
کدخدایی: «دفاع پیشدستانه» پوششی برای «تجاوز» است
عباسعلی کدخدایی با تأکید بر غیرمشروع بودن حملات اخیر رژیم صهیونیستی و آمریکا، دفاع پیشدستانه را پوششی برای تجاوز دانست.
عباسعلی کدخدایی با تأکید بر غیرمشروع بودن حملات اخیر رژیم صهیونیستی و آمریکا، دفاع پیشدستانه را پوششی برای تجاوز دانست. به گزارش مشرق، در پی حملات ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی و ایالات متحده به تأسیسات هستهای و مناطق مختلف ایران، موجی از واکنشهای داخلی و بینالمللی برانگیخته شد. در همین راستا، گفتوگویی تفصیلی با عباسعلی کدخدایی، استاد حقوق بینالملل و عضو شورای نگهبان، ترتیب داده تا ابعاد حقوقی این تجاوز، عملکرد نهادهای بینالمللی و امکان پیگیری حقوقی این اقدامات را بررسی کند. کدخدایی با استناد به اصول حقوق بینالملل، این حملات را مصداق روشن نقض منشور سازمان ملل متحد و قواعد آمره حقوق بینالملل دانست و تأکید کرد که توجیه "دفاع پیشدستانه" فاقد وجاهت حقوقی است. وی همچنین با اشاره به تجربههای گذشته، از جمله جنگ تحمیلی و ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، بر لزوم تداوم «جنگ حقوقی» و فعالسازی ظرفیتهای بینالمللی تأکید کرد و هشدار داد که نگاه منفعل و بیاعتماد به حقوق بینالملل، مهمترین مانع در مسیر احقاق حقوق ملت ایران است. مشروح این گفتگو در ادامه آمده است: جنگ ۱۲ روز اخیر، پیش از هر چیز، تجاوزی آشکار بود؛ حملهای بدون هیچگونه خصومت قبلی به کشوری ثالث صورت گرفت. این اقدام، در ابعاد مختلف، چه از منظر نظامی و چه در چارچوب حقوق بینالملل، مصداق بارز نقض قوانین و معاهدات بینالمللی به شمار میآید. نقشههایی که در جریان این حمله پیادهسازی شد، از منظر تعهدات مندرج در منشور سازمان ملل متحد نیز با چالشهای جدی حقوقی مواجه است؟ بحثی که به آن اشاره فرمودید، از مباحث اساسی در حوزه روابط بینالملل به شمار میرود. آنچه که ما معمولاً در حقوق بینالملل یا روابط بینالملل از آن یاد میکنیم، عمدتاً به دوران پس از تشکیل سازمان ملل متحد و پایان جنگ جهانی دوم بازمیگردد؛ زمانی که دولتها ناگزیر شدند برای تنظیم روابط متقابل، ترتیبات و چارچوبهایی را تعریف و تثبیت کنند. آنچه بهعنوان شعار اصلی منشور ملل متحد مطرح است، تأکید بر برقراری روابط دوستانه و صلحآمیز میان دولتها و حلوفصل اختلافات از طریق روشهای مسالمتآمیز است. این، شاهبیت مفهومی است که در متن منشور ملل متحد مشاهده میشود. البته، اسناد بینالمللی دیگری نیز در این زمینه تنظیم شدهاند؛ از جمله کنوانسیونها و موافقتنامههایی که همگی در راستای تقویت این اصل بنیادین به تصویب رسیدهاند. اگر دوران پیش از تشکیل سازمان ملل متحد را مورد بررسی قرار دهیم، با دورهای مواجه میشویم که در آن، جنگ و توسل به زور همچنان بهعنوان ابزاری مشروع در عرصه بینالمللی تلقی میشد. تمایز اساسی میان این دوره و دوران پس از شکلگیری سازمان ملل نیز دقیقاً در همین نکته نهفته است؛ یعنی تأکید بر روابط دوستانه، صلحآمیز و نیز حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات در سطح بینالمللی. تا چه اندازه این اصول محقق شدهاند؟ آیا این موارد بهعنوان یک رویه اصلی میان دولتها پذیرفته شدهاند؟ و دولتها تا چه حد خود را نسبت به رعایت این مباحث پایبند و ملتزم دانستهاند؟ تاریخ پس از سال ۱۹۴۵ در این زمینه چندان امیدوارکننده نیست. پیش از آن، جامعه ملل وجود داشت که به نوعی اجازه توسل به زور از سوی دولتها را میداد، اما در منشور سازمان ملل این موضوع بهطور جدی منع شده است. بهگونهای که امروزه حقوقدانان بینالملل معتقدند منع توسل به زور، یک قاعده عام و لازمالاجرا است؛ قاعدهای که هیچ دولتی حق تخطی از آن را ندارد. با این حال، ما شاهد بودهایم که پس از ۱۹۴۵، تحولات متعددی رخ داده است و درگیریها و مخاصمات مسلحانه میان کشورها همچنان ادامه داشته و متأسفانه توسل به زور در این دوره نیز اتفاق افتاده است. جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، اتفاقی است که همه شاهد آن بودهاند؛ جنگی که با بهانههای واهی از سوی کشور عراق آغاز شد، اما پشتوانه گستردهای از سوی بسیاری از کشورهای دیگر داشت. هدف ظاهری عراق، نابودی نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران بود، اما این خیال باطل با مقاومت جانفشانی جوانان و تدابیر حکیمانه حضرت امام خمینی (رضواناللهتعالیعلیه) نقش بر آب شد و دشمن نتوانست به هدف خود دست یابد. جامعه بینالمللی چه اقدامی انجام داد؟ در طول هشت سال جنگ، تنها قطعنامه ۵۹۸ صادر شد؛ یعنی در مقابل تجاوز آشکار عراق، دولتهای عمدتاً توسعهیافته یا زورمند حاضر نبودند حتی از طریق سازمان ملل این وضعیت را به رسمیت بشناسند. در مقابل، وقتی عراق به کویت تجاوز کرد، در یک روز شاهد صدور دو قطعنامه بودیم. این موارد را ذکر میکنم تا فضای بینالمللی بهتر ترسیم شود؛ فضایی که بر اصول و قواعد شناختهشده بینالمللی ادعا دارد، اما واقعیت چیز دیگری است. اگرچه پس از ۱۹۴۵ تلاش شد که دولتها پایبند به اصول و قواعد بینالمللی و رفتارهای مسالمتآمیز باشند، اما نشان داده شده که تفاوتی با قبل از ۱۹۴۵ ندارد و همچنان معیار اصلی برای دولتها، قدرت و منافع ملی است؛ منافع نامعینی که خود دولتها تشخیص میدهند و اصول و قواعد بینالمللی جایگاه چندان قوی در عرصه بینالمللی ندارند. سازمان ملل در کدام موارد ورود جدی داشته است؟ آیا تنها در بوسنی بوده؟ البته در عرصههای مختلف سازمان ملل وارد عمل شده و برخی قطعنامهها را به تصویب رسانده است. برای نمونه، در سال ۱۹۸۱ زمانی که رژیم صهیونیستی به مراکز هستهای عراق حمله کرد، قطعنامه معروف ۴۳۸ صادر شد؛ قطعنامهای که ضمن محکوم کردن این حمله، حق دولتها برای داشتن فناوری هستهای صلحآمیز را به رسمیت شناخت و رژیم صهیونیستی را به پرداخت غرامت محکوم کرد. آن قطعنامه، قطعنامهای معیار بود و به همین دلیل است که به این دوگانگیها میپردازم. در تجاوز آشکاری که رژیم صهیونیستی و آمریکا طی این ۱۲ روز علیه ما انجام دادند، همین موضوع در شورای امنیت مطرح شد؛ اما شاهد بودیم که شورای امنیت هیچ اقدامی انجام نداد. این حملات، حتی فراتر از آنچه در عراق رخ داد بود. دولت آمریکا بهطور آشکار به مراکز هستهای ما حمله کرد و هیچ ابایی از رسمیت بخشیدن به این اقدام نداشت، اما شورای امنیت در برابر آن هیچ واکنش موثری نشان نداد. حتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی موضوع را در شورای حکام مطرح کرد، اما دریغ از صدور حتی یک بیانیه محکومیت درباره این حادثه. رژیم صهیونیستی مدعی است که جنگ علیه ایران اقدامی پیشدستانه و در دفاع از خود بوده است؛ این ادعا با کدام دلایل حقوقی همخوانی دارد؟ فکر میکنم اگر به گزارشی که برخی کارشناسان پارلمان آلمان تهیه کردهاند مراجعه کنیم، پاسخ بسیار دقیق و مستندی را خواهیم یافت. در آن گزارش، با بررسی شرایط و اتفاقات رخداده، تعریف روشنی از حملات پیشدستانه ارائه شده است که بهخوبی وضعیت را تشریح میکند. اگرچه فرض کنیم حمله پیشدستانه مشروعیت داشته باشد، باید توجه داشت که همه کشورها آن را نمیپذیرند و این موضوع هنوز بهعنوان یک امر متعارف و مورد قبول جامعه جهانی شناخته نشده است. حتی با این فرض هم، حمله پیشدستانه باید در پاسخ به یک تهدید آنی و واقعی صورت گیرد؛ تهدیدی که در صورت وقوع، خسارت جدی به همراه داشته باشد، نه تهدیدی موهومی که مثلاً بگوییم شما در ۲۰ سال آینده ممکن است تهدیدی برای من باشید و حالا من بخواهم بر اساس آن تحلیل کنم. از سوی دیگر، حتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با وجود تمام نامهربانیها و گزارشهای غیرواقعی که گاهی ارائه کرده، هیچگاه به داشتن سلاح هستهای یا فناوری نظامی هستهای در جمهوری اسلامی ایران اشاره نکرده است. تمامی گزارشها در همین حد بودهاند، علیرغم برخورد نامهربانانه مدیرکل و برخی اعضای سازمان. بنابراین، هیچ تهدید واقعی متوجه رژیم صهیونیستی نبود و تا کنون هیچ نشانهای دال بر وجود چنین تهدیدی ارائه نشده است؛ بلکه تنها تهدیدی موهوم و فرضی مطرح شده که ممکن است در آینده جمهوری اسلامی ایران برای آنها تهدید محسوب شود. اگر چنین است، بسیاری از کشورها میتوانند ادعا کنند که کشوری که با آن اختلاف دارند، در آینده ممکن است تهدیدی برایشان باشد؛ اما تهدید پیشدستانه و حملات بر اساس این توجیهات، هرگز در عرصه بینالمللی پذیرفته نشده است. جنایات رژیم صهیونیستی علیه ایران خشم جهانی را نیز برانگیخت. بسیاری از ملتها که دولتهایشان بیطرف بودند، برخلاف مواضع رسمی دولتها، در حمایت از ایران شعار دادند و حتی مردم در کشورهای مختلف به تظاهرات پرداختند. لطفاً این موضوع را از منظر نقض قوانین بینالمللی و معاهدات بررسی کنید. کدخدایی: رژیم صهیونیستی بههیچ اصل و قاعده ای پایبند نیست و بهعنوان یک رژیم یاغی در عرصه بینالمللی شناخته میشود. از سال ۱۹۴۸ تاکنون، تعداد زیادی قطعنامه در شورای امنیت علیه این رژیم صادر شده است، اما هیچکدام از آنها به اجرا درنیامدهاند، حتی با وجود حمایت برخی دولتها از رژیم صهیونیستی. در موضوع فلسطین، غزه و سایر مناطق، آراء متعددی از سوی دیوان بینالمللی دادگستری صادر شده، از جمله در خصوص دیوار حائل و اشغالگریها؛ مواردی که همگی بر ضد این رژیم بودهاند، اما هیچیک از آنها به اجرا در نیامدهاند. بنابراین، از یک رژیم یاغی و سرکش که جنایت و آدمکشی را شعار اصلی خود میداند، نباید انتظار داشت که به اسناد، اصول و قواعد شناختهشده بینالمللی پایبند باشد. در حوزه هستهای، شورای امنیت در سال ۱۹۸۱ قطعنامهای بسیار محکمی نسبت به حملات رژیم صهیونیستی به عراق صادر کرد که بهعنوان یک قطعنامه معیار در عرصه بینالمللی شناخته میشود. اما آیا رژیم صهیونیستی به این قطعنامه تمکین کرد؟ با حمایتهایی که از سوی دولتهایی مانند آمریکا و برخی کشورهای اروپایی دریافت میکند، این رژیم به اشغالگری، جنایت و کودککشی خود ادامه میدهد. طبیعتاً نمیتوان انتظار داشت که رژیم صهیونیستی در عرصه بینالمللی رفتاری منطبق با اصول و قواعد شناختهشده بینالمللی داشته باشد. ما باید از طریق راهکارهای دیگر منافع خود را تأمین کنیم و امکانات دفاعی خود را گسترش دهیم تا بتوانیم در برابر این سرکشیها و جنایتها، دفاع مشروع داشته باشیم. چگونه و از طریق چه نهادها و به کدام محاکم باید جنایات رژیم صهیونیستی علیه ایران را پیگیری کنیم؟ بله، ابتدا میخواستم تصویری واقعی از عرصه بینالمللی ارائه دهم تا تفاوت آن را با فضای داخلی کشور بهتر درک کنیم. در داخل هر کشور، هر نظام سیاسی و حقوقی مکانیسمهای مشخصی برای حلوفصل اختلافات و پیگیری حقوق افراد دارد. اگر کسی احساس ظلم کند، میتواند به قوه قضائیه مراجعه کند و بسته به اینکه موضوع حقوقی باشد یا کیفری، پرونده در مراجع ذیربط رسیدگی میشود. پس از بررسی، اگر ظلم اثبات شود، حکم صادر و اجرا میشود؛ یعنی قوه قهریهای وجود دارد که اجرای حکم صادره را تضمین میکند. ام...
« بازگشت به لیست اخبار