
چگونه ترامپ دوباره به نومحافظهکاران نزدیک شد؟
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده تهران نوشت: مواضع و اقدامات ترامپ در ماههای نخستین دور دوم ریاستجمهوریاش برخی ناظران وکارشناسان سیاست آمریکا در ایران را امیدوار کرد که چشمانداز کوتاهمدتی برای چرخش اساسی در سیاست خارجه جمهوریخواهان و رسیدن به یک توافق با آنها وجود دارد. حال که ۲۰۰ روز از به قدرترسیدن ترامپ میگذرد. ترامپ اکنون در دو پرونده مهم سیاست خارجی آمریکا (جنگ اسرائیل با حماس و برنامه هستهای ایران) تقریباً همراهی بالایی با نومحافظهکاران دارد و در پرونده جنگ اوکراین نیز ممکن است چرخشی اساسی انجام دهد. ایران؛ از راستیآزمایی تا برچیدن میتوان گفت ترکیبی از چندین عامل داخلی در تغییر مواضع طرف آمریکایی دخیل بودند. جمهوریخواهان کنگره همچون تام کاتن که غالباً نومحافظهکاران، حامیان سرسخت اسرائیل و شرکای لابی این رژیم را در بر میگرفتند تمام فشار خود را وارد کردند تا فرمان کابینه را به نفع تندروها تغییر دهند. اکنون ترامپ بیش از پیش برای حمله مجدد به برنامه هستهای ایران جسارت دارد و علناً اعلام کرده است که در صورت بازسازی این برنامه مجدداً آن را بمباران خواهد کرد. اسرائیل؛ از آتشبس فوری تا اشغال غزه روسیه؛ از همگرایی تا واگرایی ترامپ از ابتدای دوره نخست ریاست جمهوری خود با اتخاذ رویکرد همگرایی با روسیه مخالفتهای بسیاری را در حزب برانگیخت. این رویکرد در دوره دوم با بیان علنی توقف حمایت نظامی از اوکراین -که به آن عمل نیز گردید - پررنگتر شد. با این وجود، همه چیز آن طور که ترامپ میخواست پیش نرفت. جنگ پایان نیافت و روسیه به حملات خود ادامه داد. در آخر، ترامپ که در دوران انتخابات ادعا کرده بود ظرف ۲۴ ساعت میتواند به جنگ میان دو کشور خاتمه دهد ، صراحتاً گفت که از پوتین ناامید شده و آماده ارسال مجدد تسلیحات به زلنسکی است. ترامپ در نهایت ناچار شد به سراغ موضعی برود که مورد علاقه جمهوریخواهان سنتی بود: حمایت مجدد از اوکراین با هدف تسلیم روسیه. ترامپ و اثر ساختارها ترامپ دانست که نمیتواند بدون حمایت حزب به توافقی با ایران برسد، حمایت حزب نیز تنها از مسیر برچیدن برنامه هستهای ایران عبور میکرد. او همچنین درک کرد که فشار بر اسرائیل ممکن نیست؛ آن هم در حالی که لابی اسرائیل حزب و کنگره را در اختیار دارد. اما بحث ساختار صرفاً مربوط به مسائل داخلی آمریکا نمیشود. ترامپ نتوانست و نمیتواند معادلات اروپا را نیز به تنهایی تغییر دهد. آنچه ترامپ تاکنون انجام داده، دور زدن اروپا و اوکراین برای رسیدن به روسیه است. او نتوانست درک کند که حلوفصل مسائل امنیتی اروپا بدون توجه به کشورهای این قاره، چندان عملی نیست. مجموعهای از عوامل داخلی و بیرونی ترامپ را وادار کردند که به مسیر جریان اصلی حزب در سه پرونده ایران، اسرائیل و روسیه بازگردد. این نکات به معنای این نیستند که ترامپ دیگر اقدام به ساختارشکنی/سنتشکنی نخواهد کرد، بلکه نشان میدهند او در سه سال و نیم آینده محدودیتهایی اساسی برای پیگیری اهداف خود دارد. *بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.
« بازگشت به لیست اخبار