
وصیتنامه خبرنگاری که دیروز در غزه به شهادت رسید
به گزارش مشرق، فرهنگ نوشت در مطلبی در تلگرام وصیتنامه یکی از خبرنگاران شهید غزه را منتشر کرد. بسم الله الرحمن الرحیم سپاس خدای جهانیان را، آنکه فرمود: «کسانی را که در راه خدا کشته شدهاند، مرده مپندار؛ بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.» من، صالح، این وصیت را میگذارم، نه برای وداع، بلکه برای تداوم راهی که با یقین برگزیدهام. خداوند میداند که تمام توان و نیروی خود را به کار گرفتم تا پشتیبان و صدای مردمم باشم. درد و ستم را با همهٔ جزئیاتش زیستهام، رنج و داغ عزیزان را بارها چشیدهام، و با وجود همهٔ اینها، هرگز از رساندن حقیقت، آنچنان که هست، کوتاهی نکردم. حقیقتی که برای هر کس که سستی کرد و سکوت نمود، حجت خواهد بود و برای هر کس که یاری داد و ایستاد، افتخار و عزتی است؛ برای شریفترین و گرامیترین مردم، اهل غزه. اگر به شهادت رسیدم، بدانید که ناپدید نشدهام… اکنون در بهشتام، در کنار یارانم که پیشتر رفتند؛ در کنار انس، اسماعیل، و همهٔ عزیزانی که به عهدی که با خدا بسته بودند، وفا کردند. شما را به یاد من در دعا توصیه میکنم، و اینکه پس از من راه را ادامه دهید. به یاد من صدقههای جاری بدهید، و هرگاه صدای اذان را شنیدید یا نوری شب غزه را شکافت، مرا یاد کنید. شما را به مقاومت وصیت میکنم… به راهی که گام در آن نهادیم، و به مسیری که به آن ایمان داشتیم. زیرا جز آن راهی برای خود نشناختیم، و جز در پایداری بر آن، معنایی برای زندگی نیافتیم. شما را به پدرم وصیت میکنم… ای محبوب قلبم و الگوی زندگیم، کسی که خود را در من میدید و من خود را در او. ای همراه من در روزهای سخت جنگ، با همهی آنچه در خود داشت… از خدا میخواهم که در بهشت گرد آییم، در حالی که از من خشنود هستی، ای تاج سرم. وصیت میکنم به برادرم، آموزگارم و همراه راهم، ناجی… ای ناجی، پیش از آنکه از زندان رهایی یابی، من به سوی خدا رفتهام. بدان که این تقدیری است از سوی پروردگار، و اشتیاق دیدنت در وجودم موج میزند. آرزو داشتم تو را ببینم، در آغوشت گیرم، دیدار کنیم، ولی وعدهی خدا حق است، و دیدار ما در بهشت، نزدیکتر از آن است که میپنداری. وصیت میکنم به مادرم… ای مادر، زندگی بدون تو هیچ معنا ندارد. تو دعایی بودی که هرگز قطع نشد، و آرزویی که هرگز نمرد. از خدا شفایت را خواستم، و بارها در رؤیا دیدمت که برای درمان سفر کردی و با لبخند بازگشتی. وصیت میکنم به برادران و خواهرانم، رضای خدا و سپس رضای شما، هدف من بوده است. از خدا میخواهم زندگیتان را سرشار از شادی کند، آنگونه که قلبهای مهربانتان شایستهی آنند؛ همان قلبهایی که همواره تلاش کردم سرچشمهی شادیشان باشم. همیشه میگفتم: کلمه نمیمیرد، و تصویر از یاد نمیرود. کلمه امانت است، و تصویر پیامی. آن را به جهان برسانید، همانگونه که ما رساندیم. گمان نبرید که شهادت من پایان است؛ بلکه آغاز راهی دراز بهسوی آزادی است. من حامل پیامی هستم که میخواستم به گوش جهان برسانم—به جهانی که چشمان خود را بسته و به آنان که در برابر حق خاموش ماندهاند. و اگر خبرم را شنیدید، بر من گریه نکنید. این لحظه را مدتها آرزو کرده بودم و از خدا خواستم آن را روزیام کند. پس سپاس خداوندی را که مرا به آنچه دوست داشتم، برگزید. و به هر کس که در زندگیام به من بدی کرد، دشنام داد یا مرا دروغ و بهتان گفت، میگویم: اکنون من به سوی خدا میروم، شهید به خواست او، و در پیشگاه او داوری نهایی خواهد بود. شما را به فلسطین وصیت میکنم… به مسجدالاقصی… آرزویم این بود که به صحن آن برسم، در آن نماز گزارم، و خاکش را لمس کنم. اگر در دنیا به آن نرسیدم، از خدا خواستارم که در بهشت ما را نزد آن گرد آورد. خدایا، مرا در شمار شهیدان بپذیر، گناهان گذشته و آیندهام را ببخش، و خونم را نوری کن که راه آزادیِ مردمم را روشن سازد. ا گر کوتاهی کردهام، مرا ببخشید، و برایم از خدا درخواست رحمت و مغفرت کنید. من بر عهد خود پایدار ماندم، و آن را تغییر ندادم و جایگزین نکردم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. برادر شما، شهید به خواست خدا صالح عامر فؤاد الجعفراوی ۱۲ اکتبر ۲۰۲۵ این همان وصیتی است که عزیزمان صالح هنگام شهادتش خواست منتشر شود. *بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.
« بازگشت به لیست اخبار