مادر شهرک‌نشین‌ها کابوس فلسطینیان!

مادر شهرک‌نشین‌ها کابوس فلسطینیان!

1404/09/27 - 10:20 225 بازدید
دانیلا وایس را نمی‌توان پدیده‌ای استثنایی یاحاصل افراط فردی دانست،بلکه او برآیند یک روند ساختاری در سیاست و ایدئولوژی اسرائیل طی دهه‌های اخیر است،«کابوس فلسطینیان»احتمالا برای او تعریف مناسب تری باشد.
دانیلا وایس را نمی‌توان پدیده‌ای استثنایی یاحاصل افراط فردی دانست،بلکه او برآیند یک روند ساختاری در سیاست و ایدئولوژی اسرائیل طی دهه‌های اخیر است،«کابوس فلسطینیان»احتمالا برای او تعریف مناسب تری باشد. به گزارش مشرق، دانیلا وایس یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های جریان شهرک‌سازی رژیم اسرائیل است؛ زنی که طی دهه‌ها فعالیت سیاسی و میدانی، از حاشیه‌های ایدئولوژیک به قلب مناقشات سرزمینی رسیده است. او نه فقط یک فعال، بلکه یک نژادپرست، یک تندرو و حتی نماد و جوهره رویکردی است که شهرک‌سازی را ابزار هویت‌سازی قومی، حذف فلسطینیان و بازتعریف مرزهای قدرت می‌داند. در این شماره به او پرداخته‌ایم که گرچه به او مادر شهرک‌نشین‌ها می‌گویند، اما «کابوس فلسطینیان» احتمالا برای او تعریف مناسب‌تری باشد. دانیلا وایس کیست؟ دانیلا وایس فعالیت خود را با عضویت و سپس نقش کلیدی در جنبش گوش امونیم آغاز کرد، گروهی بنیادگرا که بر اساس تفسیر مذهبی - قومی مبتنی بر روایت‌های سرزمین موعود، استقرار یهودیان در مناطقی فراتر از مرزهای اشغالی را مشروع می‌دانست. وایس سال‌ها در قدومیم زندگی و بعدها به‌عنوان شهردار آن انتخاب شد، او در دهه ۲۰۱۰ سازمان «نخاله» را برای افزایش سریع نقاط سکونتی غیرقانونی بنیان گذاشت که حتی برای برخی از جماعت‌های شهرک‌نشین هم بحث‌برانگیز است. او بارها با دولت‌های اسرائیل بر سر خودمختاری این طرح‌ها اختلاف داشته است. او معتقد است که این جنبش رسمی ملایم‌تر از آن است که به برنامه او برای «بستن گزینه دولت فلسطینی» یا بازاستقرار یهودیان در نوار غزه برسد، دیدگاهی که به‌وضوح بازتاب‌دهنده ایدئولوژی قوم‌گرای افراطی است و بر نفی مشروعیت ادعای فلسطینیان نسبت به سرزمین خودشان تاکید دارد. شهرک‌سازی نه، بگو پاک‌سازی قومی! در مسیر فعالیت دانیلا وایس، شهرک‌سازی از ابزار صرف مسکن‌سازی فراتر رفته و به پروژه‌ای ایدئولوژیک برای مهندسی جمعیتی و تثبیت کنترل بر زمین‌های اشغالی بدل شده است؛ او نه‌تنها یکی از رهبران دیرپای جنبش شهرک‌نشینی بوده که از دهه ۱۹۷۰ در تأسیس و گسترش سکونتگاه‌های یهودیان در کرانه باختری مشارکت داشته، بلکه با تأسیس سازمان «نخاله» تلاش می‌کند شبکه‌ای از ایستگاه‌های غیرقانونی را به‌عنوان هسته‌های ثابت شهرک‌ها تقویت کند، حرکتی که حتی در میان برخی فعالان شهرک‌نشین هم بحث‌برانگیز است. وایس صراحتاً اعلام کرده که می‌خواهد گزینه تشکیل دولت فلسطینی را با گسترش مناطق سکونتی یهودیان در کرانه