
چرا مسیر «سی و چند سال» هستهای ایران غیرقابل بازگشت است؟
با فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها، ایران وارد مرحلهای بحرانی در پرونده هستهای شد. آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اخیرا در یک سخنرانی گفتند که برنامه غنیسازی از «سی و چند سال پیش» آغاز شده است؛ اظهاراتی برای توضیح این استدلال که چرا راه غیربازگشت است.
با فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها، ایران وارد مرحلهای بحرانی در پرونده هستهای شد. آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اخیرا در یک سخنرانی گفتند که برنامه غنیسازی از «سی و چند سال پیش» آغاز شده است؛ اظهاراتی برای توضیح این استدلال که چرا راه غیربازگشت است. - گروه سیاسی: فعال شدن رسمی مکانیسم «اسنپبک» و بازگشت قطعنامههای پیشین شورای امنیت، در حالی افق پرونده هستهای ایران را روشنتر و تنشها را فزایندهتر کرده است که رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خودشان یادآور شدند «از سی و چند سال قبل» حرکت در مسیر غنیسازی در ایران آغاز شد، جملهای که هم بار تاریخی دارد و هم زمینهساز پرسش از چگونگی شکلگیری آن «ردپاها» در عمل و در اسناد بینالمللی. ردپای عمومی پرونده: افشای ۲۰۰۲ و ورود آژانس آنچه پرونده هستهای ایران را به سطح کشمکش بینالمللی آورد، افشاگری تابستان ۲۰۰۲ بود؛ سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین وجود تاسیسات نطنز و نیز طرح رآکتور آبسنگین اراک را علنی کرد و از آن پس موضوع تحت نظارت و پیگرد آژانس قرار گرفت. افشاگری ۲۰۰۲ نقطهای بود که جامعه جهانی، از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شروع به تحقیق علنی و گزارشدهی کرد. ردپای فنی و مدیریتی پیشین: دهههای ۱۳۷۰–۱۳۶۰ شمسی (۱۹۸۰–۱۹۹۰ میلادی) اسناد فنی و گزارشهای تحقیقاتی آژانس و پژوهشگران حاکی از آن است که کارهای تحقیقاتی مرتبط با غنیسازی، توسعه برخی قطعات و پژوهشهای پایهای دستکم از اواخر دهه ۱۹۸۰ و در طول دهه ۱۹۹۰ آغاز شد. در سالهای بعدی نهادهایی مانند شرکت «کالای الکتریک» (Kalaye Electric) به عنوان مرکز تحقیق و توسعه سانتریفیوژ گزارش شدهاند که فعالیتهای تحقیق و توسعه (R&D) مربوط به سانتریفیوژها را در اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ پی گرفتند؛ این تلاشهای فنی پایههایی بودند که بعدها به برنامههایی در مقیاس بزرگتر مانند نطنز پیوند خوردند. بررسی آژانس و پرونده «ابعاد احتمالی نظامی» (AMAD / PMD) آژانس بینالمللی انرژی اتمی طی یک روند چندساله به بررسی ابعاد ادعایی نظامی در پرونده هستهای ایران کرد. گزارشهای رسمی آژانس نشان میداد که فعالیتهای تحقیق و توسعه و برخی پروژههای مشخص سالها پیش از ۲۰۰۲ انجام شده بود و آژانس بهتدریج این فعالیتها را تحت عنوان «Possible Military Dimensions» بررسی کرد؛ آژانس در اسناد خود به ردپاهایی اشاره کرده که نشان میدهد برخی ابتکارات فنی و طراحیها در دهههای قبل موجود بودهاند، هرچند آژانس در گزارش نهایی هم گفت که مقادیر دقیق مواد هستهای کشفشده قابلیت سنجش قطعی ندارند. خروج رسمی پرونده به شورای امنیت و قطعنامههای ۲۰۱۰–۲۰۰۶ با افزایش نگرانیها و نوسان در همکاریهای اعلامشده، شورای امنیت از سال ۲۰۰۶ بهتدریج وارد ماجرا شد و سلسلهای از قطعنامهها را علیه ایران صادر کرد (مهمترین آنها شامل قطعنامههای ۱۶۹۶، ۱۷۳۷ در سال ۲۰۰۶، ۱۷۴۷ در ۲۰۰۷، ۱۸۰۳ در ۲۰۰۸، ۱۸۳۵ در ۲۰۰۸ و ۱۹۲۹ در ۲۰۱۰ است) که مجموعهای از تحریمهای تسلیحاتی، محدودیتهای فناوری دوگانه، و تحریمهای بانکی را بر ایران تحمیل کردند. این مجموعه قطعنامهها