
وقتی نتانیاهو بمب «اسرائیل بزرگ» را منفجر کرد | ماجرای یک دگرگونی مهم در تغییر جهت رسمی سیاستهای اسرائیل
با اظهارات تازه نتانیاهو درباره پایبندی به «رؤیای اسرائیل بزرگ» نخستوزیر اسرائیل گامی بیسابقه در تغییر جهت رسمی سیاستهای این رژیم برداشت؛ اقدامی که نهتنها پیامدهای آن بر کشورهای عربی مشهود خواهد بود، بلکه از نگاه تحلیلگران مقدمهای برای تبدیل این ایدئولوژی افراطی به خطمشی رسمی تلآویو است.
با اظهارات تازه نتانیاهو درباره پایبندی به «رؤیای اسرائیل بزرگ» نخستوزیر اسرائیل گامی بیسابقه در تغییر جهت رسمی سیاستهای این رژیم برداشت؛ اقدامی که نهتنها پیامدهای آن بر کشورهای عربی مشهود خواهد بود، بلکه از نگاه تحلیلگران مقدمهای برای تبدیل این ایدئولوژی افراطی به خطمشی رسمی تلآویو است. اما سخنان اخیر «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم اشغالگر، در گفتوگو با شبکه اسرائیلی «i۲۴» نشاندهنده یک دگرگونی اساسی در روایت رسمی اسرائیل است؛ روایتی که شخص نتانیاهو آن را برعهده گرفت. نتانیاهو برای نخستینبار و بهطور رسمی شب گذشته پذیرای آرمانهای جریان صهیونیسم دینی شد. تنها جایگاهی که این جریان برای اسرائیل در میان همسایگان عرب قائل است و تنها آیندهای که برای این رژیم میبیند، تشکیل یک حکومت بزرگ توراتی بر اساس افسانههای دینی «سرزمین موعود»، «مسیح موعود»، «پایان جهان» و «هزاره خوشبختی» است. نتانیاهو در این مصاحبه گفت که خود را در مأموریتی تاریخی و معنوی میبیند که به نسلهای یهودیان در طول تاریخ پیوند خورده است. او تأکید کرد که «با مأموریت و اختیار نسلهای یهود» در اینجا حضور دارد. وقتی خبرنگار از او پرسید که آیا این شامل دیدگاه برپایی «اسرائیل بزرگ» هم میشود، او با اطمینان کامل پاسخ مثبت داد. اندکی بعد، روزنامه «زمان یسرائیل» تیتر زد: «نتانیاهو میگوید در مأموریتی تاریخی و معنوی است و به رؤیای اسرائیل بزرگ اعتراف میکند». نتانیاهو در مصاحبه مذکور اظهار داشت که به رؤیای «اسرائیل بزرگ» تعلق خاطر زیادی دارد؛ رؤیایی که شامل سرزمینی میشود که قرار بود طبق توافق اسلو، روزی به کشور فلسطین اختصاص یابد. اما افزون بر آن، این نگرش، شامل بخشهایی از اردن و مصر نیز میشود. این اظهارات را نمیتوان جدا از شرایطی که در آن مطرح شد، تحلیل کرد؛ چراکه خبرنگاری که با نتانیاهو گفتوگو میکرد، «شارون گال» بود، مجری رسانهای شناختهشده و نماینده پیشین کنست از حزب راستگرای «یسرائیل بیتنو» به رهبری «آویگدور لیبرمن». در جریان این گفتوگو، شارون گال هدیهای به نتانیاهو داد که به گفته خودش یکی از آرزوهای همیشگیاش را بازتاب میداد: نقشه «سرزمین موعود». این هدیه، همان حرز یا گردنبندی بود که هواداران جناح راست افراطی با خود دارند و روی آن، نقشه «اسرائیل بزرگ» یا همان «سرزمین موعود» حک شده است؛ سرزمینی که از نیل تا فرات را در بر میگیرد. گال هنگام اهدای این هدیه از نتانیاهو پرسید: «آیا به این دیدگاه باور داری؟» یعنی همان ایده «سرزمین موعود» و «اسرائیل بزرگ». نتانیاهو دوبار پیاپی پاسخ داد: «کاملا». نویسنده بر این باور است که برای این مسئله، دو احتمال را میتوان مطرح کرد: نتانیاهو بهخوبی به مهارت خود در گریز از موقعیتهای ناخوشایند و پرهیز از اظهارنظرهای جنجالی درباره رؤیای «اسرائیل