باختری و حتی در غزه ببندد و از تجربیات بیش از پنج دهه شهرک‌سازی برای تثبیت حضور دائمی استفاده کند؛ به‌گونه‌ای که این ایده، در عمل به جابه‌جایی، کاهش و در نهایت حذف حضور جمعیت فلسطینی در عرصه‌های سیاسی و جغرافیایی منجر شود. این رویکرد که در محافل بین‌المللی به‌عنوان تلاش برای تحمیل وضعیت میدانی و مهندسی جمعیتی شناخته می‌شود، با انتقاد شدید نهادهای حقوق بشری همراه بوده و در تقابل آشکار با قوانین بین‌المللی توصیف می‌شود. به اعتقاد نهادهای حقوق بشری مستقل، اقدامات وایس شروع یک پاک‌سازی قومی-نژادی گسترده است. یک فاشیست یهودی! دوم، تقدیس عمل مستقیم و قانون‌گریزی سازمان‌یافته است؛ وایس آشکارا از عبور از نهادهای رسمی، بی‌اعتنایی به احکام قضایی و تحمیل «وضعیت میدانی اجبار شده» دفاع می‌کند، الگویی که در ادبیات فاشیسم به‌عنوان جایگزینی اراده ایدئولوژیک به‌جای قانون شناخته می‌شود. سوم، نفی سازش و سیاست به‌مثابه ضعف است؛ در گفتمان او، هر عقب‌نشینی نه تاکتیک و حتی قبول حقیقت، بلکه خیانت به سرنوشت تاریخی تلقی می‌شود، رویکردی که به گفته تحلیل‌گران اسرائیلی در روزنامه‌هایی چون هاآرتص، سیاست را از عرصه گفت‌وگو به میدان حذف تبدیل می‌کند. در نهایت، این عناصر در کنار هم، گفتمانی می‌سازند که به‌جای اداره تنوع، بر حذف آن بنا شده و شهرک‌سازی را نه ابزار توسعه، بلکه مکانیزم اعمال برتری قومی و طرد سیستماتیک تعریف می‌کند؛ ویژگی‌ای که وایس را تبدیل به یک نازی یهودی کرده که کارهایش را می‌توان نشانه عبور از ملی‌گرایی افراطی به منطق فاشیستی دید. وایس بدون کمک دولت رژیم؟ مگر ممکن است؟ روشن است که فعالیت‌های دانیلا وایس بدون پشتیبانی ساختاری و چندلایه دولت عبری امکان تداوم نداشته است. این حمایت‌ها الزاماً به‌صورت اعلامی یا شخصی نیست، بلکه عمدتاً از مسیر سیاست‌های تسهیل‌گر، چشم‌پوشی اجرایی و حمایت امنیتی اعمال می‌شود. گزارش‌های سازمان «Peace Now» و روزنامه هاآرتص نشان می‌دهد که بسیاری از نقاط اسکان موقت یا پایگاه‌های مورد حمایت شبکه وابسته به وایس، با وجود غیرقانونی بودن حتی در چهارچوب قوانین داخلی رژیم اسرائیل، از اتصال به زیرساخت‌های دولتی مانند آب، برق و جاده برخوردار شده‌اند؛ امری که بدون موافقت نهادهای رسمی ممکن نیست. در موارد متعدد، ارتش رژیم اسرائیل مأمور حفاظت از این نقاط در برابر اعتراض فلسطینیان یا حتی دستورهای تخلیه شده و عملاً به ضامن بقای پروژه‌های میدانی بدل شده است. افزون بر این، حضور متحدان ایدئولوژیک وایس در وزارتخانه‌هایی چون دارایی، شهرک‌سازی و امنیت داخلی باعث شده بودجه‌های عمومی و زمین‌های دولتی به‌طور غیرمستقیم در اختیار طرح‌هایی قرار گیرد که با دستورکار او هم‌راستاست. این الگوی حمایت به گفته تحلیل‌گران حقوقی، نشان‌دهنده هم‌پوشانی عملی میان دولت و رادیکال‌ترین لایه‌های جنبش شهرک‌سازی است؛ هم‌پوشانی‌ای