
چگونگی نابودی اسرائیل یک سؤال فرعی است!
به گزارش مشرق، محسن فائضی فعال رسانه در تلگرام نوشت: «مسأله حق موجودیت اسرائیل یک مسأله انحرافی است!» این تیتر یادداشت ایان لوستیک استاد بازنشسته دانشگاه پنسیلوانیا و نویسنده کتاب «الگوی گمشده: از راهحل دو دولتی تا واقعیت تک دولتی» در فارن پالیسی است. او در این یادداشت با ذکر مثالهایی از تغییرات رژیمها، بدون حذف کشورها و حق وجودی دولتها که به عنوان یک اصل در جهان پذیرفته شده، تأکید میکند که میتوان ماهیت رژیمهای مستقر را تغییر داد. این نویسنده آمریکایی مینویسد: «رژیمها میتوانند بدون پایان دادن به حیات دولتهایی که بر آنها حکومت میکنند، جایگزین شوند. در سال ۱۹۸۹، رژیمها در سراسر اروپای شرقی تغییر کردند در حالی که دولتهایی که بر آنها حکومت میکردند، باقی ماندند. رژیم جمهوری خلق چین تا حد زیادی جایگزین رژیم ملیگرای چین شد که قبل از جنگ جهانی دوم بر آن حکومت میکرد. ایتالیای فاشیست با جمهوری ایتالیا جایگزین شد. ژاپن اکنون یک سلطنت مشروطه است، نه یک امپراطوری. اخیراً، روحالله خمینی رژیم پهلوی در ایران را با جمهوری اسلامی جایگزین کرد و گرچه شاید عدهای خواستار تغییر(دوباره) رژیم در ایران هستند، هیچکس حق وجود دولت ایران را به چالش نکشیده است!» پس در وهله اول ایان لوستیک به این شبهه و مسأله پاسخ میدهد که تغییر رژیم صهیونیستی تابو نیست بلکه حتی ممکن و یا پذیرفتنی است که بگوییم باید تغییر کند! در ادامه این یادداشت برخی اقدامات و رفتارهای این رژیم طی 7 دهه گذشته را مرور میکند. از جمله: «ظلمهای انجام شده به اعراب اسرائیلی بالاخص طی سالهای 1948 تا 1966، حضور 5 میلیون عرب در کرانه باختری و غزه تبدیل شده به یک پادگان نظامی محصور، تداوم مصادره زمینها، ایجاد فقر سیستماتیک، نسل کشی، تصویب یک «قانون اساسی» با عنوان «اسرائیل به عنوان دولت-ملت مردم یهود» که یهودیان و تنها یهودیان حق تعیین سرنوشت را دارند، اعلام «شهرکسازی یهودیان به عنوان یک «ارزش ملی» و...» مجموع موارد ذکر شده که دهها مورد دیگر را هم میتوان به آن اضافه کرد از جمله اتفاق تروریستی بزرگ و سرنوشت ساز پیجرها در لبنان که در سالروز آن هم هستیم، نویسنده را به یک نتیجهگیری واضح میرساند که این موجودیت (یعنی رژیم صهیونیستی) یک نظم حقوقی و ایدئولوژیکی است که بر اساس دروغ و با تظاهر به عنوان یک دموکراسی لیبرال بنا شده است که قادر به برقراری صلح با همسایگان و دیگران بر اساس حتی حداقل راهحلهای رضایتبخش نیست. اینجا جایی است که واقعیت عریان میشود!» نویسنده در حقیقت با مرور گذشته رفتاری اسرائیل ممکن نبودن صلح را با رژیم آپارتایدی اشغالگرِ سیری ناپذیر را گوشزد میکند. چیزی که امروزه با نام «اسرائیل بزرگ» بیشتر شنیده میشود. همچنین با اشاره به نسل کشی در غزه و عدم توقف آن مینویسد: «به ناچار این سؤال را مطرح میکند که آیا افراد، یا جامعه جهانی، دیگر وظیفهای برای مشروع دانستن رژیم اسرائیلی دارند که دولتی را تولید کرده که تحت نظارت آن، جامعه انسانی در غزه در حال نابودی است؟ اینکه آیا کاری که اسرائیل انجام میدهد نسلکشی است یا نه، اساساً یک مشکل معنایی است. لذا اینکه آیا دولت اسرائیل حق وجود دارد، یک خطای دستهبندی است!» نویسنده آمریکایی میخواهد بگوید و به ما یادآوری کند که آن ماهیتی که اکنون در بخشی از سرزمین تاریخی فلسطین تسلط حقوقی و نظامی پیدا کرده است که وزیرخارجه آمریکا را به تونلهایی زیر مسجدالاقصی میبرد، یا نمادی از بزرگترین اقدام تروریستی قرن را در ماکت طلایی به ترامپ هدیه میدهد و یا با همراهی واشنگتن به قطر حمله میکند، ماهیتی است که سؤال در مورد لزوم بودن یا نبودنش مسأله اصلی است! این ماهیت باید نابود شود، مثل آلمان نازی و سؤال در خصوص شیوه نابودی این ماهیت سؤال فرعی است که برخی سعی دارند با پرداختن به آن، اصل مسأله را تغییر دهند و دیگران را به موضوعات حاشیهای و اتهاماتی چون یهود ستیزانه و... متهم کنند. سؤال در مورد ممکن نبودن نابودی یک رژیم به بهانههای حقوق بینالملل و... تلاشی برای به حاشیه بردن لزوم ماهیت کثیف، باطل ونژادپرستانه حکومت مستقر در بخشی از سرزمین بزرگ فلسطین است. *بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.
« بازگشت به لیست اخبار