هیچ هماهنگی با الجولانی علیه بشار اسد نداشتیم/ همیشه در حمایت از ایران عمل خواهیم کرد
وزیر خارجه روسیه درباره برجام با بیان اینکه آمریکا این توافق را «به سطل زباله» انداخت، تاکید کرد که ایران هرگز برجام را نقض نکرد.
وزیر خارجه روسیه درباره برجام با بیان اینکه آمریکا این توافق را «به سطل زباله» انداخت، تاکید کرد که ایران هرگز برجام را نقض نکرد. به گزارش مشرق، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه در گفتگو با صداوسیمای ایران مطالب مهمی درباره اروپا، جنگ 12 روزه، موضوع هستهای ایران، سوریه و بشار اسد و ... مطرح کرده است. آنچه در ذیل میخوانید متن کامل پیادهسازی شده گفتگوی لاوروف با صداوسیماست: خبرنگار: آقای وزیر، جامعه جهانی روزهای سختی را می گذراند٬ تهدیدات آمریکا علیه ونزوئلا، جنگ اوکراین، تهدیدات رژیم صهیونیستی و جنایاتی که این رژیم در غزه مرتکب شده و اقداماتی اروپا درجهت مسابقات تسلیحاتی انجام میدهد. همه این موارد زندگی را برای انسانها سختتر کرده و با توجه به تجربهای که جنابعالی در عرصه بینالملل دارید٬ به نظر شما جهان به سمت یک آشوب فزاینده حرکت میکند یا برقراری نظمی جدید و از همه مهمتر اینکه روسیه به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت چه نقشی در این تحولات برای خود تعریف کرده است؟ وزیر خارجه روسیه:اگر بخواهیم آنچه در جهان رخ میدهد را تحلیل کنیم و تحولاتی که شما در نقاط جهان مورد اشاره قرار دادید را بررسی کنیم باید بگویم، من اقدام اتحادیه اروپا و نخبگانی که در بروکسل قدرت را قبضه کردهاند را به عنوان یکی از تهدیدات اصلی وشاید مهمترین تهدید می دانم. آنها تلاش میکنند دولتهای ملی را مطیع خود کنند و آنها را مجبور میکنند تا منافع مردم خود را نادیده بگیرند، آنها را وادار میکنند از نتایج انتخاباتی و رفراندومهایی که دربرخی کشورهای اروپایی برگزار میشود چشمپوشی کنند و تسلیم رفتار غاصبانه بروکسل و بوروکراسی آنها شوند؛ بوروکراسی که هیچکس آن را انتخاب نکرده و ترکیب آن بر اساس سازش بین دولتهای قانونی تعیین میشود. این اولین بار نیست که اروپا منشأ تمام مصائب واتفاقات ناگوارمیشود. اتفاقاتی همچون بردهداری و جنگهای صلیبی که در آن سعی میکردند با شمشیر هر مقاومتی را از بین ببرند؛ استعمارگرایی و البته دو جنگ جهانی که در اروپا آغاز شد . جنگی که ناشی از جاهطلبیهای توهمآمیزی بود که رهبران اروپایی داشتند. اکنون اروپا بار دیگر تلاش میکند خواسته ها و امیال خود را به همه دیکته کند؛ شرایطی که ظاهراً با بحران اوکراین مرتبط است.آنها از بحران اوکراین برای تثبیت خود استفاده میکنند، اما در حقیقت هدف آنها این است که چوب لای چرخ ایالات متحده آمریکا و کسانی که خواهان حل و فصل عادلانه مسائل هستند بگذارند و برای آنها توطئه و شر ایجاد کنند. خطرناکترین و غمانگیزترین نکته این است که نزد این نخبگان در بروکسل، و پایتختهایی مانند برلین، لندن، پاریس و حتی منطقه بالتیک، تئوری و اقدامات نازیسم در حال احیا شدن است. رویکردهای نازیها و نادیده گرفتن آشکار آنچه رژیم نازی در اوکراین انجام میدهد، کاملاً مشهود است. درست همانطور که هیتلر و پیش از او ناپلئون اینکار را انجام داد. هیتلرنیز همچون ناپلئون عملاً اروپا را زیر سلطه اسلحه برد و تمام اروپا را زیر پرچم و آرم نازیها علیه اتحاد جماهیر شوروی بر انگیخت. اکنون نیز اروپا و یا بهتر بگویم دولت بایدن تا همین اواخر تلاش میکرد همین مسیر را طی کند . متحد کردن کشورهای اروپایی در حمایت مالی و تسلیحاتی از اوکراین و دادن پرچم نازی به دست آنها که البته خود