از بزک مذاکره تا «می‌دانستیم مذاکره بی‌نتیجه است»! | یک پرسش مهم

1404/04/25 - 10:55 101 بازدید
عناصر غربگرا بر خلاف تدارک مشترک آمریکا و اسرائیل برای حمله فالگیران به ایران، مدعی بودند که توافق با ترامپ و گسیل دو هزار میلیارد دلار سرمایه خارجی (از جمله تز طریق شراکت با ترامپ) قریب‌الوقوع است.
عناصر غربگرا بر خلاف تدارک مشترک آمریکا و اسرائیل برای حمله فالگیران به ایران، مدعی بودند که توافق با ترامپ و گسیل دو هزار میلیارد دلار سرمایه خارجی (از جمله تز طریق شراکت با ترامپ) قریب‌الوقوع است. آنان می‌دانستند که اسرائیل دنبال چیست و به احتمال فراوان پیشاپیش طرح حمله اسرائیل را تأیید کرده بودند. تعیین زمان ۶۰ روز هم متناسب با آماده‌سازی اسرائیل برای آغاز تجاوز به ایران بوده است. شاید به همین علت در طول مذاکرات هم حرف‌های متناقض و متضاد زیاد می‌گفتند. بعلاوه و برخلاف مواضع اولیه ترامپ، با غیرمستقیم بودن مذاکرات هم مخالفتی نکردند.  بنابراین پرسشی که مطرح می‌شود این است که چرا باید در مذاکراتی که هیچ دستاوردی ندارد و صوری بوده دوباره شرکت کنیم؟ فرض کنیم تحلیل مزبور درست است. فرض کنیم از طریق دستیابی به اطلاعات دقیق می‌دانستیم و یقین داشتیم که آنان دنبال گفت‌وگوی واقعی نیستند. در این صورت چه کار باید می‌کردیم؟ طبعاً بهترین کار حضور در گفت‌وگوها بود. اول اینکه اگر گفت‌وگو را رد می‌کردیم، دیگران که نمی‌دانستند طرف مقابل ما دنبال بازی هستند، طبعاً به لحاظ سیاسی حق را به آنان می‌دادند و ما را به علت‌ گریز از گفت‌وگو محکوم می‌کردند. حتی مردم خودمان همچنین قضاوتی می‌کردند. رفتاری که مردم ایران پس از جنگ کردند بیش از هر چیز ناشی از حضور در مذاکرات بود. اگر ایران در این مذاکرات حاضر نمی‌شد قطعاً مردم خودمان و طبعاً جهان، ما را هم در بروز این جنگ بدون مسئولیت نمی‌دانستند درحالی‌که اکنون طرف مقابل را محکوم و تخطئه می‌کنند. حالا فرض کنیم ایران با علم به صوری بودن مذاکرات یا هر دلیل دیگر میز گفت‌وگو را ترک می‌کرد، در این صورت چه کاری می‌توانست انجام دهد که با حضور در مذاکرات انجام نداد؟ به‌طور قطع گفت‌وگو حتی اگر احتمال نتیجه‌بخش بودنش هم کم باشد بسیار بهتر و کم‌ضررتر از ترک آن است. هیچ‌وقت و در هیچ شرایطی حتی اگر در موضع قدرت هم باشید نباید مذاکره را رد کرد و ‌نپذیرفت. این دو معنای بد دارد. یک تعبیر آن سلطه‌گری و تبختر؛ و تعبیر دیگرش ضعف و فقدان اعتمادبه‌نفس است». رد گم کنی نویسنده هم‌میهن در حالی است که این روزنامه ظرف چند ماهه منتهی به جنایت مشترک آمریکا و اسرائیل، در تیترهای نخست و گزارش‌ها و سرمقاله‌های خود، سرگرم بزک‌کاری و جذاب‌سازی مذاکرات با ترامپ بود و ادعا می‌کرد که میان آمریکا و اسرائیل شکاف وجود دارد. تیترهای بسیار از جمله «کانال ایلان (گزارش نیویورک تایمز از دیدار سفیر ایران در سازمان ملل با فرستاده دونالد ترامپ)، پیام رسید، در انتظار مصاحبه با خبرنگار آمریکایی: پزشکیان پیام مذاکره می‌دهد؟