
چرایی حضور آمریکای ترامپ در قفقاز جنوبی؟
به گزارش مشرق، مهدی سیف تبریزی فعال رسانه در تلگرام نوشت: با این حال و با توجه به تمام فضا سازی رسانهای که انجام شد، دستاوردهای واقعی این اجلاس بسیار کمتر از آنچه انتظار میرفت بود. توافق نهایی میان ارمنستان و آذربایجان هرگز به امضا نرسید و تنها وزرای امور خارجه دو کشور آن را پاراف کردند. علیاف و پاشینیان بیانیه مشترکی با هفت بند امضا کردند که صرفاً عبارات کلی درباره آیندهای صلحآمیز برای مردم دو کشور بود. متن اسناد امضاشده سه روز پس از مذاکرات واشنگتن توسط وزراتخانههای امورخارجه دو کشور به صورت رسمی منتشر شد. این درحالی است که بسیاری از سیاستمداران و کارشناسان در سراسر جهان «مفسران منتظر یک رویداد تاریخی بودند، اما تنها نتیجه عملی تاکنون، توافق صلح امضاشده میان ارمنستان و آذربایجان است.» با این وجود، فاصله میان انتظارات ایجاد شده و واقعیت میدانی، برای ترامپ چندان اهمیت نداشت. او در خلاصه مذاکرات گفت: «بیش از ۳۵ سال است که ارمنستان و آذربایجان درگیر یک درگیری تلخ بودهاند که رنج عظیمی برای هر دو ملت به همراه داشته... بسیاری تلاش کردهاند راهحلی بیابند، اما بیفایده بوده. به لطف این توافق، سرانجام به صلح دست یافتهایم». مسائل حلنشده و ابهامات کلیدی با این حال، نه بیانیه مشترک ارمنستان و آذربایجان و نه سند پارافشده توسط وزرای خارجه، پاسخ روشنی به بسیاری از پرسشهای کلیدی درباره حلوفصل مسالمتآمیز مناقشات قدیمی میان دو کشور ارائه نمیدهند، زیرا مسائل اصلی خارج از چارچوب متنهای منتشرشده باقی مانده است. مهمترین مسائله بر سر راه صلح شامل درخواست رسمی باکو برای تغییر قانون اساسی ارمنستان است. طرف آذربایجانی اصرار دارد که ارجاعات به اعلامیه استقلال ۲۳ اوت ۱۹۹۰ – که در آن حق تعیین سرنوشت ملی به عنوان تلاشهای مشترک جمهوری شوروی سوسیالیستی سابق ارمنستان و منطقه خودمختار قرهباغ کوهستانی تفسیر میشود – از متن قانون حذف شود. همچنین در اسناد امضا شده هیچ اشارهای به مشکلات حلنشده مناطق محصور یا مکانیسمهای تعیینشده برای علامتگذاری و ترسیم مرزهای دولتی نشده است. ماده ۷ سند پارافشده صریحاً بیان میکند که هیچ کشور ثالثی در امتداد مرز ارمنستان و آذربایجان حضور نخواهد داشت. اما این چگونه با بیانیه آنیتا هیپر، سخنگوی ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا، چهار روز پس از انتشار عمومی پیشنویس پیمان صلح، همخوانی دارد؟ او ضمن حمایت از «تصمیمات تاریخی» در واشنگتن، تأکید کرد که هیئت نظارت اتحادیه اروپا در ارمنستان به فعالیتهای خود ادامه خواهد داد و تغییرات احتمالی در مأموریت آن میان ایروان و بروکسل بحث خواهد شد. در این شرایط این پرسش منطقی است که جمهوری آذربایجان و ترکیه چگونه به این موضوع مینگرند و چه اقدامات متقابلی آماده خواهند کرد. این درحالی است که در سالهای پیش باکو و آنکارا نگرش و موضعگیریهای بسیار منفی نسبت به فعالیتهای هیئت نظارت اتحادیه اروپا در ارمنستان از خود نشان دادند و این واقعیتی شناختهشده است. این تفاهم نامه همچنین میتواند این احتمال را به وجود بیاورد که دیر یا زود، موضوع حضور نیروهای نظامی روسیه (پایگاه ۱۰۲ در گیومری) در خاک ارمنستان به صورت جدی مطرح شود. البته بحثهایی در محافل مختلف ارمنی در روزهای پس از امضای تفاهمنامه به طور فعال در