نیرویی که اسرائیل آن را خطر جدی می‌داند

نیرویی که اسرائیل آن را خطر جدی می‌داند

1404/09/05 - 13:33 190 بازدید
۲۷ تیر ۱۳۶۷، تنها یک روز پس از اعلام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، جلسه‌ای ویژه در تل‌آویو با حضور مقامات ارشد نظامی و امنیتی اسرائیل برگزار شد؛ جلسه‌ای که محور اصلی آن بررسی نیروهای بسیج ایران بود.
در این نشست، وزیر دفاع اسرائیل بسیج را «ظرفیتی بزرگ» توصیف کرد که می‌تواند با پایان جنگ و آزاد شدن توان آن، برای اسرائیل چالش‌ساز باشد. خروجی این جلسه، چراغ سبزی بود که به صدام برای آغاز حمله‌ای دوباره و گسترده علیه ایران داده شد. به‌دنبال این تصمیم، ارتش عراق یورش سراسری خود را از شلمچه تا کرمانشاه آغاز کرد؛ حمله‌ای که در جریان آن برخی شهرها دوباره سقوط کردند و نیروهای بعثی تا نزدیکی اهواز پیش آمدند. این پرسش مطرح می‌شود که دلیل این نگرانی گسترده چه بود؟ چرا بسیج چنین نیرویی ارزیابی می‌شد؟ جرقه تشکیل بسیج چگونه زده شد برای پاسخ باید کمی به عقب بازگردیم. چند روز پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، جیمی کارتر ایران را به اقدام نظامی تهدید کرد. در آن مقطع، امام خمینی(ره) بنیه‌ نظامی کشور را برای مقابله با تهدیدات کافی نمی‌دید. ارتش در حال بازیابی سازمان خود بود و سپاه نیز نهادی تازه‌تأسیس محسوب می‌شد. در چنین شرایطی، امام تصمیمی گرفت که بعدها مسیر تحولات نظامی و سیاسی منطقه را تغییر داد؛ در پنجم آذر ۱۳۵۸ دستور تشکیل «بسیج مردمی» را صادر کرد؛ نیرویی که قرار بود پشتوانه‌ای گسترده، منعطف و مردمی برای دفاع از کشور باشد. حجت‌الاسلام محمدعلی رحمانی، نخستین مسئول بسیج، درباره فلسفه تشکیل این نهاد می‌گوید: «هدف اصلی و اساسی از ایجاد تشکیلات بسیج دفاع از آرمان‌های انقلاب و در صورت نیاز دفاع از تمامیت ارضی کشور بود. اگر حرکت‌های ضدانقلابی، اغتشاش، مسائل قومی یا جنگ شهری از سوی دشمن و مخالفان تدارک دیده می‌شد، بسیج باید به‌گونه‌ای سازمان یابد که بتواند امنیت داخلی را حفظ کند و اجازه آشوب و ناامنی ندهد؛ نیرویی مردمی که حافظ امنیت مردم باشد.» در همان روزها، پیام امام خمینی(ره) از رادیو پخش شد که فرمودند:«مملکت اسلامی باید همه‌اش نظامی باشد و نظامی داشته باشد.» امام نیرویی مردمی و شبه‌نظامی را طراحی کرد تا همواره آماده پاسداری از انقلاب باشد. البته پیش از آن نیز گروه‌های مسلح مردمی مانند سازمان مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی خلق فعالیت داشتند؛ اما امام این گروه‌ها را به‌دلیل ریشه‌های فکری و اعتقادی‌شان غیرقابل اعتماد می‌دانست. در نگاه او، «بسیج مردمی» باید نهادی برخاسته از تعالیم اسلام اصیل باشد؛ همان اسلامی که مردم بر پایه آن انقلاب کرده بودند؛ آن هم در شرایطی که کشور درگیر آشوب‌های