رژیم کییف پس از کودتای 2014 نیزآن را به دست گرفته بود مناقشه را آغاز کرد . حالا اروپا تحت پرچم نازیسم، با ارسال کمک های مالی واطلاعاتی غرب و همچنین ارسال سلاحهای مدرن به اوکراین اینبار با نیروهای اوکراینی با کشور ما میجنگد. احیای این نظامیگری، زمانی است که «مرتس» صدراعظم آلمان اعلام میکند: «ما هدفگذاری کردهایم که ، دوباره به اولین قدرت نظامی اروپا تبدیل شویم»،البته فراموش کرده است که دفعه قبل که آلمان به قدرت اصلی نظامی اروپا تبدیل شد، این کار را از طریق شعارهای نازیسم و فتح کشورهای پیرامونی آلمان هیتلری انجام داد و اسلاوها و یهودیان را به بردگی گرفت و آنها را در کوره های اردوگاههای اقامت اجباری سوزاند . اینکه اکنون بسیاری از فعالان در آلمان و کشورهای دیگر اروپایی همچون فنلاند که نزدیکترین متحد هیتلر بود با زنده کردن یاد پدربزرگهای خود و بستگانشان که در «اساس» خدمت میکردند و ازعناصر اصلی حزب نازی بودند نمیتواند باعث نگرانی نشود. البته نمیخواهم این تصور ایجاد شود که تمام مصائب جهان ناشی از قاره اروپاست. این ترکیب بسیار خطرناکی از جاهطلبیهای اروپاییهاتس است که در اوکراین شکست خوردهاند، زیرا روسیه از منافع قانونی خود، ومنافع امنیتی و منافع مردمی دفاع میکند که حکومت کودتایی 2014 آنها را غیر انسان نامید و صحبت کردن به زبان مادریشان را ممنوع ٬وفعالیت کلیسای قانونی ارتدوکس اوکراین را ممنوع اعلام کرد که تصور آن دشوار است. اکنون اتفاقاتی که بین اسرائیل و کشورهای مسلمان افتاده هیچکدام از آنها دین را ممنوع اعلام نکرده اند. اما اوکرایینیها و نازی ها اینکار را می کنند. این مجموعه مشکلاتی که برشمردید، توجه تحلیلگران سیاسی را به خود جلب کرده است و اخیراً صحبتهای زیادی در مورد استراتژی جدید امنیت ملی ایالات متحده مطرح شده است. یکی از اهداف اصلی این استراتژی این است که اروپا جایگاه خود را بداند و کار های مربوط به خود را انجام دهد . .آنهایی که مداخله مستقیم در امور داخلی کشورها و لغو نتایج انتخابات در رومانی و سپس مولداوی و تعدادی دیگر از کشورها کرده اند ، که دستکاری و جعل آنها آشکار است. در استراتژی امنیت ملی ایالات متحده امریکا آمده است: اروپا باید سرش به کار خودش باشد و امید به این موضوع نبندند که که آمریکا دائماً از ماجراجویی آنها دفاع خواهد کرد٬ به این معنی که آمریکا مسائل مهمتری ٬از جمله تمرکز بر آمریکای لاتین و منطقه آسیا-اقیانوسیه دارد. واضح است که ایالات متحده میخواهد سیاست خود را در درجه اول حول محور مقابله با چین متمرکزکند، که اکنون قدرت مند شده است و هر سال توسعه اقتصادی و قدرت مالی فزایندهای را طی می کند. که البته امریکا نمی خواهد نفوذ سیاسی و اقتصادی اش در جایگاه دوم باقی بماند. ما هم مخالف رقابت نیستیم. همانطور که میدانید، رقابت باید منصفانه باشد. وقتی رقبا تلاش میکنند با تعرفههای 100٪ یا 500٪ روی طرف مقابل فشار بیاورند، این رفتار جهانی شدن نیست که ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم ما را به آن دعوت می کرد. امریکایی ها وقتی تحریمها را اعمال میکنند ٬ مستقیماً می گویند که دلیل آن مواضع سیاسی فلان کشور یا فلان شخص است که البته این نابرابری و بیاحترامی به حقوق بشر است، این دیکته کردن و تحمیل است. وقتی این تحریمها مربوط به ممنوعیت فعالیت بزرگترین شرکتهای جهانی همچون شرکت خصوصی روسیه «لوکاویل» و شرکت دولتی «روسنفت»می شود من چیزی جز تمایل به سرکوب رقبا با روشهای ناپاک نمیبینم. این بدان معناست که غرب، از جمله ایالات متحده، دیگر توان کافی برای مبارزه منصفانه را