
همه فهمیدند کینگ لخت است | از اسرائیل بزن تا بزن بیبی که داری خوب میزنی!؛ پرده افتاد...
پس از رویدادهای سال ۱۴۰۱ تعاملات رضا پهلوی با مقامات رژیم صهیونیستی، ازجمله بنیامین نتانیاهو در سال ۱۴۰۴ به حمایت علنی او از حمله به ایران و کشتار غیرنظامیان منجر شد.
پس از رویدادهای سال ۱۴۰۱ تعاملات رضا پهلوی با مقامات رژیم صهیونیستی، ازجمله بنیامین نتانیاهو در سال ۱۴۰۴ به حمایت علنی او از حمله به ایران و کشتار غیرنظامیان منجر شد. به گزارش فرهیختگان نوشت: در نظر آوردن رویدادهای سال ۱۴۰۱ نشان میدهد پس از سه سال، ایران به سمت ترمیم شکافها و تقویت سرمایه اجتماعی حرکت کرده است. در داخل، مرزبندی با افراط و انفعال در بدنه اجرایی شکل گرفته و اعتماد اجتماعی به مروجان این ایدهها کاهش یافته است. در خارج نیز شکست اپوزیسیون و افشای چهرهشان، رادیکالیسم را طرد کرده است. تداوم این روند با تمرکز بر تقویت اقتصاد، بازدارندگی دفاعی و دیپلماسی مقتدرانه کلیدی برای ثبات بلندمدت است. در سال ۱۴۰۴، با گذشت سه سال از آن رویدادها، فرصتی مناسب برای بازنگری فراهم شده تا بفهمیم چرا تلاشهای بعدی برای تکرار چنین الگویی، حتی با مداخلات خارجی مانند حمله نظامی اسرائیل در خرداد ۱۴۰۴ به شکست انجامید. در داخل ایران رویکردها به سمت تقویت بازدارندگی دفاعی و همبستگی اجتماعی حرکت کرده درحالیکه افشای چهره واقعی اپوزیسیون و حمایتهای علنی آنها از اقدامات خصمانه، منجر به طرد گسترده این تهدید خارجی شده است. نتایج رخ داده تصویری از همبستگی اجتماعی و آگاهی عمومی نسبت به تهدید خارجی را میسازد که به عنوان مهمترین عامل بازدارنده عمل کرده و باید به نحوی عمل کرد که وضعیت اجتماعی به وجود آمده به عنوان یک دستاورد لحاظ شده و حفظ شود. پروژه تکراری ۲۵ شهریور پس از ناآرامیهای سال ۱۴۰۱، اپوزیسیون خارجنشین در دو سال بعدی تلاش کرد تا با استفاده از سالگرد مرگ مهسا امینی، پروژه کشاندن مردم به خیابان را دوباره فعال کند. اما هر بار این تلاشها با شکست مواجه شد. درنهایت، در سال ۱۴۰۴، رژیم صهیونیستی پیش از ایجاد هرگونه آشوب اجتماعی، به اقدام نظامی روی آورد و امیدوار بود که با کشتار مردم و تخریب زیرساختها اعتراضات را برانگیزد. این رویکرد که نهایت تلاش برای تحریک خیابان بود نیز به ناکامی انجامید. پس از این شکست چهرههایی مانند مسیح علینژاد که پیشتر از کشورهای غربی درخواست حمله به ایران کرده بودند، برای فاصله گرفتن از این ناکامی ادعا کردند دلیل عدم موفقیت حمله نظامی این بوده که اسرائیل منتظر اپوزیسیون نمانده تا ابتدا خیابانها را شلوغ کند. این ادعا نه تنها اعترافی به ناکامی پروژههای خیابانسازی اپوزیسیون است بلکه نشان میدهد که آنها در آینده نیز به امید ترغیب غرب به حمله نظامی دوباره، پروژه دعوت به خیابان را امتحان خواهند کرد. به همین دلیل در چند هفته گذشته تلاشها برای تبدیل سالگرد مرگ مهسا امینی به بهانهای برای شروع آشوب از سر گرفته شد. کمپینهایی با نامهایی مانند «مکانیزم خیابان»، «به خیابان برمیگردیم» و «مهسا امینی» سعی کردند در فضای مجازی وایرال شوند اما در جذب مردم به خیابان ناکام ماندند. اپوزیسیون مثل همه شکستهای پیشین این بار نیز با انتشار تصاویر قدیمی تلاش کرد وجهه شکستخورده خود را ترمیم کند و ادعا کند کمپینشان بیپاسخ نمانده است، اما واقعیت در آرامش و نظم خیابانها آشکار است. این شکستها به معنای رد قاطع رادیکالیسم وارداتی از خارج است و دلیل اصلی آن افشای ماهیت واقعی اپوزیسیون در سال ۱۴۰۴ است. اگر در سال ۱۴۰۱ برخی بخشهای جامعه شناخت کاملی از اپوزیسیون نداشتند، اکنون این تصویر کاملاً شفاف شده است. ۲ جریان افراطی در