ارمنستان در جریان است به شکلی که پس از گذشت بیش از ۳۰ سال از حضور نیروهای روس در خاک ارمنستان در روزهای گذشته شاهد تجمعات اعتراضی در مقابل پایگاه روسی بودیم. ایالات متحده در قفقاز: دگرگونی منافع و رویکردها مذاکرات حلوفصل مناقشه ارمنستان و آذربایجان در واشنگتن، توجه و علاقه بسیاری از رسانههای و کارشناسان سیاسی جهان را به خود جلب کرده است. این علاقه به راحتی قابل توضیح است؛ درگیری میان دو جمهوری همسایه دهههاست که در دستور کار رسانهها قرار دارد و مردم آن را یکی از عوامل اصلی بیثباتی در یکی از مهمترین مناطق ژئوپلتیکی جهان میدانند. با این حال، شاید بتوان گفت مهمترین نکته، پس از جلسه روسای جمهور در کاخ سفید را باید در تغییر «پدرخوانده» و یا «متولی» منطقه قفقازجنوبی دانست. ایده بیرونراندن مسکو از منطقه و رهبری واشنگتن، در شرایط پس از جنگ اوکراین و همچنین پس از جنگ ۱۲ روزه تحمیلی برضد ایران پررنگترین خط خبری در چند هفته گذشته بوده است. البته تأکید تنها بر این نکته که چه کشوری «قیمومیت ژئوپلیتیکی» در قفقاز را برعهده دارد، تقلیل پویاییهای سیاسی ژئوپلتیکی یکی از کلیدیترین مناطق جهان به درگیریهای سیاسی ایالات متحده و روسیه است. از همینرو پیروی از این الگو میتواند خطرناک باشد، زیرا برداشتی سادهانگارانه از فرآیندهای پیچیده و غیرخطی در قفقاز جنوبی ارائه میدهد. با این حال، حتی پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، برخی سناتورهای آمریکایی با ابتکاراتی برای الحاق قرهباغ کوهستانی به ارمنستان، به میخائیل گورباچف نزدیک شدند. در اوایل دهه ۱۹۹۰، سیاست ایالات متحده را میتوان عمدتاً «ارمنوفیلی» توصیف کرد. در آن زمان، بسیاری جنبش «میاتسوم» (اتحاد جمهوری سوسیالیستی شوروی ارمنستان و جمهوری خودمختار قرهباغ کوهستانی) را در چارچوب مبارزه با پیامدهای سیاستهای ملی ناعادلانه و سرکوبگرانه استالین میدیدند. در نتیجه، در اکتبر ۱۹۹۲، ماده ۹۰۷ قانون حمایت از آزادی در آمریکا تصویب شد که کمک نظامی به آذربایجان از کانالهای دولتی این کشور را ممنوع میکرد. اما اوضاع بعداً تغییر کرد. در سال ۱۹۹۴، «قرارداد قرن» میان آذربایجان و کنسرسیومی از شرکتهای خارجی برای توسعه میادین نفتی کاسپین امضا شد. مشارکت شرکتهای بزرگ آمریکایی در این پروژه، واشنگتن را وادار به تنظیم مجدد رویکردهایش به قفقاز جنوبی کرد. متعاقباً، ایالات متحده عملاً ماده ۹۰۷ را مسدود کرد و در نهایت ترامپ لغو کامل این قانون را در اجلاس واشنگتن اعلام کرد، هرچند فاصلهای میان اعلام و اجرای عملی آن وجود دارد. برجستهترین کارشناسان آمریکایی حوزه اوراسیا، مانند پاول استرونسکی، یوجین رومر و کوری ولت (که تحقیقات دانشگاهی و کار عملی در وزارت خارجه، شورای اطلاعات ملی یا کنگره را در کارنامه دارند)، قفقاز را «منطقهای مهم، اما نه حیاتی» برای منافع واشنگتن تعریف کردهاند. در واقع، ایالات متحده با کشورهای این منطقه هممرز نیست و همچنین نفوذ دیاسپورای کشورهای قفقاز در تصمیمات سیاسی کلیدی، با لابیهای اسرائیلی یا ایرلندی قابل مقایسه نیست. فعالیتهای دیاسپورای ارامنه در آمریکا معمولاً بدون در نظر گرفتن اهداف ژئوپلتیکی خاص به موضوعاتی همچون بهرسمیتشناختن نسلکشی در امپراتوری عثمانی یا کمکهای مادی به ارمنیهای قرهباغ محدود میشود. نکته مهم و اساسی را باید در تفاوتهای فاحش دکترین