ندارند و مجبور است برای حفظ سلطه خود به روشهای ناپاک، ضد دموکراتیک و ضد بازار متوسل شود. اما میخواهم پاسخم به سوال شما را با این جمله به پایان برسانم که متأسفانه همه اینمسایل بر درگیریهای دیگر سایه میاندازد، مانند بحران در خاورمیانه، مسئله تشکیل دولت فلسطین. و این بُعد خارجی، مانند موضوعات مربوط به برنامه هستهای ایران٬ بنابر این هر اتفاقی که در سطح جهانی میافتد، یک رقابت است. برخورد قدرتهای بزرگ، آنطور که خودشان میدانند٬ تلاشی برای به حاشیه راندن این مسائل است. مسائل و مناقشات قدیمی که حل نشده، منظورم مسئله فلسطین و مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران هستند که ناخوشایند است، همچنین آخرین تحولات پیرامون برنامه هستهای در طول یک سال و نیم گذشته، حتی یک سال گذشته ٬اقدامات کاملاً خصمانه و غیرقانونی اروپاییها که تلاش کردند فروپاشی برنامه جامع اقدام مشترک را به گردن ایران بیندازند ، اگرچه ایران هرگز این سند را نقض نکرد٬ تا اینکه ایالات متحده در سال 2018 اعلام کرد که دیگر به این تصمیم شورای امنیت سازمان ملل متحد پایبند نیست. اکنون کل نظم جهانی در مورد ایران به شدت در معرض آزمایش قرار گرفته است. در ارتباط با ایران این توافقنامه توسط ایالات متحده به سطل زباله انداخته شد و سپس غربی ها به ویژه اروپایی ها هم از امریکا تبعیت کردند ، و سپس شروع به متهم نمودن ایران به عدم اجرای برنامه جامع اقدام مشترک کردند. اگرچه، تأکید کردم که این موضوع آنقدر واضح است که غرب مجبور به ابداع ترفندهای حیلهگرانه شد. من معتقدم که این یک ننگ برای دیپلماسی اروپا بود که آنها با فریبکاری تصمیم به بازگرداندن تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران گرفتند. دیپلماتهای صادق و درستکار اینگونه رفتار نمیکنند. کلاهبرداران و دزدها اینگونه رفتار میکنند. در واقع، دزدی در خون اروپاییها است، همانطور در موضوع مسدود شدن داراییهای روسیه مشهود است. اتفاقاً، داراییهای ایران نیز تا حدی مسدود شده است، همانطور که داراییهای ونزوئلا و بسیاری از کشورهای دیگرتوسط غربی ها مسدود شده است. به نظر میرسد این تمایل به دزدی به صورت ژنتیکی در بسیاری از همکاران غربی ما ریشه دوانده است. اکنون آنها واقعاً شروع به بحث و جدل بین خود کردهاند. آیا دزدیدن پول روسیه امکانپذیر است؟ برخی صداهای سالم در آنجا شنیده میشود، اما آنها به سادگی سعی میکنند این صداها را در فریادهای بروکسل غرق و خاموش کنند. بیدلیل نیست که بسیاری از رسانههای روسیه و خارجی اورسولا فون درلاین را فیورر اورسولا Führer Ursula مینامند. خب، دومین نمونه بارز، فلسطین است. این فقط یک قطعنامه شورای امنیت نیست بلکه تعداد زیادی قطعنامه در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل وجود دارد که ایجاد یک کشور فلسطینی را به عنوان سنگ بنای حل و فصل اوضاع خاورمیانه و یک شرط، عادیسازی روابط کشورهای عربی و مسلمان با اسرائیل را الزامی میکند. یک طرح شناختهشدهی ابتکار صلح عربی بود که عربستان سعودی از سال 2002 آن را ترویج کرده و اتفاقاً به یک ابتکار مشترک مسلمانان تبدیل شده است، زیرا این ابتکار توسط سازمان همکاری کشورهای اسلامی تصویب شده است و این امر در هرجایی اتفاق نیافتاد بلکه در اجلاس تهران اتفاق افتاد. بنابراین این موضع کلی مسلمانان است که آنچه را که طبق قانون حق دارند، آنچه بارها و بارها به آنها وعده داده شده است، بدهید و سپس روند عادی سازی روابط با اسرائیل آغاز خواهد شد، اما نتانیاهو و کابینه نظامی اش اعلام کرد که هیچ کشور فل...
« بازگشت به لیست اخبار