ناگفته‌های مهم از مدیریت جنگ توسط رهبر انقلاب؛ روایت عضو دفتر رهبری | تهدید رهبری رجز نبود...| سرود فتح تهران را آماده کرده بودند

ناگفته‌های مهم از مدیریت جنگ توسط رهبر انقلاب؛ روایت عضو دفتر رهبری | تهدید رهبری رجز نبود...| سرود فتح تهران را آماده کرده بودند

1404/06/23 - 16:07 905 بازدید
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب گفت: متأسفانه برخی در داخل نسخه‌های جعلی تجویز می‌کنند؛ می‌گویند: «آقا، شما مرگ بر آمریکا نگویید، غنی‌سازی را تعطیل کنید، موشک‌ها را متوقف کنید، آن‌وقت مشکل حل می‌شود.» این تجویزها، بخصوص در این زمان و بعد از تجربیات گذشته، واقعا بسیار ساده لوحانه و ابلهانه است.
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب گفت: متأسفانه برخی در داخل نسخه‌های جعلی تجویز می‌کنند؛ می‌گویند: «آقا، شما مرگ بر آمریکا نگویید، غنی‌سازی را تعطیل کنید، موشک‌ها را متوقف کنید، آن‌وقت مشکل حل می‌شود.» این تجویزها، بخصوص در این زمان و بعد از تجربیات گذشته، واقعا بسیار ساده لوحانه و ابلهانه است. به همین جهت، برای بررسی ابعاد مختلف این پیروزی، در گفت‌وگو با مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، محورهای ذیل مورد بحث قرار گرفت: * ابعاد مدیریت رهبری در سه دوره قبل، حین و پس از جنگ * واکنش و اقدام‌های رهبر انقلاب در روزهای نخست جنگ تحمیلی * سازوکارها و آمادگی‌های پیشین نیروهای مسلح برای مقابله با حملات * نقش اتحاد و همبستگی ملی در مدیریت بحران * نحوه حضور و هدایت رهبر انقلاب در صحنه‌های جنگ * جایگاه و اهمیت ایران و هویت ملی در نگاه رهبر انقلاب * دلایل و ریشه‌های دشمنی آمریکا با ملت ایران * چارچوب صحیح نقد و نقش انسجام در مسائل ملی مدیریت رهبری، مربوط به سه دوره قبل، حین و پس از جنگ است فارس: ابتدا خدمت شما سلام عرض می‌کنم آقای دکتر. بسیار خوشحالیم که در خدمت شما هستیم. با توجه به رخدادهای دوازده‌روزه اخیر، نقش و شیوه مدیریت رهبر انقلاب در مواجهه با این جنگ تحمیلی را توضیح دهید: چه اقداماتی زیرساختِ واکنش سریع و مقتدر جمهوری اسلامی را فراهم کرد، واکنش رهبر معظم انقلاب در روزهای نخست چه ویژگی‌هایی داشت و چگونه هماهنگی بین رهبری، نیروهای مسلح و مردم موجب تغییر روند نبرد و انسجام ملی شد؟ فضائلی: بنده هم عرض سلام و خداقوت دارم به شما و همکارانتان در خبرگزاری فارس. خب، تردیدی نیست که این اتفاقی که در این ۱۲ روز رخ داد، یک نقطه عطف در تاریخ انقلاب اسلامی محسوب می‌شود و آثار و پیامدهای این واقعه ماندگار خواهد بود. فهم ریشه‌های این جنگ نیز بسیار مهم است و باید درباره آن بسیار صحبت کرد تا فهمید که ریشه اساسی این اتفاق چه بود. طبیعتاً موضوعات مختلفی قابل طرح است، اما چون تمرکز سؤال و بحث شما بر نوع رهبری و مدیریت حضرت آقاست، ما هم بحث را به همین موضوع محدود