سال ۱۴۰۱ و حاشیهنشینی آنها نقش دولت در ایجاد تعادل و پرهیز از افراطگرایی دولت در این دوره در موقعیتی عمل کرده که نه به رفتارهای تقابلی با جامعه تن داده و نه در دام ایدههای منفعل و همیشه طلبکار افتاده است. برخی گروهها تلاش کردهاند با وارد کردن اتهامات مختلف به کشور، از ضعفهای موجود به نفع خود بهرهبرداری کنند. این افراد که هر از گاهی برای جلب توجه عمومی بیانیههایی با امضای چند ده نفره و چند صد نفره منتشر میکنند، نه ایده نوینی ارائه میدهند و نه خودشان از سابقهای مؤثر برخوردارند. ایدههای آنها پیشتر اجرا شده و خودشان در گذشته مسئولیتهایی داشتهاند که نتایج آن چندان موفق نبوده است. این گروهها اکنون در تلاش برای معرفی خود به عنوان بدیل وضعیت موجود با انتشار بیانیههای خیالی روی آوردهاند. اما دولت با هوشمندی تلاش کرده تا خود را از این جریانهای فانتزینگر جدا سازد و به جای درگیر شدن در منازعات بیثمر بر سیاستهای عملی تمرکز کند. ایدههای کلیدی کشور مانند مقاومت در برابر فشارهای خارجی، تقویت روابط با شرق و خنثیسازی تحریمها، به طور فعال پیگیری شدهاند. در عین حال، در مذاکره با طرفهای بینالمللی بسته نیست و دیدگاههای انسدادطلبانه که به بنبست دیپلماتیک منجر میشوند کنار گذاشته شدهاند. این رویکرد دولت تاکنون از سوی دیگر قوا، ازجمله قوه قضائیه و مجلس، حمایت شده است؛ هرچند برخی چهرههای سیاسی پرهیاهو ممکن است علیه آن اعتراض کنند. نتیجه کلی این رویکرد، تقویت تعامل میان قوا و ایجاد یک فضای همکاری بوده که به ثبات داخلی کمک کرده است. اقداماتی همچون رزمایش تأمین و توزیع کالا که پیش از جنگ تحمیلی توسط دولت انجام شد و در جریان تهاجم ۱۲ روزه به آمادگی برای جلوگیری از کمبودهای احتمالی کمک کرد نشان میدهد دولت تهدید خارجی را نیز جدی گرفته و با درک موقعیت جنگی برنامهریزی میکند. تقویت بازدارندگی دفاعی و تبدیل آن به مطالبه عمومی حمله نظامی اسرائیل در خرداد ۱۴۰۴ نقطه عطفی بود که دیدگاههای انفعالی را بیاعتبار کرد. پیش از این، برخی گروهها با ترویج ایدههای تضعیفکننده، کشور را به رها کردن ابزارهای دفاعی تشویق میکردند. اما این حمله نشان داد تقویت توان دفاعی نه تنها ضروری، بلکه به یک مطالبه همگانی تبدیل شده است. این تغییر در نگرش عمومی گروههای انفعالطلب را وادار به تغییر موضع کرده است زیرا پایگاه اجتماعی آنها به شدت کاهش یافته است. جامعه اکنون به سمت ایدههایی گرایش دارد که تعادل بین مقاومت و دیپلماسی را حفظ کند، نه افراط در تقابل یا انفعال مطلق. علاوه بر این، تقویت توان دفاعی به عنوان پاسخی به تهدیدات خارجی به یک عامل وحدتبخش تبدیل شده است. مردم با مشاهده توانایی کشور در پاسخ به حملات، اعتماد بیشتری به نهادهای دفاعی پیدا کردهاند. این اعتماد به کاهش تأثیر گروههای انفعالطلب کمک کرده است. تداوم مرزبندی با دیدگاههای رادیکال و انفعالی، عامل اصلی تثبیت روند مثبت در جامعه بوده است. جامعه ایرانی اکنون کمتر تحت تأثیر بیانیههای تکراری یا ایدههای سلبی قرار میگیرد. این مرزبندی، نه تنها در سطح نخبگان سیاسی، بلکه در سطح افکار عمومی نیز مشهود است، جایی که مردم به سمت رویکردهای عملی و واقعبینانه گرایش یافتهاند. ترمیم شکافهای اجتماعی و بهبود اعتماد عمومی در سال ۱۴۰۴، فضای اجتماعی ایران به سمت ترمیم شکافهای ناشی از رویدادهای ۱۴۰۱ حرکت کرده و جهتگیری نمودار اعتماد اجتماعی به سمت مثبت تغییر کرده است. این روند در نظرسنجیهای متعدد قابل مشاهده است. برای نمونه در پیمایشی که توسط مرکز تحلیل اجتماعی (متا) در تیرماه ۱۴۰۴، پس از درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل انجام شد، حدود ۶۱ درصد از جامعه اظهار داشتند ایران در سال ۱۴۲۰ از نظر قدرت و جایگاه بینالمللی، وضعیت بهتری نسبت به امروز خواهد داشت. همچنین، نزدیک به ۷۸.