نباید در تعلیق و ابهام جنگ بمانیم/اسرائیل در هیچ جنگی چنین خسارتی ندیده بود/هدف راهبردی اسرائیل، تجزیه ایران است نه تغییر رژیم

نباید در تعلیق و ابهام جنگ بمانیم/اسرائیل در هیچ جنگی چنین خسارتی ندیده بود/هدف راهبردی اسرائیل، تجزیه ایران است نه تغییر رژیم

1404/05/11 - 23:15 240 بازدید
محسن آرمین با تأکید بر ضرورت تحلیل راهبردی جنگ ۱۲ روزه، می‌گوید اسرائیل از مرحله حفظ بقا عبور کرده و به دنبال تسلط کامل منطقه‌ای است و ایران به‌عنوان مانع اصلی این پروژه سلطه‌طلبانه باقی مانده است.
محسن آرمین با تأکید بر ضرورت تحلیل راهبردی جنگ ۱۲ روزه، می‌گوید اسرائیل از مرحله حفظ بقا عبور کرده و به دنبال تسلط کامل منطقه‌ای است و ایران به‌عنوان مانع اصلی این پروژه سلطه‌طلبانه باقی مانده است. به گزارش مشرق، آرمین با تأکید بر ضرورت تحلیل راهبردی جنگ ۱۲ روزه،می‌گوید اسرائیل از مرحله حفظ بقا عبور کرده و به دنبال تسلط کامل منطقه‌ای است. پس از ۷ اکتبر،این راهبرد علنی شده و در شرایطی که تهدیدات منطقه‌ای کاهش یافته، ایران به‌عنوان مانع اصلی این پروژه سلطه‌طلبانه باقی مانده است. تهاجم اخیر رژیم صهیونیستی علیه ایران، آن هم با حمایت صریح و همه‌جانبه آمریکا، بیش از آن‌که یک درگیری متعارف نظامی باشد، نمود بارز جنگ ترکیبی هوشمند علیه جمهوری اسلامی ایران است. هدف اصلی این جنگ، نه صرفاً ضربه‌زدن نظامی، بلکه تضعیف امنیت ملی، انسجام اجتماعی، و جایگاه راهبردی ایران در معادلات منطقه‌ای و جهانی است. در این میان، ملت ایران با تبعیت از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، دوشادوش نیروهای مسلح، پاسخ کوبنده‌ای به این تجاوز دادند و بار دیگر نشان دادند که دشمن در برابر اراده ملت و اقتدار جمهوری اسلامی راهی جز عقب‌نشینی ندارد. با وجود این پیروزی، اهمیت «جهاد تبیین» بیش از همیشه احساس می‌شود؛ چراکه شناخت ابعاد این جنگ و افشای سیاست‌های پنهان دشمن، نقشی کلیدی در حفظ هوشیاری جامعه و انسجام ملی ایفا می‌کند. خبرگزاری ایسنا با محسن آرمین فعال سیاسی اصلاح‌طلب، به گفت‌وگو نشسته تا روایت او از «۱۲ روز استقامت» را بشنویم؛ و تحلیلی تاریخی از جایگاه ایران، هدف‌گذاری دشمنان، و آینده محور مقاومت دریافت کنیم. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید. آرمین در ابتدای این گفت‌وگو، در پاسخ به پرسشی درباره علت غیبتش از فضای رسانه‌ای در سال‌های اخیر و فعالیت‌هایی که در این مدت دنبال کرده است، گفت: در حال حاضر مسئولیت خاصی ندارم؛ عضو هیئت علمی بازنشسته‌ام و بیشتر وقتم صرف تحقیق و مطالعه در حوزه تخصصی‌ام می‌شود. در کنار آن، فعالیت‌های سیاسی را نیز پیگیری می‌کنم. حوزه مطالعاتی و تخصص دانشگاهی‌ام تفسیر و علوم قرآنی است و تمرکز اصلی‌ام بر همین زمینه است. ارتباطم با دوستان سابق سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی همچنان برقرار