
عکس/ روایتهای ناتمام قربانیان انفجار پیجرها
در ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴ هزاران پیجر در سراسر لبنان منفجر شدند. این انفجارها که از راه دور و توسط رژیم صهیونیستی کنترل میشد، با هدف اختلال در فعالیت حزب الله لبنان انجام گرفت.
در ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴ هزاران پیجر در سراسر لبنان منفجر شدند. این انفجارها که از راه دور و توسط رژیم صهیونیستی کنترل میشد، با هدف اختلال در فعالیت حزب الله لبنان انجام گرفت. به گزارش مشرق، این حمله با استفاده از پیجرها بیش از ۳۰۰۰ نفر را زخمی و ۱۲ نفر، از جمله دو کودک، را به شهادت رساند. اسرائیل به این عملیات افتخار می کند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، یک پیجر طلایی را به عنوان هدیه به دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، تقدیم کرد. گروههای حقوق بشری این حمله را غیرقابلتوجیه خواندهاند و گفتهاند که استفاده از وسایل انفجاری پنهانی طبق قوانین بینالمللی ممنوع است. بیش از ۱۰ ماه پس از این حمله، بازماندگان بهراحتی قابلتشخیص هستند: با چشمانی از دسترفته، چهرههای زخمخورده و دستهایی که انگشتانشان قطع شده است. آسوشیتدپرس برا تهیه این تصاویر با حزبالله و نهاد وابسته به آن که مسئول رسیدگی به آسیبدیدگان این جنایت بود، تماس گرفت. یکی از مسئولان این نهاد، اطلاعات تماس هشت نفر از آسیب دیدگان را که اعلام آمادگی کرده بودند، در اختیار خبرگزاری قرار داد. خبرنگاران آسوشیتدپرس به طور مستقل با این افراد ارتباط برقرار کردند که از این میان، شش نفر حاضر به مصاحبه شدند. گفتگوها بدون حضور نمایندگان حزبالله انجام شد و این فرصت نادری بود تا ابعاد انسانی این حمله از زبان خود قربانیان روایت شود. سارا جفال ۲۱ ساله که در حمله پیجر توسط اسرائیل در ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴ مجروح شد سارا دیر از خواب بیدار شد و به آشپزخانه رفت. سکوت آپارتمان با صدای ناآشنای وزوز پیجری که نزدیک میز بود، شکسته شد. این دختر ۲۱ ساله، آزرده اما کنجکاو، دستگاه متعلق به یکی از بستگانش—عضو حزبالله—را برداشت. او پیامی دید: *"خطا"*، سپس *"تایید را فشار دهید."* ناگهان همه چیز تاریک شد. او ساعتها بیهوش بود و خون از دهانش جاری بود. وی تاکنون ۴۵ عمل جراحی داشته است. عملهای بیشتری در پیش است، از جمله جراحی ترمیمی روی صورت و انگشتانش. دو انگشت جوش خوردهاند و چهار انگشت را از دست داده است. او منتظر دریافت یک چشم راست مصنوعی است. فیزیوتراپی هر روز به او یادآوری میکند که هنوز راه درازی در پیش دارد. زینب مستره، ۲۶ ساله، که در حمله پیجرهای اسرائیل در ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴ زخمی شد انفجارهای همزمان آشوب و وحشت را در لبنان گستردند. بیمارستانها مملو از مجروحان شدند. مستره که پیجر یکی از بستگانش—عضو حزبالله—را برداشته بود، گفت: "مثل یک سلاخیخانه بود. مردم حتی همدیگر را نمیشناختند. خانوادهها نام عزیزانشان را فریاد میزدند تا آنها را شناسایی کنند." چشم راست او با عمل جراحی و خارج کردن ترکشها نجات یافت. اولین چیزی که پس از ۱۰ روز تاریکی دید، چهره مادرش بود. او نوک سه انگشت دست راستش را از دست داد و هنوز هم صدای زنگ در گوشهایش میشنود. مستره، طراح هست و میگوید بهبودی او برنامههایش برای تغییر شغل را به تأخیر انداخته است. اما او با امید به ازدواج با نامزداش