نبرد ۱۲ روزه؛ زنگ هشداری برای بازخوانی تاریخ مقاومت

نبرد ۱۲ روزه؛ زنگ هشداری برای بازخوانی تاریخ مقاومت

1404/06/01 - 16:25 802 بازدید
امروز که ما تنها دوازده روز جنگ را تجربه کردیم و اثر روانی آن هنوز بر جانمان سنگینی می‌کند بهتر می‌توانیم درک کنیم که آن هشت سال بر مردمان این کشور چه گذشت. آن سال‌ها تنها آمار و ارقام نیست...
امروز که ما تنها دوازده روز جنگ را تجربه کردیم و اثر روانی آن هنوز بر جانمان سنگینی می‌کند بهتر می‌توانیم درک کنیم که آن هشت سال بر مردمان این کشور چه گذشت. آن سال‌ها تنها آمار و ارقام نیست... به گزارش مشرق، دوازده‌روز گذشته برای مردم ایران، روزهایی پر از التهاب، نگرانی و تجربه‌ای تلخ اما تاریخی بود؛ تجربه‌ای که بسیاری از نسل‌های پس از انقلاب اسلامی شاید تا پیش از آن تنها از خلال روایت بزرگان خانواده، کتاب‌ها یا فیلم‌های جنگی شنیده بودند. در این دوازده روز، ملت ایران به چشم خود دید که معنای واقعی جنگ چیست؛ دید که چگونه امنیتی که سال‌ها بدیهی فرض می‌شد، می‌تواند ناگهان در معرض تهدید قرار گیرد و دید که دشمنی که هرگز دست از خصومت نمی‌کشد، بار دیگر ناجوانمردانه به خانه‌های مردم حمله می‌کند. بسیاری از ما تنها شنیده بودیم که در سال‌های دفاع‌مقدس، هواپیماهای دشمن شهرها را بمباران می‌کردند، مدارس و بیمارستان‌ها را هدف قرار می‌دادند و مردم بی‌گناه قربانی سیاست‌های توسعه‌طلبانه صدام و حامیانش می‌شدند. اما امروز نسل جوانی که آن سال‌ها را ندیده بود، خود با چشمان خویش دید که جنگ تنها در میدان نبرد رخ نمی‌دهد، بلکه به دل خانه‌ها می‌آید، آرامش خانواده‌ها را می‌شکند و خواب کودکان را آشفته می‌کند. در دوازده روز اخیر، هیچ ایرانی نبود که جنگ را با همه وجود لمس نکرده باشد. برخی در شهرهای مرزی با انفجار خطر را از نزدیک حس کردند؛ برخی دیگر در کلان‌شهرها ساعت‌ها با استرس ماندند؛ و همه ما در فضای عمومی، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، لحظه به لحظه با خبرهای حملات، پاسخ‌ها و نگرانی‌ها زندگی کردیم. این تجربه جمعی بار دیگر نشان داد که ملت ایران، اگرچه امروز قدرتمندتر و آماده‌تر از گذشته است، اما همچنان در برابر دشمنی قرار دارد که از هیچ ابزار ناجوانمردانه‌ای برای فشار بر مردم دریغ نمی‌کند. این تجربه تازه ذهن‌ها را به خاطرات تلخ و پرشکوه هشت‌سال دفاع‌مقدس پیوند می‌زند؛ دورانی که مردم ایران نه برای دوازده روز بلکه برای نزدیک به سه هزار روز هر لحظه جنگ را زندگی کردند. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال ۱۳۵۹ به دستور صدام و با پشتیبانی مستقیم قدرت‌های شرق و غرب آغاز شد. دشمن بعثی تا دندان مسلح بود، از انواع جنگ‌افزارهای پیشرفته، تجهیزات زرهی و هوایی برخوردار بود و حتی به سلاح‌های شیمیایی نیز دسترسی داشت؛ سلاح‌هایی که بارها علیه مردم بی‌گناه ایران به کار رفت. در آن سوی میدان، ایران در شرایطی قرار داشت که نه ارتش و نیروهای مسلحش بازسازی شده بود و نه ذخایر تسلیحاتی کافی داشت. اما چیزی که این کفه نابرابر را بر هم زد، ایمان و غیرت مردم