که در نتیجه‌ی جنگ ویران شده بودند، برای بازسازی از آلمان نیروی کار اجباری دریافت می‌کردند. و آن بخشی از قلمروی آلمان که به کشورهای دیگر اختصاص نیافته بود، به سه کشور جداگانه و عمدتاً کشاورزی تقسیم می‌شد. با این وجود، یکی از ویژگی‌های برجسته‌ی طرح مورگنثا این بود که حتی این طرح به‌شدت افراطی هم از درخواست صریح برای انقراض کشور آلمان خودداری می‌کرد. آلمان مسئول شروع هر دو جنگ جهانی و ارتکاب ویرانگرترین نسل‌کشی تاریخ بشر بود، اما پایان دادن به موجودیت یک کشور بزرگ و توانا حتی در این مورد هم یک گام بیش‌ازحد تلقی شد. در عوض، به جای مجازات کشور آلمان، رژیم نازی که بر این کشور حکومت می‌کرد، مسئول شناخته شد. صدالبته، غرب به یک آلمانِ قوی برای کمک به مقابله با تهدیدات شوروی علیه اروپای مرکزی و غربی نیاز داشت، اما اصلی که در این میان به آن توسل جسته شد، تمایز میان معیارهای اعمال‌شده درباره‌ی کشورها، از یک سو، و رژیم‌ها، از سوی دیگر، بود. به این ترتیب، به جای کشور آلمان، این رژیم نازی بود که از اروپا حذف شد. «فریدریش مرتس» صدراعظم آلمان، اواسط ماه ژوئن سال ۲۰۲۵، در حاشیه‌ی نشست «گروه ۷» در کانادا با خبرنگاران گفت‌وگو می‌کند. دولت‌های مختلف آلمان، به علت جنایت‌های «آدولف هیتلر» علیه یهودیان، اکنون به غلامان حلقه‌به‌گوش رژیم صهیونیستی تبدیل شده‌اند و عملاً در هیچ زمینه‌ای به خود اجازه‌ی اعتراض به جنایات این رژیم را نمی‌دهند. از جمله، مرتس، بر خلاف سایر مقامات اروپایی، کاملاً بی‌پرده از حملات نامشروع رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران دفاع کرد و حتی اسرائیل را به خاطر داشتن «شجاعت» انجام این «کار کثیف» تحسین کرد. بنابراین، رژیم‌ها ممکن است شرور [و فاسد] شوند، بدون این‌که کشوری را ...
« بازگشت به لیست اخبار