گالری نقاشی در کوچههای روستا | روایت هنرمندانی که دیوار و در را به جای بوم نقاشی انتخاب کردند
بومهای نقاشی دیگر محدود به گالریهای خوش رنگ و لعاب و نمایشگاههای خاص نیستند که دیدنشان به سختی در برنامههای روزمره جای بگیرد. چندسالی میشود که هنرمندان پای کار آمدهاند، راهی خیابانهای شهر و روستا شدهاند تا این بار دیوار و درهای شهر بوم نقاشیشان شود.
بومهای نقاشی دیگر محدود به گالریهای خوش رنگ و لعاب و نمایشگاههای خاص نیستند که دیدنشان به سختی در برنامههای روزمره جای بگیرد. چندسالی میشود که هنرمندان پای کار آمدهاند، راهی خیابانهای شهر و روستا شدهاند تا این بار دیوار و درهای شهر بوم نقاشیشان شود. - لیلا شریف: یکی در اردویی هنری راهی روستایی دور افتاده در سمنان میشود و با قلم جادوییاش تمام درهای زنگزده و رنگرفته روستا را جانی دوباره میبخشد، دیگری در میان شلوغیهای شهر طرحی نو میزند. نقطه مشترک تمام این ایدهها، «حال خوب» برای مردم کوچه و بازار است؛ همانهایی که در زندگی روزمره چنان فشرده شدهاند که فرصتی برای پر کردن کاسه چشمانشان از تابلوهای درآمیخته با رنگ و هنر ندارند. این قدمها برای بالا نگه داشتن پرچم هنر و رساندن پیامی به مردم در میان سرعت سرسامآور هر روز، همان امضای ماندگاری است که هر هنرمند میتواند از خود به جا بگذارد. درهایی که تابلوی نقاشی شدند نقاشی دیواریهای بیروح شهر حرکت برای ایجاد تغییر و بخشیدن رنگ زندگی به ساختار زمخت و بیروح شهر، هر چند از نظر جغرافیا با تصمیم هنرمندان سمنانی متفاوت است، آن هم ریشه در رنگبخشیدن به ساعت و دقایق مردم در زندگی روزمره دارد. نقاشی با نام «میرزا حمید» بدون اینکه تصویری از خود به جا گذاشته باشد، چند سالی میشود که خیابانهای تهران را با نقاشیهای سرخ رنگ خود آراسته است. شهرت این نقاش در خیابانهای شهر بیشتر از صفحه اینستاگرامش است و در هر محله و خیابان ردی از نقاشیهای ترسیم شده با خاک سرخ به چشم میخورد. اندک اطلاعات موجود از نقاش این طرحها، گواه این است که نقاشیهای سرخ شهر حامل هیچ نگاه نقادانه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیستند و با الهام از نقاشیهای غارنشینان خلق شدهاند؛ درست مانند نقاشی زنان و مردان سرخپوشی که هر روز پشت چراغ قرمز چهارراه استانبول به چشمان رهگذران قلاب میشود. دیوارهایی به یاد شهید در روزهای پرالتهاب جنگ ۱۲روزه، هنرمند «علیمیرمفتاح» مجموعهای از نقاشیهای دیواری را در تهران اجرا کرد. این آثار بر دیوارهای عمومی شهر نقش بستند تا چهره برخی از شهدای این جنگ در ذهن اهالی شهر حک شود. در روزهایی که شهر درگیر اضطراب بود، نقاشیهای دیواری میرمفتاح به مردم یادآوری میکرد که هنوز میشود از دل تاریکی، نوری بیرون کشید. آثارش برای بسیاری از شهروندان تبدیل به نشانهای از دوام و امید شد. اگر گذرتان به پل کریمخان زند یا خیابان ولیعصر(عج) افتاد، میتوانید چهره یک روز عادی شهدای جنگ را (که مثل ما رو به دوربین خندیده بودند) در تصویرسازی میرفتاح روی دیوار ببینید. تلاش برای چشم در چشم شدن با رهگذران و مردم عادی را میتوان همان نیروی محرکه آن دسته از هنرمندانی دانست که از هر فرصتی برای به نمایش گذاشتن هنر خود استفاده کردهاند؛ گاهی ممکن است این هنر در قامت یک طرح ساده روی در خانهای روستایی عیان شود و گاهی هم زنده نگه داشتن یاد شهدا، رگخواب نقاشیهای دیواری را به دست میگیرد.
« بازگشت به لیست اخبار