می‌کنیم. به نظر من، برای اینکه این مدیریت دقیق‌تر فهمیده شود، نباید فقط وقایع ۱۲ روز جنگ را بررسی و آن را محدود کنیم. معتقدم اگر بخواهیم یک شناخت دقیق‌تر از این مدیریت داشته باشیم، باید آن را در سه مقطع قبل از جنگ، حین جنگ و بعد از جنگ تقسیم کنیم و درباره‌اش سخن بگوییم. اگرچه بخش بسیار برجسته و قابل توجه از این مدیریت در همان اوج ماجرا، یعنی همان روزهای جنگ بود، اما برخی از اتفاقاتی که در همان ۱۲ روز رخ داد، ریشه در اقدامات پیشین داشت. حالا به آنها اشاره می‌کنم. می‌توانیم در صورت لزوم راهبرد دفاعی را به تهاجمی تبدیل کنیم به حسب ظاهر، آنچه اتفاق افتاد این بود که دشمن برنامه‌ریزی کرده بود که کار را تمام کند. یعنی جنگی که دشمن آغاز کرد ــ و مهم است که توجه داشته باشیم این یک جنگ تحمیلی بود ــ با هدف پایان دادن به نظام اسلامی طراحی شده بود. آقا هم چند بار در پیام اولشان و هم در صحبت‌های بعدی بر این نکته تأکید داشتند. این نکته بسیار مهم است و مردم ما و نسل جوان به آن توجه دارندکه این جنگ تحمیلی بود؛ یعنی چیزی نبود که ما به آن علاقه‌مند باشیم یا از آن استقبال کنیم. نه در گذشته، نه در این ماجرا، و نه در آینده، هیچ کس در کشور طالب جنگ نبوده، نیست و نخواهد بود. اما معنای این سخن آن نیست که ما آماده دفاع از کشور نیستیم یا حاضر نیستیم هزینه‌های سنگین این دفاع را بپردازیم. هر زمان دشمن خطا و اشتباه محاسباتی کرده ــ چه در گذشته، چه در این واقعه، و چه در آینده ــ باید مطمئن باشد که جمهوری اسلامی در دفاع از خود تردیدی نخواهد داشت و هیچ‌گونه واهمه‌ای در مقابله با دشمن و وارد کردن ضربات متقابل به او ندارد. حتی روزبه‌روز توانمندی‌های خود را افزایش می‌دهیم. در گذشته نیز همین کار را کرده‌ایم تا بتوانیم دفاع جانانه‌تر و مؤثرتری از کشور داشته باشیم. یک جاهایی نیز اگر لازم شد، این راهبرد دفاعی به راهبرد تهاجمی نیز تبدیل خواهد شد؛ اگر اقتضاء کند. دشمن برنامه‌ریزی کرده بود که کار را تمام کند و همه مقدمات را فراهم کرده بود تا این جنگ، نظام را به پایان برساند. تصریح هم کرده بودند. در اینجا باید عرض کنم که وقتی از دشمن صحبت می‌کنیم، فقط منظور رژیم صهیونیستی نیست. در این ماجرا کاملاً مشخص شد که میان آمریکا و رژیم صهیونیستی و میان ترامپ و نتانیاهو تفاوتی وجود ندارد. این یکی از نکات مهمی بود که خود را نشان داد. مستندات و علائم موجود گویای این است که این اقدام، یک حرکت ایذایی نبود؛ بلکه کاملاً با هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی انجام شد. به برخی افراد در کشورهای اطراف پیام داده بودند که کمی تحمل کنید، ۲۴ یا ۴۸ ساعت دیگر کار نظام ایران تمام خواهد شد. حتی «سرود فتح تهران» را آماده کرده بودند. شروع ماجرا هم نشان می‌داد که طراحی به‌صورت عملیات برق‌آسا بوده، تا با وارد کردن ضربه سنگین در همان