۵ درصد از پاسخدهندگان از عملکرد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در عملیات نظامی علیه مواضع اسرائیل ابراز رضایت کردند. این دادهها نشاندهنده یک تغییر اساسی در نگرش عمومی است. پس از جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل که همزمان با گفتوگوهای غیرمستقیم با ایالات متحده جریان داشت، مرکز تحلیل اجتماعی (متا) تغییرات در دیدگاه مردم نسبت به مذاکره با آمریکا را بررسی کرد. نتایج این مطالعه نشان داد سطح موافقت عمومی با مذاکره با دولت آمریکا در کمتر از سه ماه، حدود ۳۰ درصد کاهش یافته است. این تغییر نتیجه دخالت مستقیم آمریکا در حمایت از اسرائیل در این درگیری است. علاوه بر این، حدود ۷۸ درصد از ایرانیان، مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا را نوعی عملیات فریب برای زمینهسازی حمله اسرائیل به ایران ارزیابی کردند. این آمارها نشان میدهند که هرچند بخشی از جامعه همچنان به مذاکره تمایل دارد، اما درمجموع، افکار عمومی نسبت به مذاکره با دولت فعلی آمریکا دیدگاه خوشبینانهای ندارد. پرده از چهره اپوزیسیون افتاد پس از رویدادهای سال ۱۴۰۱ تعاملات رضا پهلوی با مقامات رژیم صهیونیستی، ازجمله بنیامین نتانیاهو در سال ۱۴۰۴ به حمایت علنی او از حمله به ایران و کشتار غیرنظامیان منجر شد. همزمان با اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی و انتشار تصاویر تکاندهنده از کودکان شهید زیر آوار، همسر رضا پهلوی با انتشار هشتگ «اسرائیل بزن» از این اقدامات حمایت کرد. به دنبال آن، دیگر اعضای خانواده پهلوی و شخص خود رضا پهلوی نیز در همراهی با این جنایات، از اقدامات رژیم صهیونیستی پشتیبانی کردند. رضا پهلوی در صفحات مجازی خود ایران را آغازگر این درگیری معرفی کرد و در اظهاراتی ضدایرانی خود را شریک اسرائیل دانست و گفت: «ما همه در این مبارزه با هم هستیم و پیروز خواهیم شد.» او در مصاحبهای با بیبیسی، حمایت خود از رژیم صهیونیستی را اینگونه توجیه کرد که هرچیزی که نظام ایران را تضعیف کند، اقدامی مثبت است. این موضعگیری که تلویحاً حمایت از کشتار غیرنظامیان بود، حتی مجری بیبیسی را متعجب کرد. خانواده پهلوی همچنین در جریان کشته شدن دو صهیونیست در واشینگتن، همدردی و همراهی خود با رژیم صهیونیستی را اعلام کرد. پهلوی در یکی از پستهای خود تأکید کرد: «امروز ما در کنار اسرائیل و نمایندگی آن در آمریکا ایستادهایم. مبارزه ما یکی است.» این همبستگی فراتر از بیانیههای رسانهای است تا حدی که دو تن از مشاوران رضا پهلوی، سعید قاسمینژاد و بهنام طالبلو، در طراحی نقشه اولویتهای حمله به ایران نقش داشتهاند. این همکاری حتی به اعضای درجه دو خانواده پهلوی نیز گسترش یافته است. برای مثال نور پهلوی، یکی از دختران رضا پهلوی، در مراسم اکران مستندی در حمایت از صهیونیستهای کشتهشده در عملیات طوفان الاقصی شرکت کرد و با کارگردان آن عکس گرفت. همچنین ایمان پهلوی، دختر دیگر او همزمان با خبر درگذشت الهه حسیننژاد، مراسم عروسی خود با یک تاجر یهودی آمریکایی را با حضور رضا پهلوی و چند خواننده لسآنجلسی برگزار کرد. این مراسم در حالی برگزار شد که رضا پهلوی و رسانههای همراه او با سوءاستفاده از حادثه قتل الهه حسیننژاد، فضای مجازی را پر از غم کرده بودند تا با ایجاد فشار روانی نارضایتی در ایران را تشدید کنند. در سوی دیگر، گروه منافقین نیز حمایت مشابهی از حمله اسرائیل به ایران نشان داد. مریم رجوی، رهبر این گروه تروریستی، در پارلما...
« بازگشت به لیست اخبار