چشم به آینده دوخته است. وی میگوید: "او نیمی از بهبودی من است." شری رزمنده ۲۳ ساله حزبالله در روز حمله مأمور شده بود به خط مقدم بازگردد. پیش از ترک خانه زمانی را با خانواده گذراند. پیجر او معمولاً لرزش داشت. اما این بار بوق زد. او نزدیک شد تا هشدارها یا دستورات حزبالله را بررسی کند. ناگهان درد تیزی را احساس کرد. ابتدا در سوریه و سپس در عراق درمان شد. ترکشها از حفره چشم چپش خارج شد و یک چشم مصنوعی برایش کار گذاشته شد. اکنون حزبالله به او کمک میکند تا شغل جدیدی پیدا کند. او از نامزدش پرسید آیا میخواهد رابطه را تمام کند؟ اما او مخالفت کرد. آنها هنگام اقامت شری در عراق، از طریق تماس تصویری با هم ازدواج کردند. او میگوید: بعضی بچهها حالا از نزدیک شدن به پدرانشان میترسند. حسین ذینی نوجوان ۱۲ ساله در جنوب لبنان پیجر متعلق به پدرش - یکی از اعضای حزبالله - را برداشت. پسرک گفت: «معمولاً وقتی پیجر زنگ میزند، آن را به پدرم میدهم، اما این بار صدای عجیبی داشت.» حسین چشم راستش را از دست داد. دندانهایش از جا کنده شدند و مادربزرگش آنها را از روی مبل جمع کرد. این پسرک که عضو گروه پیشاهنگان حزبالله (جنبش جوانان این گروه) بود، در تلاوت قرآن استعداد داشت. اکنون حتی در تنظیم تنفسش هم مشکل دارد. خانواده به آپارتمانی در طبقه همکف نقل مکان کردهاند تا کمتر از پله بالا برود. جوشگاههای صورتی رنگ صورتش را خط خطی کردهاند. او بیشتر وقتش را با دیگر کودکانی میگذراند که مانند او مجروح شدهاند. پسرک گفت: «قبلاً میدویدم و به مدرسه میرفتم. حالا برای درمان به بیروت میروم مصطفی چویب روحانی ۳۵ ساله پس از ساعتها مطالعه عینک خود را زده بود که همین عینک بخشی از ترکشهای انفجار را منحرف کرد. با این حال، بینایی خود را از دست داد و سه انگشتش قطع شد. او به یاد میآورد که چگونه دو دختر کوچکش - مریم ۴ ساله و فاطمه ۳ ساله - اغلب با پیجر او بازی میکردند. گاهی آن را میان اسباب بازیهایشان پیدا میکرد. هنوز مشخص نیست چرا او یک پیجر داشت. مقامات حزبالله گفتهاند این پیجرها نه تنها در اختیار رزمندگان، بلکه توسط مدیران گروه نیز استفاده میشده است. چویب به اعضای حزبالله درسهای مذهبی میداد. او اکنون کار خود را به عنوان معلم در یک مدرسه مذهبی شیعه از سر گرفته است. اما هنوز در اضطراب به سر میبرد. زنگ هشدار ماشینش تقریباً مشابه صدایی است که پیجرش پیش از انفجار تولید میکرد - یادآوری مداوم آن حمله. گاهی نگران میشود که تلفن همراهش نیز منفجر شود. او با شوخی میگوید: "بعد از از دست دادن چشمانم، نمیخواهم گوشهایم را هم از دست بدهم. علی عباس پسر ۱۲ ساله پیجر پدرش - یکی از اعضای حزبالله - را برداشت. در ابتدا، خانوادهاش تصور کردند تلویزیون منفجر شده است. اورژانس مجبور شد خون پر شده در دهانش را پس از انفجار خارج کند تا خفه نشود. وقتی او در بخش مراقبتهای ویژه بود، بستگانش در خانه انگشتان و چشم چپ او را پیدا کردند. پس از انفجار، خانواده آواره شدند. وقتی پسرک به آپارتمان تازه اجارهای آنها بازگشت، صاحبخانه با دیدنش وحشت کرد و از آنها خواست بروند، از ترس اینکه اسرائیل دوباره آنها را هدف بگیرد. در محل اجاره بعدی، پسرک را از دید دیگران پنهان نگه داشتند. پس از ۱۰ عمل جراحی، عباس توانست به دوستانش در پیشاهنگان حزبالله بپیوندد. آنها جراحاتش را بررسی کردند. او گفت: "دوستانم به من عادت کردهاند." او منتظر جراحیهای بیشتری است.
« بازگشت به لیست اخبار