داخلی بود و دشمنان خارجی تهدید می‌کردند. * حجت‌الاسلام محمدعلی رحمانی، نخستین مسئول بسیج وقتی امام از ارتش ۲۰ میلیونی ایران سخن گفت حجت‌الاسلام احمد سالک کاشانی، از مسئولان پیشین بسیج، درباره آغاز فعالیت این نهاد می‌گوید: «۵ آذر ۵۸ بسیج تشکیل شد. امام از ارتش ۲۰ میلیونی سخن گفت. بنی‌صدر این حرف را مسخره کرد و گفت ارتش‌های دنیا دو، سه میلیون نیرو دارند؛ ایران با جمعیت ۳۰–۳۵ میلیون چطور می‌خواهد ارتش ۲۰ میلیونی داشته باشد؟ اما، امام یک افق عمیق و آینده‌ای روشن را می‌دید.» پس از صدور فرمان امام، مساجد سراسر کشور تبدیل به پایگاه‌های ثبت‌نام شدند. جوانان با شوق فراوان به مساجد و پایگاه‌ها رفتند تا به پیام امام لبیک بگویند و از انقلاب پاسداری کنند. سالک درباره انتخاب مساجد به‌عنوان پایگاه‌های بسیج می‌گوید: «کمیته انقلاب اسلامی ۲۳ بهمن به فرمان حضرت امام و با مسئولیت آیت‌الله مهدوی شکل گرفت. پایگاه اصلی آن‌ها مساجد بود. بنابراین وقتی بحث پایگاه بسیج مطرح شد، بهترین مکان همان مساجد بودند؛ طبیعی بود که بسیج هم از مسجد شروع شود.» * حجت‌الاسلام احمد سالک کاشانی، مسئول پیشین بسیج اما چند ماه بعد، تهدیدها رنگ واقعیت گرفت. ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، وعده جیمی کارتر تحقق یافت و جنگ تحمیلی آغاز شد. امام بسیج را برای چنین روزهایی بنا نهاده بود. بسیاری از شهرهای مرزی سقوط کردند و ارتش صدام تا میانه پاییز نزدیک به نیمی از خوزستان را اشغال کرد. در این شرایط سخت، مجلس تصمیمی سرنوشت‌ساز گرفت. بسیج مستقیماً زیر نظر سپاه پاسداران قرار گرفت و فرماندهی آن به احمد سالک کاشانی سپرده شد تا این نهاد نوپا بتواند تمام‌قد وارد میدان دفاع از کشور شود. سالک درباره روزهای آغاز کار خود بسیج روایت می‌کند: «وقتی مسئولیت را پذیرفتیم، رفتیم ببینیم بسیج کجاست. ساختمانی ۱۱ طبقه در ابتدای خیابان فلسطین، کنار بلوار کشاورز، متعلق به سازمانی از دوران شاه. وارد شدیم و با کمک چند نفر از بچه‌های خوب مانند آقای سلیمانی، آقای اخوان و چند نفر دیگر شورای اولیه را تشکیل دادیم و کار را آغاز کردیم.» وی می‌افزاید: «مرحله بعد سازماندهی بسیج در سراسر کشور بود. نیروهای جذب‌شده را آموزش می‌دادیم؛ دو پادگان در اختیار داشتیم، یکی از آن‌ها همین پادگان شهید محلاتی که امروز این همه ساختمان دارد، اما آن روز فقط یک فضای خالی بود. چادر می‌زدیم و آموزش‌ها را همانجا برگزار می‌کردیم. با کمک شهید صیاد شیرازی و دوستانش در تهران، آموزش‌ها را پیش بردیم.» مراحل اولیه‌ سازمان‌دهی بسیج در تهران *حسین رجبی، از مسئولان اسبق آموزش بسیج عزل بنی‌صدر؛ نقطه عطف دفاع از ایران با عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا توسط امام خمینی(ره)، کارشکنی‌ها در جنگ پایان یافت و روند