که مسئولیت سیاسی اقدامات وایس را از سطح فردی به سطح ساختاری ارتقا می‌دهد. از تحریم تا صلح نوبل در ژوئن ۲۰۲۴ دولت کانادا به‌خاطر آن‌چه «خشونت افراطی و تهدید امنیت و صلح بین‌المللی در کرانه باختری» خواند، علیه وایس و چند نفر دیگر تحریم‌هایی را اعمال کرد و نام جنبش «نخاله» وابسته به او نیز مشمول این اقدامات شد، اقدامی که در بیانیه‌های رسمی کانادا با نگرانی از بی‌ثباتی و آسیب به غیرنظامیان فلسطینی توجیه شد. این تحریم بعدها توسط دولت بریتانیا علیه او تکرار شد. با این حال، بهار ۲۰۲۵ دو استاد دانشگاه عبری او را به عنوان نامزد بالقوه برای جایزه نوبل صلح ۲۰۲۵ معرفی کردند با این استدلال که فعالیت‌هایش به «تقویت جوامع یهودی و ثبات منطقه‌ای» کمک کرده، اقدامی که در رسانه‌های منطقه‌ای و شبکه‌های اجتماعی با واکنش خشم‌آلود و تمسخر گسترده روبه‌رو شد و باعث شد بسیاری از کاربران آن را یک «شوخی بی‌مورد» بدانند. وضعیتی که البته یهودیان تندرو از آن حمایت می‌کنند. حتی خود دانیلا وایس طی چندین و چند مصاحبه با پیرس مورگان هرگز حاضر به عقب‌نشینی از مواضعش نشد و واکنشش در مورد جایزه نوبل صلح این بود که: «همسرم نگران است که مالیات این جایزه، زیاد شود.» عبارتی که خود گویای نگاه مادر شهرک‌نشین‌ها به ملت فلسطین است. یک فرد نه، یک رویکرد دانیلا وایس را نمی‌توان پدیده‌ای استثنایی یا حاصل افراط فردی دانست، بلکه او برآیند یک روند ساختاری در سیاست و ایدئولوژی رژیم اسرائیل طی دهه‌های اخیر است؛ روندی که به‌گفته پژوهش‌های مؤسساتی چون B’Tselem، Peace Now و گزارش‌های دوره‌ای سازمان ملل، شهرک‌سازی را از یک سیاست حاشیه‌ای به ستون فقرات مدیریت سرزمین‌های اشغالی بدل کرده است. وایس در این معنا بیش از آن‌که استثنا باشد، بیان صریح آن چیزی است که بسیاری از بازیگران رسمی با زبان دیپلماتیک یا اداری پیش می‌برند: تثبیت واقعیت‌های غیرقابل بازگشت میدانی، تضعیف تدریجی حضور فلسطینی و بی‌اثر کردن هر افق سیاسی جایگزین. تنها تفاوت وایس با بدنه اصلی سیاست نه در هدف، بلکه در روش و عریان‌بودن گفتمان است؛ او آنچه را معمولاً در اسناد غیرعلنی یا تصمیمات تکنوکراتیک پنهان می‌شود، آشکارا بیان می‌کند. همین امر سبب شده است که وایس به چهره‌ای نمادین بدل شود، اما نه به‌عنوان انحراف، بلکه به‌مثابه نماینده فشرده یک عقلانیت مسلط. در این چهارچوب، تمرکز صرف بر شخصیت او خطر ساده‌سازی مسئله را در پی دارد، زیرا مسئله اصلی، شبکه‌ای از قوانین، نهادها، حمایت‌های امنیتی و اجماع‌های سیاسی است که چنین کنشگری را ممکن و حتی کارآمد می‌کند. از این منظر، دانیلا وایس نه آغاز ماجراست و نه پایان آن، بلکه نشانه‌ای هشداردهنده از نهادینه‌شدن سیاست حذف در قالب مدیریت روزمره است؛ سیاستی که بدون تغییر در سطح ساختاری، با چهره‌هایی مشابه بازتولید خواهد شد.
« بازگشت به لیست اخبار