
معلمی با جادوی هنر | روایت معلم دهه هشتادی که با نقاشی درس هایش را جذاب می کند
صفحه اینستاگرام امیر بیات پر است از ذوق بچههای کلاس اولی که چشمانشان از دیدن نقاشی معلمشان برق میزند. تمام داستان با پرسیدن یک سئوال آغاز شد:«آقا برام نقاشی میکشید؟»
صفحه اینستاگرام امیر بیات پر است از ذوق بچههای کلاس اولی که چشمانشان از دیدن نقاشی معلمشان برق میزند. تمام داستان با پرسیدن یک سئوال آغاز شد:«آقا برام نقاشی میکشید؟» لیلا شریف: آن روزی که وارد کلاس درس شد، نمیدانست با نقش زدن آرزوهای شاگردانش، قرار است به عنوان یک معلم خاص و متفاوت معروف شود. امیر بیات یک معلم دهه هشتادی اهل اراک است که عشق را چاشنی کارش کرد و به جای اینکه در تله تدریس بدون خلاقیت بیفتد، از همان اول نشان داد که او قرار نیست یکی مانند بقیه باشد؛ طراحی از چهره شاگردانش در لباس آرزوهایشان، همان خصلتی است که او را در دسته کاربلدها جای داده است. صفحه اینستاگرام امیر بیات پر است از ذوق بچههای کلاس اولی که چشمانشان از دیدن نقاشی معلمشان برق میزند. تمام داستان با پرسیدن یک سئوال آغاز شد:«آقا برام نقاشی میکشید؟»؛ همین خواسته ساده دانش آموز کلاس اولی باعث شد تا ایده نقش زدن آرزوهای دانش آموزان در ذهن این معلم جوان فعال شود و حالا او از هنر خود به عنوان ابزاری برای شکستن ساختار سخت کلاسهای مدرسه استفاده میکند. مسیر متفاوت معلم دهه هشتادی از همان روز اول که پایش به دانشگاه فرهنگیان باز شد، دلش روشن بود که این شغل برایش تبدیل به یک کار تکراری و روزمره نخواهد شد اما نمی دانست که دست روزگار قرار است با تکیه بر هنر نقاشی، او را از دیگر معلمها جدا کند. شبکههای اجتماعی پر شده است از نقاشیهای خلاقانه او از شاگردانش. وقتی از نقطه شروع کارش میپرسیم، توضیح میدهد:«من اهل اراکم و دانشگاه فرهنگیان درس خوندم. بعد از اینکه درسم تموم شد، معلم یک مدرسه توی منطقه مهاجران اطراف شهرستان شازند شدم.» متولد سال ۸۰ است و قبل از اینکه راهی مدرسه شود، همزمان با کلاسهای دانشگاه، نقاشی را به شکل خودآموز شروع کرد تا به گفته خودش، ذهنش را از مشکلات دور کند، هنری که اکنون نه تنها برای او نجات بخش است بلکه برای بچههای مدرسه هم حکم دریچهای رو به امید را دارد:«ماجرای این نقاشیها از روزی شد که زنگ هنر، چهره یکی از بچهها رو کشیدم، اینقدر ذوق کرد که با خود گفتم این کار رو تکرار کنم.» دیوار آرزوها با چهره دانشآموزان شور جوانی امیر بیات، محدود به خط کشیهای معمول نماند، او کلاسهای درس خود را با نقاشی آرزو شاگردانش گره زد، تا جایی که دیوار آرزوها به همان گوشه امن و البته متفاوت کلاس او در مدرسه رجایی منطقه مهاجران تبدیل شد. از نقطه شروع تا پایان طراحی چهره دانش آموزان در لباس شغلهایی که دوست دارند، نزدیک به ۴ ساعت زمان لازم است، به همین دلیل از خلوت زنگهای تفریح و زمان حضور در خانه استفاده میکند تا نقاشی چهره شاگردانش را در شادترین حالت تحویل دهد. هر چند تلاش میکند تا چهره تمام شاگردانش را تا پایان سال تحصیلی طراحی کند اما برای انتخاب دانش آموزان ملاک و معیار خاص خود را دارد:« این نقاشی ها حکم جایزه خیلی خاص برای بچه ها داره، سبک کلاس من اینجوریه که به خاطر نمره بین بچهها تفاوتی نمیذارم اما برای نقاشی کشیدن، معمولا بچههایی رو انتخاب میکنم که در مسیر تربیت یک کاری کرده باشن یا کار اشتباهی رو اصلاح کنن. همین باعث شده که بچهها نقاشیها رو خیلی دوست داشتن باشن و قاب کنن.» نقش فردوسی و سعدی روی تخته سیاه استفاده از هنر برای نزدیکتر شدن به دانش آموزان، محدود به طراحی چهره نیست و در هنگام حرف زدن از بزرگان ادبیات کشور، نوبت به هم نشینی تخته سیاه و گچهای سفید میرسد تا یاد بزرگانی همچون فردوسی و سعدی را در ذهن شاگردان بازیگوش حک کند. کشیدن چهره فردوسی با آن خط و خطوط دقیق ردایش، کار آسانی نیست اما عشق به بچهها باعث میشود تا معلم دهه هشتادی، ۶ ساعت بعد از پایان کلاس زمان بگذارد تا تخته سیاه کلاس را برای روز بعد آماده کند:« بعضی وقتا که درس مربوط میشه به چهرههای خاص و افتخارات ایران، از تخته سیاه استفاده میکنم، مثلا توی کلاس دوم، یه درس در مورد فردوسی داریم، منم وقتی به این درس میرسیم، روی تخته سیاه نقاشی میکنم تا فردوسی توی خاطر بچهها بمونه. موقع درس آزاد هم من سعدی رو انتخاب کردم و برای بچهها کشیدم.» تلاش امیر بیات برای رقم زدن یک کلاس درس متفاوت در شهری که از امکانات چندانی برخوردار نیست، نشانی از امید به بهبود است و در شرایطی که کمتر کسی برای ساختن تلاش میکند، او پرچمدار ایدهای شد که تا پیش از این ردی در نظام آموزشی نداشت.
« بازگشت به لیست اخبار