بزرگ» و دیگر موضوعات حساس شهره است. او همواره خود را از سخنان جنجالی اعضای کابینهاش از جریان صهیونیسم دینی، مانند بزالل اسموتریچ و ایتمار بنگویر، دور نگه داشته است؛ اظهاراتی که حول محورهایی چون کنترل مسجدالاقصی، الحاق کرانه باختری و سلطه بر اردن، لبنان، مصر و سوریه میچرخد. اما این بار، در مقابل «هدیه» شارون گال که مستقیما به ایده «اسرائیل بزرگ» پیوند داشت، نتانیاهو تنها دو گزینه پیش رو داشت: یا با مانور و طفرهروی، تصویر سکولار اسرائیل را که از زمان بنگوریون مایه افتخار صهیونیستها بوده حفظ کند، یا از این فرصت استفاده کرده و این گفتوگو را نقطه عطفی برای اعلام پیوستن کاملش به دیدگاه صهیونیسم دینی قرار دهد؛ دیدگاهی که بر اسطوره توراتی استوار است و این جریان آن را مبنای آینده رژیم صهیونیستی میداند. چنین موضعی، در عمل، اعلام شکلگیری اسرائیلی تازه خواهد بود؛ رژیمی تئوکراتیک، دور از تصویر سکولار و اروپایی که اسرائیلیها سالها کوشیدهاند به جهان عرضه کنند. این حرکت میتواند بخشی از تلاش نتانیاهو برای کسب محبوبیت در میان جناح راست داخلی و نیز هواداران مسیحی راست افراطی اسرائیل در سراسر جهان باشد. بهروشنی پیداست که نتانیاهو راه دوم را برگزید و آشکارا جانب روایت دینی مورد حمایت جریان صهیونیسم دینی را گرفت تا بدینترتیب تازهترین عضو این جریان در حزب لیکود باشد. امروز میتوان گفت که نتانیاهو با اظهارات اخیرش، پیوستن کامل خود به این جریان را علنی کرده و عملا اعلام داشته که حزبش اکنون بخشی از صهیونیسم دینی است و افکار و دیدگاههای آن را ترویج میکند. بنابراین، پایبندی آشکار او به این دیدگاه، به معنای اعلام گسست از هرگونه تعهد پیشین اسرائیل، چه در قبال کشورهای منطقه و چه در برابر جهان است. او نمیتواند وانمود کند که، برای مثال، مقصودش از «اسرائیل بزرگ» همان تعریف توراتی نبوده است، حتی اگر خودش یا متحدانش یا مدافعان اسرائیل بکوشند از شدت و پیامد این سخنان بکاهند. دلیل، روشن این است که این اظهارات در پاسخ به گردنبند «اسرائیل بزرگ» بیان شد؛ گردنبندی که شارون گال در مصاحبه به او داد و روی آن نقشهای حک شده بود که شامل بخشهایی از همین کشورهای عربی است. پاسخ نتانیاهو نه یک تعارف دیپلماتیک بود و نه اشارهای کلی؛ بلکه بیان صریح و عمیق یک باور مطلق بود. این را میتوان از تکرار دو باره واژه «کاملا» و نیز از رفتن بیدرنگ او به یادآوری پدر و نسل بنیانگذار رژیم صهیونیستی با لحنی عاطفی و ایدئولوژیک فهمید. نخستین و مهمترین اقدام، به چالش کشیدن موضع اسرائیل در برابر جبهه متحد عربی و اسلامی است و تنها پروندهای که میتواند این معادله را برهم بزند، شکستن محاصره غزه است؛ بیآنکه نظر مثبت یا منفی نتانیاهو و کابینه شهرکنشین او اهمیتی داشته باشد. اما اگر موضع ضعیف و کمرنگ جهان عرب به همین شکل باقی بماند، نتانیاهو هرچه بیشتر پیش خواهد رفت. اکنون که او با اعلام پایبندی عمیق خود به دیدگاه توراتی «اسرائیل بزرگ» و به زیان کشورهای عربی همسایه، خطوط قرمز را شکسته است، سکوت و بیعملی تنها او را به عبور از خطوط قرمز دیگر ترغیب خواهد کرد و وسواس دینیای را که امروز بتسلئیل اسموتریچ، ایتمار بنگویر و عَمیحای الیاهو نمایندگی میکنند، به خط مشی رسمی اسرائیل بدل خواهد ساخت.
« بازگشت به لیست اخبار