اعزام‌ها شدت گرفت. اتحاد ارتش و سپاه انسجامی تازه ایجاد کرد و عملیات‌ها یکی پس از دیگری در مسیر پیروزی قرار گرفتند. سردار محمدرضا نقدی، رئیس پیشین سازمان بسیج، درباره اثر این تحول می‌گوید: «بعد از کنار رفتن بنی‌صدر و تغییر فرماندهی کل قوا، باور به نیروهای بسیج شکل گرفت. قبل از آن اجازه نمی‌دادند؛ می‌گفتند سلاح ندارید، تجربه نظامی ندارید. اما وقتی به بسیج اعتماد شد و امکانات در اختیارشان گذاشتند و سپاه شروع کرد به سازمان‌دهی رزمی این نیروها، موفقیت‌ها یکی پس از دیگری رقم خورد. آغاز پیروزی‌های بزرگ جبهه‌های ما با آغاز تجهیز و سازماندهی بسیج همراه بود. این پیروزی‌ها محصول به‌کارگیری بسیج بود.» *سردار محمدرضا نقدی، رئیس پیشین سازمان بسیج مستضعفین با آزادسازی سوسنگرد، امام فرمان تازه‌ای صادر کرد: «حصر آبادان باید شکسته شود.» بسیجیان از سراسر کشور راهی جبهه‌های جنوب شدند تا فرمان امام را اجرا کنند. حجت‌الاسلام محمدعلی رحمانی درباره گستره آموزش و آمادگی بسیجیان می‌گوید: «بسیج در سراسر کشور ۴۷ پادگان مستقل داشت. در این پادگان‌ها آموزش رزم انفرادی، آموزش‌های یگانی و سازماندهی گروهان‌ها انجام می‌شد. در رسته‌های مختلف آموزش می‌دادیم؛ از توپخانه گرفته تا آتشبارهای متعدد. از خمپاره ۶۰، ۸۰ و ۱۲۰ تا انواع ادوات رزمی. تیربارچی تربیت می‌کردیم، آرپی‌جی‌زن تربیت می‌کردیم. جبهه‌های ما هیچ‌وقت خالی از نیرو نبود.» حلاوت پیروزی در عملیات ثامن‌الائمه و پایان محاصره آبادان، موج تازه‌ای از حضور مردم در بسیج ایجاد کرد. اعزام‌ها چند برابر شد و گردان‌های بسیج تنها یک سال بعد، در آذر ۱۳۶۰، به تیپ ارتقا یافتند. این تیپ‌ها در عملیات طریق‌القدس دوشادوش ارتش و سپاه، ستون فقرات ماشین جنگی دشمن را در هم شکستند. سردار نقدی درباره این مرحله از پیشرفت بسیج روایت می‌کند: «بسیجی‌ها با همان امکانات اندک وارد عملیات شدند. مثلاً می‌دیدند یک تانک جلویشان ایستاده؛ شب که تاریک می‌شد، آرام از پشت نزدیک می‌شدند و نارنجک می‌انداختند داخل آن. این شبیخون‌ها شروع شد. فردا می‌دیدند یک نفربر آمده و چند نفر پیاده کرده، سنگری زده اما مستحکم نیست. شب حمله می‌کردند. کم‌کم دیدند این کار شدنی است. یک دسته عملیات انجام داد، مهمات و غنائم گرفت و برگشت. وقتی دیدند می‌شود، دسته‌ها گسترده‌تر شد. بعد عملیات گروهان تشکیل شد. یک رشد طبیعی اتفاق افتاد… و این مسیر در نهایت به آزادی دشت آزادگان و پیروزی‌های بزرگ انجامید.» *حضور نیروهای بسیجی در عملیات طریق‌القدس پیروزی در دشت آزادگان، رزمندگان اسلام را مصمم‌تر کرد تا باقی اراضی اشغالی را نیز آزاد کنند؛ از جمله دشت‌های شمالی خوزستان. هزاران بسیجی، آزادی خوزستان را به نشستن بر سر سفره هفت‌سین ترجیح دادند. نوروز ۱۳۶۱، در عملیات فتح‌المبین، هزاران بعثی به هلاکت رسیدند