
مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی
یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که پس از قرآن کریم و سنت، اربعین حسینی، از مهمترین خاستگاه های «اخلاق عرفانی» است که اخلاص، بندگی، عشق به حضرت حق،حب و بغض برای خدا را دربرمی گیرد.
یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که پس از قرآن کریم و سنت، اربعین حسینی، از مهمترین خاستگاه های «اخلاق عرفانی» است که اخلاص، بندگی، عشق به حضرت حق،حب و بغض برای خدا را دربرمی گیرد. به گزارش مشرق، خاستگاه اربعین، حبّ الهی و عشق به ولایت است. اربعین حسینی، خاستگاه اخلاق عرفانی و دلالت های تربیتی برای وصول سالک به حضرت حق است. اخلاق عرفانی، از جمله مباحثی است که توجه عالمان اخلاق را به خود معطوف کرده است. رویکرد اخلاق عرفانی در اربعین حسینی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این سؤال است که مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی چیست؟ یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که پس از قرآن کریم و سنت، اربعین حسینی، از مهمترین خاستگاه های «اخلاق عرفانی» است که اخلاص، بندگی، عشق به حضرت حق، وصال به محبوب، وحدت اجتماع مسلمین، توبه، ورع، زهد، صبوری، توکل، رضا، ذکر دائم، حب و بغض برای خدا را دربرمی گیرد. مقدمه اخلاق عرفانی، شاخه ای از علم اخلاق است که به بررسی رابطه میان انسان با خدا می پردازد. تأمل در نسبت میان اخلاق و عرفان، برای عرفان پژوهان و پژوهشگران اخلاق از اهمیت شایانی برخوردار است (فنائی اشکوری، ۱۳۹۲: ۶۹). اخلاق عرفانی، شیوه نامه آراستگی به اخلاق الهی است و از دیرباز با رویکردی سلوکی عرفانی، به وسیله عارفان ترویج شد. این نوع از اخلاق، مبتنی بر سیر و سلوک و کشف و شهود است که به مقیاس گسترده ای از کتاب و سنت بهره جسته و از هندسه معرفتی-باطنی برخوردار بوده و دارای مؤلفه هایی چون توحید، حُبّ، شهود، و تعهد است (رودگر، ۱۳۹۶: ۱۷۷). هدف پژوهش حاضر، تبیین مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی با تأکید بر آیات قرآنی (بقره /۵۱؛ مائده /۲۶؛ احقاف /۱۵؛ اعراف /۱۴۲) است. اربعین، به عنوان یک دوره تکامل مطرح است. خاستگاه برپایی مراسم اربعین در ماه صفر، شاید از روایت «علامات المؤمن» از امام صادق(ع) (طوسی، ۱۳۶۵: ۱۱۳) و امام حسن عسکری(ع) (مفید، ۱۴۱۳ب: ۱ /۵۳؛ طوسی، ۱۳۶۵: ۲۳۶) باشد که ذیل آن، زیارت اربعین را از علامات مؤمن برشمرده اند. «عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحسَنِ بنِ علِیٍّ الْعَسْکرِیِّ(ع) أَنَّهُ قَالَ: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبعِینَ وَ التَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ مؤمن پنج نشانه دارد: اقامه ۵۱ رکعت نماز (مجموع واجبات و مستحبات)، و بسم الله الرحمن الرحیم را (در نماز) بلند گفتن، در سجده پیشانی بر خاک نهادن، و انگشتر عقیق در دست راست کردن، و زیارت اربعین» (مجلسی، ۱۴۰۳: ۹۸ /۱۰۶). همانطورکه جوهره رسالت نبوی، قرآن و عترت است «إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثقَلَیْنِ کتابَ اللَّه وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی» (هلالی، ۱۴۰۷: ۲ /۷۴۸، ۶۳۶)، نماز ستون دین و زیارت اربعین و واقعه کربلا، ستون هدایت است. خلاصه آنکه رسالت رسول اکرم(ص)، تعلیم کتاب (حکمت) از یک سو، و تزکیه نفوس مردم از سوی دیگر بود، تا هم جاهلان را عالم نماید و هم گمراهان را هدایت کند (جمعه /۲). در نتیجه، جهل علمی و جهالت عملی را از جامعه بزداید. همین دو هدف، در متن زیارت اربعین سالار شهیدان تعبیه شده است؛ چنان که منشأ ددمنشی دشمنان نبوّت، حبّ دنیا و شیدایی زرق و برق آن بود، چنانچه عامل مهمّ توحّش منکران ولایت امامت نیز حُبّ و دلباختگی به دنیا بود (جوادی آملی، ۱۴۰۰: ۲۲۱-۲۲۷). اربعین حسینی، مدرسه اخلاق قرآنی و عرفانی است، که می توان مؤلفه های اخلاق عرفانی و دلالت های تربیتی برای رسیدن به کمال مطلوب انسانی را از آن استخراج کرد. بدین منظور اولا کاربرد اربعین در منابع قرآنی-تفسیری، احادیث و فرهنگ و تاریخ بررسی می شود، سپس در سایه درک عمیق از اهمیت آن، به بررسی مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی می پردازیم. پیشینه پژوهش بررسی پیشینه موضوع مقاله حاضر، حاکی از آن است که مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی با تأکید بر آیات قرآنی، تاکنون کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. عربی (۱۳۹۸) در مقاله «پیاده روی اربعین حسینی؛ جایگاه و کارکردها»، پس از معرفی جابر به عنوان اولین زائر قبر امام حسین(ع) و بیان روایات استحباب زیارت پیاده، به بیان مسئله اصلی خود می پردازند. مقالات «بازکاوی چلّه نشینی در ساختار عرفان اسلامی ایرانی» (کوچکیان، ۱۳۹۶)، «فلسفه اربعین حسینی؛ زیارت و پیاده روی» (امانت حسین، ۱۴۰۱)، «منظر معنوی رویداد پیاده روی اربعین حسینی» (درودیان، ۱۳۹۷)؛ «پیاده روی اربعین حسینی، به مثابه جنبش اجتماعی» (غفاری هشجین، ۱۳۹۷)، «بررسی تأثیر راهپیمایی اربعین حسینی در ترویج فرهنگ حسینی و تمدن شیعی» (اکوانی، ۱۳۹۹: ۱۳۲) و «چهل» (کرباسیان، ۱۳۹۸) اغلب با طرح بحث از روایات «علامات المؤمن خمسٌ»، و روایات بیانگر اولین زیارت کننده اربعین یعنی جابر بن عبدالله انصاری تدوین شده اند. با بررسی متن و ارجاعات مقالات، مشخص شد که اغلب از مقاله «پیام اربعین در زیارت اربعین» (پاک نیا، ۱۳۸۸) تأثیر گرفته اند. با بررسی مقالات «نظریه عرفانی اخلاق» (اشکوری، ۱۳۹۲)، «اخلاق عرفانی قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی» (الهی منش و حضوری، ۱۳۹۶)، «نظریه اخلاق عرفانی عطار نیشابوری» (مهدی پور، ۱۳۹۵)، «کنکاشی در اخلاق عرفانی امام خمینی(ره)» (ملایوسفی، ۱۳۹۵) و «ماهیت و مؤلفه های اخلاق عرفانی» (رودگر، ۱۳۹۷)، مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی استخراج شد. به عنوان نمونه رودگر (۱۳۹۷: ۴۰ /۱۸۵) می نویسد: اخلاق عرفانی، دارای هویت و ماهیتی است که مؤلفه هایی مانند توحیدی بودن، عبودی بودن، عاشقانه بودن، تعلقی، تخلقی و تحققی بودن، سلوکی بودن، شهودی و وصالی بودن، وحدتی بودن، اجتماعی سیاسی بودن... را دارا است. در صورتی که ملایوسفی و چگینی (۱۳۹۵: ۷۰ /۱۲۱)، «نفس، فضیلت و سعادت» را به عنوان مؤلفه های اخلاق عرفانی ذکر می کند. بدین منظور در جستار حاضر، ضمن بیان چیستی اخلاق عرفانی و مؤلفه هایش، اهمیت و جایگاه اربعین نیز مطرح شد. اربعین در قرآن کریم الف) رشد کامل انسان در قرآن کریم در چهل سالگی بیان شده است: «... حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ سَنَةً» (احقاف /۱۵). ب) حضرت موسی(ع) چهل روز با خداوند نیایش کرد تا تورات را دریافت کرد: «وَ واعَدْنا مُوسی ثلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَة» (اعراف /۱۴۲). ج) مشیت الهی برای آزمایش قوم بنی اسرائیل، چهل روز غیبت پیامبرشان بود: «وَ إِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ» (بقره /۵۱). عذاب قوم موسی(ع)، چهل سال سرگردانی در بیابان بود: «قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعینَ سَنَةً یَتیهُونَ فِی الْأَرْضِ» (مائده /۲۶). طباطبایی (۱۳۷۸: ۵ /۴۷۹) آورده است: خداوند به خاطر سرکشی آنان، چنین مقدر کرد که تا چهل سال نتوانند وارد آن شوند. البته برخی دلیل این چهل سال سرگردانی را تغییر نسل قبلی با نسلی جدید دانسته اند (ابوالفتوح رازی، ۱۳۷۶: ۶ /۳۱۹). برخی دیگر، عذاب چهل ساله را نتیجه روزهای گوساله پرستی می دانند (طبرسی، ۱۳۵۹: ۶ /۲۷۸) که در این صورت باید بر نظریه ای که می گوید بنی اسرائیل روز را یک روز، و شب را روزی دیگر محاسبه می کردند، معتقد بود (میبدی، ۱۳۷۱: ۱ /۱۸۶). بنابراین حرمت نگاه نداشتن آنان بر چهل روزِ غیبت حضرت موسی(ع)، سبب شد که چهل سال در عذاب بمانند. ولی علت تبدیل روز به سال، به خاطر کفران نعمت رهایی از ظلم فرعون و نعمت هایی که به آنها داده شده بود. اینکه گفتند ما همان پیاز و عدس خودمان را می خواهیم و با کمال جسارت نسبت به خدا و پیامبر خدا گفتند: یا موسی! تو و پروردگارت بروید [با آنان] بجنگید که ما در همین جا نشسته ایم: «قَالُوا یَا مُوسَی إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فیهَا فاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبک فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ» (مائده /۲۲-۲۴). چون بنی اسرائیل، سخن ناروایی بر زبان جاری کردند، ورود به سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنان حرام شد، و بنی اسرائیل از موسی(ع) خواستند که در میان شان بماند و از خداوند بخواهد تا توبه آنان را قبول کند. موسی(ع) گفت، همانطور که قبلا گفته ام به کیفر نافرمانی و اینکه گفتید با خدای خود برو و جهاد کن باید مدت چهل سال در این بیابان بمانید (بروجردی، ۱۳۶۶: ۲ /۱۹۰). مجلسی (۱۴۰۳: ۱۳ /۱۷۵) معتقد بود که یهودیان به خاطر عدم رعایت ادب در برابر خداوند و موسی(ع)، دچار عذاب سختی شدند. آنها می توانستند با خواهش از خداوند و پیامبر خود بخواهند که اگر امکان داشته باشد راه را هموار کرده و ترس شان را بریزد. نه اینکه با لحنی جبارانه بگویند: هرگز وارد نخواهیم شد تا تو و پروردگارت بروی با جباران بجنگی و ما هم اینجا می نشینیم. گویی خدا و رسولش را نوکران خود پنداشته که حتی حاضر به کمک آنان نیز نبودند، بلکه معاذالله بدون تلاش می خواستند از آنها بهره کشی کنند. آنان چه زود فراموش کردند زورگویی ها و جنایات و ظلم های فرعون را و به جای روحیه شکرگذاری، روحیه طلب کارانه ای از خود بروز دادند. گویی انسان های مرفه و آقازادگانی بودند که موسی(ع) و خدایش آنان را به بردگی کشانده و از آن سرداران غیور برای فتح الفتوح و گسترس دامنه حکومت خود استفاده می کردند. د) شیطان دستش را به صورت کسانی که به چهل سالگی برسند و از گناه توبه نکنند می کشد و می گوید: پدرم فدای چهره ای باد که هرگز رستگار نمی شود، در چهره این انسان نور رستگاری نیست. همچنین انسان لایق و با ایمان هنگامی که به چهل سالگی رسید سه چیز را از خدا تقاضا می کند: «حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشدَّهُ وَ بلَغَ أَرْبَعینَ سَنَةً، قالَ: رَبِّ أَوْزِعْنی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک الَّتی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لی فی ذُرِّیَّتی ؛ هنگامی که به رشد برسد و به چهل سالگی در آید، گوید: پروردگارا مرا توفیق ده تا شکر نعمتت را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای به جای آورم و اعمال صالحی انجام دهم که تو را خشنود سازد و فرزندانم را صالح کن» (أحقاف /۱۵). این تعبیر نشان می دهد که انسان با ایمان، در چنین سن و سالی، هم از عمق و وسعت نعمت های خدا بر او آگاه می شود و هم از خدماتی که پدر و مادر به او کرده است. چرا که در این سن و سال معمولا خودش پدر یا مادر می شود، و زحمات طاقت فرسا و ایثارگرانه آن دو را با چشم خود می بیند، و بی اختیار به یاد آنها می افتد و به جای آنها در پیشگاه خدا شکرگزاری می کند (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۲۱ /۳۲۹). ه) خدا در برابر کارهای نیک افراد چهل ساله، سه پاداش اساسی به آنان می دهد: ۱. بهترین اعمال آنها (یعنی واجبات و مستحبات) را می...
« بازگشت به لیست اخبار