است. پس از انحلال این سازمان در سال ۱۳۸۸، برخی از اعضا تشکل‌های جدیدی را پایه‌گذاری کردند که همکاری‌هایی نیز با آن‌ها دارم. ضرورت تحلیل راهبردی جنگ اخیر وی در ادامه این گفت‌وگو با ارائه تحلیلی از جنگ تحمیلی ۱۲روزه، بر لزوم نگاهی کلان و راهبردی به این رخداد تأکید کرد و گفت: این جنگ باید در چارچوبی تحلیلی و استراتژیک مورد ارزیابی قرار گیرد؛ یعنی لازم است اهدافی که اسرائیل از این جنگ دنبال می‌کرد، به‌دقت بررسی شود. در غیر این‌صورت، هم در تحلیل دچار خطا خواهیم شد و هم تدابیری که بر مبنای این تحلیل اتخاذ می‌شود، نادرست خواهد بود. آرمین با اشاره به شیوه و رفتار سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی افزود: اسرائیل از زمان پیدایش تاکنون یک مرحله را پشت سر گذاشته و اکنون وارد مرحله‌ای جدید شده است. جنگ‌های شش‌روزه یا جنگ رمضان، جنگ‌هایی از نوع اسرائیلی هستند؛ جنگ‌هایی که برای حفظ موجودیت این رژیم انجام می‌شود. جنگ ۱۲روزه اخیر نیز در همین چارچوب قابل فهم است؛ رژیمی که همچنان برای بقا می‌جنگد و نگران آینده‌ خود است. از جنگ بقا تا راهبرد سلطه‌طلبی ۷ اکتبر؛ مقطع اجرایی‌شدن یک راهبرد وی ادامه داد: شاید نتوان نقطه‌ آغاز دقیقی برای این تغییر راهبرد مشخص کرد، اما می‌توان گفت از زمان طرح خاورمیانه جدید، این تحول آغاز شده و پس از واقعه ۷ اکتبر، به‌طور مشخص وارد فاز عملیاتی شده است. نه به این معنا که ۷ اکتبر علت این تغییر بوده، بلکه به‌عنوان یک مقطع تاریخی مهم. ممکن است اسرائیل از این واقعه استفاده راهبردی کرده باشد، یا شرایط را برای اجرای این راهبرد مناسب دیده باشد. به‌هرحال، پس از ۷ اکتبر، این رویکرد به‌صورت علنی و اجرایی دنبال شده است. آرمین با اشاره به تضعیف و رفع بخشی از تهدیدات موجود علیه اسرائیل طی سال‌های اخیر اظهار کرد: بسیاری از بازیگران میدانی که زمانی تهدیدی برای موجودیت اسرائیل به‌حساب می‌آمدند، به‌نوعی از صحنه خارج شده‌اند؛ از لیبی گرفته تا عراق، و همچنین کشورهایی که زمانی به‌عنوان اعضای جبهه پایداری - گروهی متشکل از کشورهای سوریه، لیبی، الجزایر و سازمان آزادی بخش فلسطین - شناخته می‌شدند، تقریباً همگی کنار رفته‌اند. ایران؛ تنها مانع راهبردی باقی‌مانده این فعال سیاسی اصلاح‌طلب خاطرنشان کرد: با رویداد ۷ اکتبر، وضعیت سوریه نیز برای اسرائیل شفاف و تثبیت‌شده تلقی شد و می‌توان گفت اکنون تهدید مؤثری در محیط پیرامونی و جغرافیایی این رژیم وجود ندارد. حزب‌الله و حماس نیز طی این دوره ضربات سنگینی متحمل شدند. آرمین تأکید کرد: در این شرایط، تنها کشور منطقه که به‌صورت راهبردی همچنان به‌عنوان رقیب جدی اسرائیل باقی مانده و مانعی در برابر راهبرد تبدیل آن به قدرت مسلط منطقه‌ای به شمار می‌رود، جمهوری اسلامی ایران است. نماینده مردم تهران در مجلس ششم تأکید کرد: ایران نه صرفاً به این دلیل که رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی‌شناسد و نه فقط به‌خاطر آن‌که جمهوری اسلامی است، بلکه به‌عنوان یک کشور با ویژگی‌های منحصر به‌فرد منطقه‌ای، به‌طور راهبردی مانع تحقق پروژه سلطه‌طلبانه اسرائیل در منطقه محسوب می‌شود. ظرفیت‌های ساختاری ایران، فراتر از نظام سیاسی وی ادامه داد: ایران به‌دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و جغرافیایی ممتاز، نیروی انسانی گسترده، سابقه تمدنی و نفوذ فرهنگی در منطقه، از ظرفیت‌هایی برخوردار است که حتی صرف‌نظر از نوع نظام سیاسی حاکم، می‌تواند به یک قدرت منطقه‌ای تأثیرگذار تبدیل شود. این واقعیت، برای اسرائیل غیرقابل پذیرش است؛ چراکه در تقابل مستقیم با راهبرد سلطه‌جویانه‌اش در منطقه قرار دارد. تجزیه ایران؛ راهبرد نهایی اسرائیل این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با تأکید بر این‌که «نمی‌گویم هدف مستقیم اسرائیل در جنگ اخیر تجزیه ایران بود»، اظهار کرد: اما شواهد و قرائن کافی وجود دارد که نشان می‌دهد آن‌چه اسرائیل در افق راهبردی خود دنبال می‌کند، نهایتاً تجزیه ایران است. این کشور، با ظرفیت‌ها و توانمندی‌هایی که دارد، تنها در صورت تجزیه می‌تواند از نگاه اسرائیل، تهدیدی اساسی نباشد. هسته‌ای؛ فقط بهانه‌ای برای مسیر مرحله‌ای فشار وی ادامه داد: بحث‌هایی که درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران مطرح می‌شود، بهانه‌ای بیش نیست. در واقع، اسرائیل در مواجهه با ایران، سه هدف مرحله‌ای را دنبال می‌کند: در مرحله اول، تمرکز بر پرونده هسته‌ای و ادعای خطر دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است؛ در مرحله دوم، رژیم چنج و در مرحله نهایی، تجزیه کشور؛ شخصاً معتقدم هدف نهایی اسرائیل، تجزیه ایران است. چون دو هدف اول یا اساساً قابل تحقق نیستند، یا حتی در صورت اقدام، نتیجه عملی نخواهند داشت. افسانه‌سازی درباره بمب؛ روایت تکراری اسرائیل آرمین تصریح کرد: در موضوع انرژی هسته‌ای، واقعیت این است که تمام سازمان‌های اطلاعاتی بین‌المللی، از نهادهای رسمی مانند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گرفته تا سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و دیگر کشورها، به‌صراحت اعلام کرده‌اند که ایران، دست‌کم از سال ۲۰۰۳ به‌دنبال ساخت بمب هسته‌ای نبوده است. با این حال، اسرائیل در تمام این سال‌ها به‌طور مداوم ادعا کرده که ایران تنها شش ماه یا یک سال با دستیابی به بمب فاصله دارد. فرض محال: اگر ایران بمب داشت... وی ادامه داد: حتی اگر فرض کنیم که ایران واقعاً به‌دنبال بمب هسته‌ای باشد و به آن دسترسی پیدا کند، باید این پرسش را مطرح کنیم که آیا ایرانِ هسته‌ای واقعاً برای اسرائیل تهدید امنیتی محسوب می‌شود؟ به‌نظر من، پاسخ منفی است. دلیلش هم روشن است؛ حتی در صورت دستیابی ایران به بمب، اسرائیل جایی نیست که ایران به آن حمله کند.» آرمین توضیح داد: اسرائیل یک ابعاد میکروسکوپی دارد که در کنار جمعیت قابل‌توجهی از فلسطینی‌ها و گروه‌های مشابه قرار گرفته. هرگونه حمله اتمی—حتی در فرض محال—علیه اسرائیل، نه‌فقط ساختار دولت صهیونیستی، بلکه همین جمعیت‌های مظلوم و غیرنظامی را نیز از بین خواهد برد. بنابراین، اساساً این ادعا که ایران می‌خواهد بمب بسازد تا آن را علیه اسرائیل به‌کار گیرد، با واقعیت‌های سیاسی و انسانی منطقه سازگار نیست. اسرائیل دنبال این است ایران به فروپاشی برسد وی یادآور شد: اهداف اسرائیل در حمله اخیر به ایران، فراتر از صرفاً تاسیسات هسته‌ای بود. حتی مواضعی که به‌طور رسمی اعلام می‌کردند نیز محدود به برنامه هسته‌ای ایران نبود. هدف قرار دادن مراکز کنترل اجتماعی و نهادهایی که وظیفه حفظ نظم و امنیت عمومی را بر عهده دارند—از نیروهای انتظامی گرفته تا سایر ارکان—نشان می‌دهد که اسرائیل در پی مختل‌سازی ساختارهای داخلی ایران و در نهایت، فروپاشی آن بوده است. چرا «رژیم‌چنج» واقع‌بینانه نیست؟ وی افزود: با این‌ حال، هدف اصلی اسرائیل تغییر رژیم در ایران نیست؛ زیرا شواهد کافی نشان می‌دهد چنین تغییری در شرایط فعلی ممکن نیست. نه آلترناتیو قدرتمند و منسجمی وجود دارد که بتواند جایگزین نظام فعلی شود، و نه بستر اجتماعی لازم برای این تغییر مهیاست. اروپا و آمریکا، هم‌نظر نیستند آرمین در ادامه توضیح داد: دقیقاً به همین دلایل، اروپا و آمریکا نیز با راهبرد رژیم‌چنج همراهی نمی‌کنند. آن‌ها نگرانند که در صورت فروپاشی نظام سیاسی ایران، کشور به کانونی از هرج و مرج و بی‌ثباتی تبدیل شود؛ رخدادی که نه به نفع منافع آمریکا و اروپا در منطقه است، نه به سود سرمایه‌گذاری‌های کلانی که طی سال‌ها در منطقه انجام داده‌اند. راهبرد اسرائیل؛ تجزیه ایران وی در جمع‌بندی این بخش گفت: برخلاف اروپا و آمریکا، اسرائیل به‌صورت راهبردی به‌دنبال فروپاشی و تجزیه ایران است. البته در جنگ اخیر، به دلیل محدودیت‌های عینی، امکان تحقق این هدف فراهم نبود، اما جهت‌گیری کلی و راهبرد اسرائیل همچنان بر این محور استوار است. ایران؛ لقمه گلوگیر برای اسرائیل محاسبه غلط تل‌آویو از ساختار داخلی ایران وی ادامه داد: تصور صهیونیست‌ها این بود که با یک حمله ناگهانی و زدن ضربه‌ای اولیه به سران نظامی – و در صورت امکان، سران سیاسی دولت و حاکمیت – می‌توانند موجی از ناامنی و هرج‌ومرج در جامعه ایران ایجاد کنند. اما نتیجه این جنگ نشان داد که ایران لقمه‌ای بسیار گلوگیر است و به این سادگی‌ها دچار بحران نمی‌شود. پاسخ قاطع ایران ظرف کمتر از ۲۴ ساعت این فعال سیاسی تصریح کرد: اگرچه در روز اول جنگ، ضربات سنگینی به ایران وارد شد و برخی فرماندهان اصلی شهید شدند، اما جمهوری اسلامی ایران خیلی سریع توانست خود را بازیابی کند و ظرف کمتر از ۲۴ ساعت، پاسخ‌های محکمی به اسرائیل بدهد. این مسئله نشان می‌دهد که ثبات داخلی ایر...
« بازگشت به لیست اخبار