ابتدا، شیرازه نیروهای مسلح ما از هم بپاشد. دشمن امید داشت که مردم وقتی ببینند فرماندهان و دانشمندانشان به این شکل هدف قرار گرفته و شهید شدند، روحیه‌شان را ببازند، انسجام اجتماعی فرو بپاشد، و حملات سنگین‌تر ادامه پیدا کند _زدن دیگر مسئولان کشور و حمله به شورای عالی امنیت ملی_ تا در نهایت کار نظام تمام شود. آنها سال‌ها روی این طرح کار کرده بودند و برای اجرای جزئیاتش دست‌کم ۸ یا ۹ ماه قبل جنگ برنامه‌ریزی دقیق انجام داده بودند. بانک اهداف خود را به‌روزرسانی کرده و آماده اقدام بودند. پیش از صدور احکام، فرماندهان جدید با رهبر انقلاب دیدار کردند اما در همان صبح اول جنگ روز بیست‌وسوم خرداد، در عرض دو سه ساعت ــ یعنی از نزدیک اذان صبح که خبر شهادت فرماندهان و دانشمندان رسید ــ رهبری به‌سرعت فرماندهان جدید را مشخص کردند، در همان ابتدا با آنها دیدار داشتند و احکام را صادر کردند. احکام به لحاظ خبری حدود ساعت ۱۲ یا ۱ ظهر رسانه‌ای شد، اما خیلی زودتر کار انجام شده بود و حتی دیدار نیز انجام شده بود؛ این نخستین واکنش رهبری بود. مردم دیدند که چنین اتفاق بزرگی افتاده، اما بلافاصله بعد از آن جایگزینی‌ها صورت گرفت. ساعاتی طول نکشید که رهبری با مردم صحبت کردند در همان روز اول. حضور ایشان در همان روز اول، کیفیت سخنرانی و نوع بیانشان بسیار مهم بود. نفس حضور نشان داد که رهبری در صحنه حاضر است؛ ثانیاً با شجاعت و حماسه سخن گفتند. هیچ‌گونه تزلزل در گفتار، چهره و زبان بدن ایشان دیده نمی‌شد. به مردم اطمینان خاطر دادند که پاسخ محکم داده خواهد شد. در حالی که فضای کشور به‌سبب شهادت فرماندهان عالی‌رتبه ــ که رابطه‌ای طولانی و صمیمی با رهبری داشتند ــ و شهادت دانشمندان برجسته و مردم بی‌گناه، بسیار آماده تبدیل شدن به فضای سوگواری و غم بود، رهبر انقلاب فضا را حماسی کردند؛ حتی وقتی در رسانه‌ نواری مشکی کنار تصویر دیده شد، ایشان ذره ای در این فضا صحبت نکردند؛ یعنی فضا را حماسی میکنند. اگر در آن شرایط فضای کشور، حزن، غم و مصیبت و...شده بود، فضای کشور عوض میشد. میخواهم عرض کنم که مقدمات این ۲_۳ اتفاق مربوط به قبل از جنگ است. تهدید رهبری رجز نبود؛ پشتوانه توان واقعی کشور بود یعنی این سرعت در انتصاب فرماندهان جدید حاصل سازوکاری بود که پیش از جنگ طراحی شده بود. این‌طور نبود که صبح همان روز تصمیم گرفته شود، بلکه ریشه در آمادگی و دوراندیشی رهبری داشت. و اینکه در نیروهای مسلح ما این فرایند آماده بوده که توسط فرمانده کل قوا فراهم شده و نتیجه آن سازوکار، این میشود که به سرعت این بازسازی صورت میگیرد. دوم، نوع صحبت آقا بود؛ تهدیدی که آقا در آن صحبت ها نیز داشتند، مقدماتش قبل از جنگ فراهم شده بود. یعنی این نیست که آقا یک مرتبه در این شرایط بگویند حالا چه باید کنیم؟ مشخص است که سال‌هاست ایشان بر «قوی بودن ایران» تأکید کرده و از نیروهای مسلح مطالبه جدی آمادگی و رشد داشته‌اند. شهید سلامی نقل کرده بودند که هرگاه گزارشی از اقدامات خدمت آقا ارائه می‌کردند، ایشان ضمن تقدیر، می‌فرمودند شما باید صد برابر این چیزی که هستید باشید. یعنی مطالبات آقا برای رشد، قوی تر شدن و ارتقا توانمندی‌های دفاعی و نظامی کشور توقف نداشته است. این مطالبه‌گری‌ و تشویق‌ها باعث شد که نیروهای مسلح هم از نظر روحی و هم از نظر تجهیزاتی و فنی، توانمند شوند و رهبری نیز بر اساس اشراف کامل بر این توانمندی‌ها، با اعتماد و اقتدار سخن بگویند و دشمن را تهدید کنند و به مردم اطمینان خاطر بدهند که پاسخ سنگینی داده خواهد شد. و این اتفاق به سرعت رخ میدهد؛ یعنی این وعده‌ای که رهبری به مردم میدهند و تهدیدی که نسبت به دشمن میکنند، میانش فاصله‌ای نمی‌افتد. کمتر از ۲۴ ساعت بعد، پاسخ نیروهای مسلح ما به رژیم صهیونیستی داده شد. در اینجا هم مردم دیدند تهدید رهبری، واقعی و معتبر بود، نه رجز. همچنین دشمن نیز دریافت که پشتوانه این تهدید، توان واقعی و معتبری است. با وجود شهادت فرماندهان در صبح آن روز، هم جایگزینی به‌سرعت انجام شد و هم سازمان رزم به قدری چابک و آماده بود که بلافاصله با فرماندهان جدیدش عملیات متقابل آغاز شد. این مسئله برای دنیا معنا داشت؛ نیروهای مسلح دنیا و استراتژیست‌ها این را میفهمند که یعنی چه؛ یک پشتوانه سازمان یافته داشته است. در نتیجه، آن‌چیزی که در آن روز اتفاق افتاد و صحنه جنگ را از همان روز اول تغییر داد، در واقع ثمره‌ی مقدماتی بود که رهبری قبل از این ماجرا فراهم کرده بودند و ما باید این را جزو مدیریت رهبری در این جنگ محسوب کنیم. همچنین، این نوع صحبت آقا روحیه‌ی مردم را بازسازی کرد و نیروهای مسلح را کاملا برای اقدام و عمل آماده کرد. در مقابل، روحیه دشمن را تضعیف کرد؛ چون آنها فکر میکردند که با ضربه سنگینی که وارد کردند حتما این شیرازه از هم پاشیده خواهد شد؛ ولی دیدند که چنین نشد. و آن کسانی که وعده داده بودند به دوستان خودشان در بعضی از کشورهای منطقه که ۲۴ ساعت یا ۴۸ ساعت آینده کار تمام است، از همین جا تردید هایشان شروع شد و تشکیک کردند در این وعده ای که دادند و اتفاقی که فکر میکردند خواهد افتاد. و بعد هم هر روز این آتش و شلیک، مستمرا از سوی ما ادامه پیدا کرد، اگر فقط شب اول پاسخ میدادیم و فردا نمیتوانستیم آن را ادامه دهیم و یا خفیف میشد، معلوم میشد که این خیلی پشتوانه ای ندارد و مانوری بوده که داده شده و بدون پشتوانه است؛ ولی هر روز این آتش علیه رژیم صهیونیستی استمرار پیدا کرد و هر روز سنگین تر، دقیق تر و متناسب با اقدامی که دشمن کرده بود پاسخ های متقابلی را نسبت به اهداف مشخص داده شد. ما بانک اهداف بسیار دقیقی را داشتیم و همه اینها در تحلیل های نظامی و امنیتی که داشتند- در دنیا و خود رژیم داشت -کاملا معنی دار بود ...
« بازگشت به لیست اخبار