فارن پالیسی: صلح در غزه دوام نمی‌آورد

فارن پالیسی: صلح در غزه دوام نمی‌آورد

1404/07/23 - 21:28 785 بازدید
نشریه آمریکایی نوشت: در ایالات متحده، نظرسنجی‌ها نشان‌دهنده تغییر چشمگیر در حمایت عمومی است؛ آمریکایی‌های بیشتری می‌گویند نسبت به فلسطینی‌ها همدردی بیشتری دارند تا اسرائیل.
نشریه آمریکایی نوشت: در ایالات متحده، نظرسنجی‌ها نشان‌دهنده تغییر چشمگیر در حمایت عمومی است؛ آمریکایی‌های بیشتری می‌گویند نسبت به فلسطینی‌ها همدردی بیشتری دارند تا اسرائیل. - گروه سیاسی: نشریه فارن پالیسی آمریکا در مقاله‌ای به قلم استفان والت نوشت: می‌توانیم همگی شکرگزار باشیم که کشتار در غزه، دست‌کم به‌صورت موقت، متوقف شده است؛ گروگان‌های اسرائیلی و زندانیان فلسطینی در حال تبادل هستند و کمک‌های امدادی می‌توانند آزادانه‌تر به مردم رنج‌کشیده غزه برسند. جای تعجب نیست که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، این آتش‌بس را به‌عنوان یک دستاورد بزرگ جشن گرفته و آن را «آغازی تاریخی برای خاورمیانه‌ای جدید» توصیف کرده است. او پیش‌تر نیز چنین ادعاهایی داشته و برخی از پیشینیانش نیز همین‌گونه سخن گفته‌اند. امیدوارم او درست گفته باشد، اما من به این خوش‌بینی اعتقادی ندارم. در مورد پرسش اول، خوش‌بینی دشوار است. همان‌طور که منتقدان دیگر اشاره کرده‌اند، این «طرح صلح» توسط میانجی‌های آمریکایی طرفدار اسرائیل (استیو ویتکوف و جرد کوشنر) با مشارکت حداقلی فلسطینی‌ها تدوین شده است. در شکل نهایی، این طرح بیشتر به یک اولتیماتوم شبیه است تا توافقی مذاکره‌شده. این طرح برخی از جاه‌طلبی‌های حداکثری راست‌گرایان افراطی اسرائیل (مانند الحاق غزه و اخراج دائمی ساکنان فلسطینی آن) را رد می‌کند، اما از فلسطینی‌ها می‌خواهد مجموعه‌ای از تغییرات دشوار و غیر قابل تایید را بپذیرند، مانند خلع سلاح کامل حماس، تخریب تمام تونل‌های آن، حذف حماس از هرگونه مشارکت سیاسی و اصلاح بنیادین اما مبهم تشکیلات خودگردان فلسطین. یک نهاد نظارتی خارجی که هنوز مشخص نشده – تحت نظارت یک «هیات صلح» به ریاست خود ترامپ – بر اجرای توافق نظارت خواهد کرد و تصمیم می‌گیرد که آیا طرفین به تعهدات خود پایبند بوده‌اند یا خیر. مهمتر اینکه، این توافق تمام مسائل سیاسی دشوار را به آینده‌ای نامعلوم موکول کرده و درباره ادامه تلاش‌های اسرائیل برای تسلط بر کرانه باختری کاملا سکوت کرده است. این داستان قدیمی لوسی، چارلی براون و توپ فوتبال است – فرصت‌های بی‌شماری برای اسرائیل وجود خواهد داشت تا ادعا کند فلسطینی‌ها به اندازه کافی به توافق پایبند نبوده‌اند و سپس فشارها را افزایش دهد یا خشونت را از سر بگیرد. اما هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که نتانیاهو، حامیان راست‌گرای او یا جامعه اسرائیل آماده پذیرش یک راه‌حل واقعی دو کشوری یا نوعی کنفدراسیون تک کشوری باشند، حتی اگر مطمئن شوند که حماس و دیگر گروه‌های افراطی فلسطینی کاملا به حاشیه رانده شده‌اند. با توجه به دوره توجه کوتاه، شخصیت غیرقابل‌پیش‌بینی و بی‌علاقگی ترامپ به جزئیات، آیا کسی واقعا باور دارد که پیگیری مداومی در این زمینه وجود خواهد داشت؟ مشکل فقط به ترامپ محدود نمی‌شود. قدرت‌های خارجی اغلب مایل بوده‌اند طرف‌های درگیر را به توقف موقت درگیری‌ها وادار کنند – همان‌طور که ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در جنگ‌های اعراب و اسرائیل در سال‌های ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ کردند و واشنگتن بارها از آن زمان به بعد چنین کرده است – اما هیچ‌گاه تمایلی به سرمایه‌گذاری کافی در زمان، توجه و سرمایه سیاسی و استفاده از تمام اهرم‌های در دسترس برای دستیابی به یک توافق سیاسی عادلانه و پایدار نداشته‌اند. به همین دلیل است که توافق اسلو، اجلاس کمپ دیوید در سال ۲۰۰۰، کنفرانس آناپولیس در سال ۲۰۰۷، گروه چهارجانبه خاورمیانه و دیگر ابتکارات صلح پر سر و صدا همگی شکست خوردند. اگر فشار مداوم ایالات متحده لازم باشد، پرسش دوم من اهمیت محوری پیدا می‌کند: آیا روابط بین ایالات متحده و اسرائیل به گونه‌ای در حال تحول است که صلح را محتمل‌تر کند، صرف‌نظر از تمایلات شخصی ترامپ؟ حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بهای سنگینی برای حماس در نگاه جهانیان داشت و پاسخ اسرائیل، که به نسل‌کشی تعبیر شده، به همان اندازه به وجهه اسرائیل آسیب زده است. بریتانیا، فرانسه، کانادا، استرالیا و برخی کشورهای دیگر به‌طور رسمی دولت فلسطین را به رسمیت شناخته‌اند؛ حرکتی نمادین که نشان‌دهنده تغییر قابل‌توجه در نگرش‌ها است. تلاش‌های اسرائیل برای عادی‌سازی روابط با جهان عرب متوقف شده است. در ایالات متحده، نظرسنجی‌ها نشان‌دهنده تغییر چشمگیر در حمایت عمومی است؛ آمریکایی‌های بیشتری می‌گویند نسبت به فلسطینی‌ها همدردی بیشتری دارند تا اسرائیل، و ۴۱ درصد معتقدند اقدامات اسرائیل به نسل‌کشی (یا چیزی شبیه به آن) منجر شده، در حالی که تنها ۲۲ درصد اقدامات آن را موجه می‌دانند. در نهایت، به میزان زمان و توجهی که اسرائیل از رئیس‌جمهور می‌گیرد، نگاه کنید. جیمی کارتر نزدیک به دو هفته از ریاست‌جمهوری خود را صرف مذاکره مستقیم برای توافق کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ کرد، و بیل کلینتون نیز تلاش مشابهی انجام داد، و این حتی شامل ساعت‌هایی که آنها خارج از این اجلاس‌ها صرف این مسائل کردند، نمی‌شود. جورج دبلیو بوش، باراک اوباما و جو بایدن همگی روزها، اگر نگوییم هفته‌ها، به مسائل مرتبط با اسرائیل اختصاص دادند، و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، در طول چهار سال خدمت خود ۱۶ سفر به اسرائیل داشت، اما تنها چهار سفر به کل قاره آفریقا. حتی ترامپ نیز نتوانسته بی‌تفاوت بماند یا سیاست اسرائیل را کاملا به زیردستانش واگذار کند. هر ساعتی که رئیس‌جمهور، مشاوران ارشد و دیگر مقامات ارشد صرف این مسائل می‌کنند، ساعتی است که نمی‌توانند به مشکلاتی با اهمیت مستقیم‌تر برای امنیت و رفاه آمریکا اختصاص دهند. به همین دلیل است که من و دیگران بارها خواستار رابطه‌ای عادی با اسرائیل شده‌ایم، رابطه‌ای متناسب با اندازه و اهمیت استراتژیک آن و همراستا با منافع آمریکا. در یک رابطه عادی، واشنگتن دیگر وانمود نمی‌کند که منافع آمریکا و اسرائیل یکسان هستند. وقتی اسرائیل به گونه‌ای عمل کند که ایالات متحده آن را مطلوب بداند، از حمایت آمریکا برخوردار خواهد شد. اگر برخلاف ترجیحات آمریکا عمل کند – مثلا با ساخت شهرک‌های بیشتر در سرزمین‌های اشغالی – با مخالفت قوی آمریکا مواجه خواهد شد. برخی ممکن است استدلال کنند که رابطه عادی منطقی نیست، زیرا اسرائیل به دلیل ریشه‌های تاریخی، تاریخ طولانی و غم‌انگیز یهودستیزی مسیحی، میراث هولوکاست و حضورش در منطقه‌ای پرتنش، کشوری «عادی» نیست. شاید، اما در سال ۲۰۲۵، دلایلی که اسرائیل را «غیرعادی» می‌کنند، در واقع دلایلی برای کاهش حمایت آمریکا هستند، نه حفظ آن. همان‌طور که ایان لوستیک (استاد علوم سیاسی با گرایش خاورمیانه در آمریکا) اخیرا اشاره کرده، اسرائیل به‌طور فزاینده‌ای با تعریف یِهِزکِل دِرور (استاد علوم سیاسی اسرائیلی) از یک «دولت دیوانه» مطابقت دارد، دولتی که: ۱) اهدافی تهاجمی را دنبال می‌کند که اغلب به دیگران آسیب می‌رساند، ۲) تعهدی شدید و رادیکال به این اهداف نشان می‌دهد، ۳) حس فراگیر برتری اخلاقی را به نمایش می‌گذارد، حتی اگر حاضر به اقدامات غیراخلاقی باشد، ۴) توانایی انتخاب منطقی ابزارهای منطقی برای پیگیری این اهداف را دارد، و ۵) توانایی کافی برای پیگیری آنها را داراست. به نظر لوستیک، یکی از عوامل تعیین‌کننده مسیر کنونی اسرائیل «حمایت تقریبا بی‌قید و شرط دولت‌های آمریکا از دولت‌های اسرائیل» بوده است که او آن را به «قدرت سیاسی فوق‌العاده لابی اسرائیل در واشنگتن» نسبت می‌دهد.
« بازگشت به لیست اخبار