ایران بود. مردانی باغیرت، از دانش‌آموز و معلم گرفته تا کشاورز و کارگر، کمر همت بستند تا یک وجب از خاک این سرزمین به دشمن واگذار نشود. آن روزها هزاران جوان از شهر و روستا راهی جبهه‌ها شدند؛ بسیاری برگشتی نداشتند و بسیاری دیگر با پیکری زخمی به خانه بازگشتند. اما نتیجه این رشادت‌ها روشن بود: حتی یک وجب از خاک ایران در اشغال دشمن باقی نماند. این حقیقتی است که تاریخ بر آن گواهی می‌دهد. امروز که ما تنها دوازده روز جنگ را تجربه کردیم و اثر روانی آن هنوز بر جانمان سنگینی می‌کند، بهتر می‌توانیم درک کنیم که آن هشت سال بر مردمان این کشور چه گذشت. آن سال‌ها تنها آمار و ارقام نیست؛ قصه‌هایی واقعی از انسان‌هایی است که با گوشت و پوست، مرگ و زندگی را تجربه کردند. ادبیات دفاع‌مقدس در حقیقت حافظه تاریخی ملت ایران است. هر کتاب، هر خاطره، هر داستان کوتاه یا بلند دریچه‌ای است به سوی فهم بهتر آن دوران. وقتی کتاب‌هایی چون «دا»، «پایی که جا ماند» یا خاطرات رزمندگان و مادران شهدا را می‌خوانیم، تازه می‌فهمیم معنای واقعی ایثار چیست. می‌فهمیم چگونه مادری در غیاب همسرش، با سه کودک خردسال شب‌ها را در پناهگاه سپری می‌کرد و صبح زود بچه‌ها را روانه مدرسه می‌ساخت. درمی‌یابیم که رزمنده‌ای هجده ساله چگونه با دست خالی تانک‌های دشمن را متوقف کرد. این روایت‌ها چیزی فراتر از تاریخ هستند؛ آن‌ها روح یک ملت را به تصویر می‌کشند. آنچه در دوازده روز اخیر تجربه کردیم، زنگ هشداری است برای بازخوانی آن تاریخ. باید بیشتر بخوانیم و بیشتر بدانیم. هرچقدر که ادبیات دفاع‌مقدس را مطالعه کنیم، آرام‌تر خواهیم شد و بهتر درک خواهیم کرد که ملت ما بارها در سخت‌ترین شرایط ایستادگی کرده و پیروز شده است. مطالعه این آثار نه تنها آرامش‌بخش است، بلکه به ما درس می‌دهد؛ درس همبستگی، درس ایمان و درس مقاومت. دشمنان ایران بارها تلاش کرده‌اند با ابزارهای گوناگون ملت ما را از پای درآورند؛ یک بار با تحریم‌های اقتصادی، بار دیگر با جنگ رسانه‌ای و این بار با حملات نظامی مستقیم. اما تجربه نشان داده است که هر بار مردم ایران سربلندتر از گذشته از میدان بیرون آمده‌اند. این راز پایداری ملت ایران است؛ اتکاء به ایمان و ایثار. دوازده روز جنگ برای بسیاری از ما تلخ و سنگین بود؛ اما همین دوازده روز فرصتی شد تا پرده از فراموشی کنار رود و ارزش مطالعه و بازخوانی ادبیات جنگ روشن‌تر شود. امروز وقت آن است که کتاب‌های دفاع‌مقدس را بیش از پیش بخوانیم، روایت‌های آن سال‌ها را به نسل‌های جدید منتقل کنیم و از دل آن‌ها آرامش و قدرت بگیریم. بیایید بدانیم و بخوانیم که آنچه ما در این دوازده روز دیدیم، تنها روزنه‌ای کوچک به سوی حقیقت هشت‌سال دفاع‌مقدس بود؛ روزهایی که مردم ایران با دستان خالی اما با قلبی پر از ایمان در برابر دشمنان تا دندان مسلح ایستادند و اجازه ندادند ذره‌ای از خاک این سرزمین در اشغال باقی بماند. امروز ما وارثان همان مقاومت هستیم. پس بخوانیم، بدانیم و بیاموزیم تا فردا نیز نسل‌های بعدی از ما به عنوان ملتی مقاوم و سرافراز یاد کنند.
« بازگشت به لیست اخبار