تا پیش از برجام، چارچوب الزامآور بینالمللی برای مهار برنامه هستهای ایران بود. برجام، قطعنامه ۲۲۳۱ و اهرم «ماشه» پس از سالها مذاکره، ایران و کشورهای ۱+۵ به متن توافق (JCPOA) در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ رسیدند و شورای امنیت در ۲۰ ژوئیه ۲۰۱۵ قطعنامه ۲۲۳۱ را تصویب کرد که برجام را مورد تایید قرار داد و همزمان سازوکاری را برای بازگرداندن سریع تحریمها (Snapback) پیشبینی کرد. برجام برای سالها با یک چارچوب حقوقی و فنی نسبتی از محدودیت، راستیآزمایی و عایدی اقتصادی را برای طرفین برجام فراهم آورد؛ اما خروج ایالات متحده از توافق در ۸ مه ۲۰۱۸، فشار جدیدی ایجاد کرد و در سالهای بعد نیز روندهای دیگری به تشدید بیاعتمادی انجامید. بازگشت به امروز: فعال شدن اسنپبک و پیامدها اقدام سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) برای آغاز فرآیند اسنپبک و نهایتا بازگشت قطعنامههای پیشین به معنای آن است که جامعه بینالمللی یک مسیر حقوقی موجود را فعال کرده تا در مواجهه با آن چه «همکاری ناکافی ایران» خوانده میشود، تحریمها دوباره به حالت الزامآور بازگردد. فعال شدن رسمی این سازوکار نهتنها فشار اقتصادی را افزایش میدهد، بلکه امکان تشدید تنشهای منطقهای را هم بالا میبرد؛ تهران طی بیانیهها و رفتارهای داخلی و پارلمانی (بحث خروج از NPT یا قطع همکاری با آژانس) نسبت به این تحرک واکنشهای تهدیدآمیز نشان داده است. ماهیت فنی برخی فعالیتهای دورهای گذشته و ذخیره اورانیوم با غنای بالا، باعث شده که حساسیتها بیش از گذشته باشد و هر گونه خلا نظارتی میتواند به بهانهای برای اقدام نظامی یا فشار بیشتر تبدیل شود. آنچه روز یکشنبه ۶ مهرماه اتفاق افتاد (بازگشت قطعنامهها) پایان یک خط نیست؛ بلکه بازآغاز مرحلهای از فشار و دیپلماسی پیچیده است. فعالیتهای هستهای ایران دیرزمانی قبل از افشا و ورود آژانس موجود بوده است و بنابراین راهحلهای صرفا کوتاهمدت یا مبتنی بر چشمپوشی از واقعیتهای فنی، نمیتواند پایداری بیاورد. هم غربیها و هم تهران اگر بخواهند از چرخه تکرار قطعنامه و مذاکره عبور کنند، لااقل باید تضمینهای شفاف را در هر دو سطح فنی (دادههای قابلراستیآزمایی توسط آژانس) و سیاسی (تضمینهای امنیتی و سیاسی برای تهران) ارائه دهند؛ وگرنه پرونده بار دیگر وارد چرخهای از فشار و مقابله خواهد شد. ردپاها و نقاط کلیدی ۱۹۸۸–۱۹۹۸ (نزدیک به سهدهه پیش): ابتدای کارهای تحقیق و توسعه مرتبط با غنیسازی و برخی آزمایشهای پایهای؛ آغاز ساخت و توسعه ظرفیتهای سانتریفیوژی در مراکز تحقیقاتی و انتقال برخی فعالیتها به واحدهایی مانند کالای الکتریک. ۲۰۰۲ (اوت ۲۰۰۲): افشاگری درباره تاسیسات نطنز و رآکتور آبسنگین اراک؛ نقطه ورود پرونده به افکار عمومی و آغاز بررسی رسمی آژانس و در پی آن واکنشهای بینالمللی. ۲۰۰۳–۲۰۱۰: بررسیهای آژانس دربارهٔ «ابعاد احتمالی نظامی» (PMD/AMAD)، و در پی آن صدور سلسله قطعنامههای شورای امنیت در ۲۰۰۶–۲۰۱۰ که برنامهٔ فشارِ جامع را شکل دادند. ۲۰۱۵–۲۰۱۳: مذاکرات فشرده و توافق نهایی برجام در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵؛ تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ در شورای امنیت در ۲۰ ژوئیه ۲۰۱۵ که برجام را به چارچوبی بینالمللی تبدیل کرد و مکانیزم ماشه را پیشبینی کرد. ۲۰۲۵–۲۰۱۸: خروج یکجانبه آمریکا از برجام در ۸ مه ۲۰۱۸، بازگشت تحریمهای یکجانبه و در ادامه کاهش همکاریهای ایران با آژانس؛ نهایتا در شهریور–مهر ۲۰۲۵ سه کشور اروپایی فرآیند اسنپبک را آغاز کردند و در روز ۶ مهر ۱۴۰۴ قطعنامههای پیشین بازگردانده شد.
« بازگشت به لیست اخبار