، چراغ سبز کاخ سفید به ایران، و...» محصول همین نقش‌آفرینی در عملیات فریب آمریکاست. اما دریغ از یک نمونه هشدار درباره غیر قابل اعتماد بودن ترامپ و بدعهدی و بی‌چشم و رویی او در پایمال کردن برجام و همچنین اقدام به ترور شهید سلیمانی! این تحلیل‌های ترویج‌کننده خوش‌خیالی، همگی در روزنامه هم‌میهن منتشر شده است: -«مذاکرات، مسقط تکلیفِ روند آن را مشخص می‌کند؛ هر چند که دو کشور با آغاز مذاکرات، قدم در راهی بی‌بازگشت گذاشته‌اند. سرمایه‌گذاری در آمریکا که مطرح می‌شود، می‌گویند خودتحقیری! برخی‌، دولت‌های حاشیه خلیج‌فارس را عقب‌مانده توصیف می‌کنند. همین کشورها به‌خصوص عربستان توانسته‌اند احترام و ‌پرستیژ بین‌المللی بی‌مانندی به‌دست آورند. اگر دیدار با ایلان ماسک ترسناک است، دیدار با سایر مقامات دولت ترامپ که تکلیفش روشن است! یعنی قرار است وزارت خارجه و دولت، خود را با کیهان تنظیم کنند؟ این همه ترس و دستپاچگی از یک تشر مدیرمسئول کیهان برای چیست؟ مذاکرات شروع شد! در هر صورت خبر خوبی است. تازه شروع ماجراست، بنابراین لازم است کیهانیان کمی اعصاب خود را کنترل کنند که وسط این ماجرا کار دست خودشان ندهند! توکل بر خدا! شاید ترامپ در پیرانه‌سری پختگی پیدا کرده باشد. ممکن است در مواردی عملکرد مثبتی هم داشته باشد. نتانیاهو به شدت نگران عقد یک توافق بد بین ایران و آمریکاست. اگر ایران و آمریکا به توافقی دست یابند که نظر بی‌بی را تأمین نکند، او در بد مخمصه‌ای گرفتار می‌شود؛ امیدوارم که بشود». - «خیلی‌ها متعجب‌اند که چرا ترامپ تصمیم گرفته به نام خلیج عربی رسمیت بخشد، آن هم در شرایطی که مذاکرات در جریان است. وقتی منافع آمریکا اقتضا کند، ترامپ چرا باید به تاریخ وفادار باشد؟ باید کاری کرد که ایران هم مثل امارات و عربستان جذاب شود... . درنتیجه، ضمن مخالفت منطقی، باید از نفرت‌پراکنی نسبت به آمریکا خودداری کنیم. ترامپ، زلنسکی را از کاخ سفید بیرون انداخت، اما زلنسکی بر خشم خود غلبه کرد و توانست ورق را برگرداند. او قرارداد مواد معدنی [واگذاری اجباری نیمی از معادن اوکراین] را امضا کرد. زلنسکی الگوی بهتری است تا شوونیست‌های احساسی آرمانگرا». نکته دیگری که درباره مغالطه اخیر هم‌میهن متذکر شد، نوع رویکرد ترویجی این محافل به عنوان مدعیان حمایت از دولت درباره مذاکرات بود. ادبیاتی به شدت مبتذل، حاوی ضعف و بیچاره‌نمایی ایران، و در دسترس بودن توافق با تاجر دوستدار معامله‌ای به نام ترامپ. این ادبیات، تشویق‌کننده دشمن به تعرض نظامی بود و حال آن که در مذاکره هم حرف اول را اظهار اقتدار می‌زند و نه بیچاره‌نمایی خود! عناصر غربگرا (از جمله برخی دوستان عبدی در شورای اطلاع‌رسانی دولت) بر خلاف تدارک مشترک آمریکا و اسرائیل برای حمله فالگیران به ایران، مدعی بودند که توافق با ترامپ و گسیل دو هزار میلیارد دلار سرمایه خارجی (از جمله تز طریق شراکت با ترامپ) قریب‌الوقوع است. این رد پاهای حاکی از همکاری با عملیات فریب دشمن و فریب دادن مردم و دولتمردان را که نمی‌شود با ادعای لزوم مذاکره و دیپلماسی در هر شرایط پاک کرد. اگر شما اهل مذاکرات درست و معقول بودید، باید نه از موضع شیدایی و التماس بلکه از موضع عزت و اقتدار، سؤال و مطالبه می‌کردید که قرار است نتیجه مذاکره با جنایتکار عهدشکن...
« بازگشت به لیست اخبار