و صدها کیلومتر مربع از خاک ایران آزاد شد. سید امیر نانگیر، فرمانده اسبق پایگاه مالک اشتر بسیج، درباره نقش بسیج در این پیروزی‌ها می‌گوید: «سپاه محمد، سپاه حضرت مهدی… همه این‌ها از صفر تا صدش بسیج بود. در صحنه‌های جنگ، همین بچه‌هایی که در میدان‌های مین قدم گذاشتند، در عکس‌های معروف عملیات رمضان می‌بینیم که اکثریت آن‌ها بسیجی‌اند. در خطوط مقدم، در ساختار لشکرها، حتی مسئول پشتیبانی و پرسنلی، مسئولان گردان‌ها… همه بسیجی بودند. اینکه بگوییم سپاه به‌تنهایی توانست این مأموریت‌ها را انجام دهد، درست نیست؛ اگر بسیج نبود، این اتفاق نمی‌افتاد.» *سید امیر نانگیر، فرمانده اسبق پایگاه بسیج مالک اشتر *سعید صفری، از مسئولان پیشین آموزش نظامی بسیج سردار محمدرضا نقدی نیز از سخت‌ترین صحنه‌ها یاد می‌کند: «در عملیات بدر، روی یک جاده‌ی ۶ تا ۸ متری، ۲ هزار دهانه آتش، خمپاره و توپ، می‌ریخت. می‌گفتند هر چیزی آنجا باشد باید پودر شود. اما بچه‌ها همان‌جا ایستادند و خط را نگه داشتند.» اما آرزوی بزرگ مردم ایران هنوز محقق نشده بود: آزادی خرمشهر. دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ عملیات بیت‌المقدس آغاز شد. بسیجیان نوجوان و جوان امام، صدام را در نقطه‌ای غافلگیر کردند که هرگز تصورش را نمی‌کرد: عبور از کارون خروشان. ساعت ۱۱ صبح سوم خرداد ۱۳۶۱، فریاد پیروزی ملت ایران سراسر جهان را فراگرفت. آزادی خرمشهر به تیتر اول رسانه‌های بین‌المللی تبدیل شد. اما آنچه حتی بیش از خبر پیروزی جلب توجه می‌کرد، پدیده‌ای نوظهور بود: بسیج مردمی؛ ثمره انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) که بر ایمان، ایثار و شهادت استوار بود. بسیجیان، قواعد جنگ کلاسیک را به چالش کشیدند و در نبردی نابرابر، خوزستان را آزاد کردند. محمد حیدری، از مسئولان اسبق بسیج، می‌گوید: «یکی از ویژگی‌های بسیج این بود که به قول مهندس‌ها الگوریتمی نبود؛ یعنی حرکتش قابل پیش‌بینی نبود. ارتش‌های دنیا ساختار کلاسیک دارند؛ اما اگر بخواهید یک ساختار چریکی را در مقیاس بزرگ طراحی کنید، آن ویژگی‌های بسیج است. در همه عملیات‌های کلاسیک دنیا روز روشن حمله می‌کنند، با چینش مشخص… اما بسیجی‌ها با کتانی، با حداقل تجهیزات، شبانه نفوذ می‌کردند؛ ۵۰ یا ۷۰ کیلومتر در عمق دشمن می‌رفتند، خطوط را دور می‌زدند. خط‌شکنی فقط خط نظامی نبود؛ تفکر دشمن را هم به‌هم ریخت. نشان دادند که می‌شود؛ می‌توانیم؛ و شد.» *محمد حیدری، از مسئولان اسبق بسیج سعید صفری نیز نمونه‌ای از انعطاف‌پذیری بسیج را چنین توصیف می‌کند:«گاهی بعضی تجهیزات، استاندارد مشخصی داشت؛ مثلاً یک قبضه خمپاره باید پنج نفر نیرو می‌داشت. اما این پنج نفر می‌شدند سه نفر، می‌شدند دو نفر. در عملیات والفجر ۴ سال ۶۵، ما دو قبضه خمپاره داشتیم و ...
« بازگشت به لیست اخبار