کلان سیاست خارجی روسیه و ایالاتمتحده نسبت به موضوع قفقاز مشاهده کرد. اگر برای روسیه، قفقاز جنوبی بهعنوان مناطق خارج نزدیک، بخشی از حلقه اول امنیتملی و در ادامه دستور کار قفقاز شمالی برای این کشور محسوب میشود، برای ایالات متحده، قفقاز تنها بخشی از پازل ژئوپلیتیکی وسیعتر اوراسیا است که در آن روسیه، ترکیه، ایران و چین اولویتهای اصلی هستند. این موضوع همچنین دو مسیر متفاوت در روابط روسیه-آمریکا در قفقاز را توضیح میدهد. واشنگتن و مسکو حداقل از سال ۲۰۰۳ («انقلاب رز» در گرجستان) در ارزیابیها و رویکردها به مشکلات و چالشهای موجود در منطقه قفقاز از جمله موضوعات جدایی طلبی در آبخازیا و اوستیای جنوبی، مناقشات ازمنستان و جمهوری آذربایجان، جنگ پنچ روزه در گرجستان، الحاق کریمه در ۲۰۱۴ و اختلافات بر سر ترانسنیستریا سعی در مدیریت تنش کردند و تعامل میان دو قدرت را متوقف نشد. اما این الگوریتم با شروع جنگ روسیه در اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ فرو ریخت، درست زمانی که واشنگتن از سیاست خود فاصله گرفت و به سمت «مهار» روسیه حرکت کرد آن هم با هدف «شکست استراتژیک» مسکو در اوکراین. بنابراین، در آگوست ۲۰۲۵ (مرداد ۱۴۰۴) نبود که ایالات متحده تصمیم به رقابت برای عنوان صلحبان اصلی در قفقاز گرفت؛ آنها در سراسر دوره پساشوروی چنین تلاشهایی کردهاند. اما چرا واشنگتن اکنون تلاشهای به اصطلاح صلحبانی خود را شدت بخشیده است؟ دگرگونی طراحی ژئوپلیتیکی و فعال شدن واشنگتن در سالهای ۲۰۲۰-۲۰۲۵ از «جنگ دوم قرهباغ» در سپتامبر-نوامبر ۲۰۲۰، تحول چشمگیری در طراحی ژئوپلیتیک منطقه قفقازجنوبی آغاز شد. در نتیجه، نظم امنیتی موجود (نظامی-سیاسی) ۲۶ ساله فروپاشید. مشکل نه تنها بازپسگیری کنترل هفت منطقه اشغالی و بخش عمده «قرهباغ مرکزی» توسط جمهوری آذربایجان بود، بلکه حمایت بیسابقه نظامی-سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و اطلاعاتی ترکیه از باکو بود که نقش آنکارا را در قفقاز به شدت پررنگ کرد. با این وجود، نتیجه اصلی «جنگ دوم قرهباغ» ابهام در دستاوردها بود. روسیه از یک سو وجههاش را به دلیل شکست متحد استراتژیک خود یعنی ارمنستان از دست داد، و از سوی دیگر حق استقرار نیروهای حافظ صلح در قرهباغ را کسب کرد. این موضوع در ترکیه، ایران و غرب به عنوان «جبران ژئوپلیتیکی» برای روسیه دیده میشد. آذربایجان، ارمنستان و بازیگران اصلی منطقهای و فرامنطقهای همچنان مسکو را میانجی کلیدی میدانستند. نمیتوان نادیده گرفت که ایالات متحده از این وضعیت بهرهبرداری کرد و اقدامات زیادی برای تقویت جایگاهش خود در قفقاز جنوبی انجام داد – رویکردی که برخی آن را فرصتطلبانه و بیتوجه به حساسیتهای منطقهای دانستند. امروزه بسیاری از کارشناسان سیاسی رویکردهای تیم ترامپ و بایدن را در تضاد هم میدانند، اما باید گفت در قفقاز، ترامپ تا حد زیادی کار بایدن را ادامه میدهد. در تایید این موضوع میتوان به مذاکرات بلینکن با وزرای خارجه آذربایجان و ارمنستان در حاشیه کنفرانس مونیخ در فوریه ۲۰۲۳ (بهمن ۱۴۰۱)، حضور چهار هیئت آمریکایی در ایروان در آوریل همان سال و امضای منشور مشارکت استراتژیک با ارمنستان توسط دولت پیشین ایالاتمتحده اشاره کرد. چشمانداز آینده و رقابت ژئوپلیتیکی *بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.
« بازگشت به لیست اخبار