نتانیاهو و تناقضی به نام ارتدکس افراطی
رژیم صهیونیستی با اتکا بر منابع و ظرفیتهای نظامی و سیاسی نظام سلطه غربی به رهبری آمریکا، مهمترین داشته ژئوپلتیک نظم هژمونیک آمریکایی در جهان است. بنابراین میتوان ادعا کرد که آمریکا برای پیشبرد اهداف خود در هر بخش از دنیا، از شرق اروپا و میدان جنگ اوکراین-روسیه تا جنوب شرق آسیا و آسیا-اقیانوسیه، نیازمند تثبیت جایگاه رژیم صهیونیستی در ژئوپلتیک غرب آسیا و در مرکز خاورمیانه است. از این رو، برتری نظامی رژیم صهیونی نسبت به تمام دیگر بازیگران منطقه باید برتری بلامنازع و خدشهناپذیر باشد. مجهز ساختن رژیم صهیونی به سلاح هستهای و توسعه فناوری اطلاعاتی-تسلیحاتی در تمام بخشها، در راستای همین هدف رقم میخورد. اما این برتری فناورانه همچنان باعث نشده که توان نظامی رژیم صهیونی، از «وابستگی شدید به نیروی انسانی» بینیاز باشد. به عبارت دیگر، برتری فناورانه، لزوماً باعث تبدیل شدن رژیم صهیونیستی به یک قدرت بلامنازع نظامی در منطقه نمیشود. از این رو آموزش و سربازگیری از کل جامعه صهیونی در سرزمینهای اشغالی، اهمیتی راهبردی و نه صرفاً تاکتیکی، دارد. دلایل ششگانه وابستگی ارتش صهیونی به سربازگیری اول؛ محیط امنیتی پیرامونی رژیم صهیونیستی، نیازمند شمار بالای نیروی نظامی است؛ درگیری رژیم صهیونیستی در چند جبهه که در گذر زمان فقط شدت آن تغییر میکند، حفظ حجم بالایی از نیروی انسانی آموزش دیده و آماده را، ضرورت میبخشد. لازم به ذکر است که دکترین نظامی صهیونی، بر بسیج فوری نیروهای ذخیره تأکید فراوان میکند تا بتواند در مواقع لازم، ارتش را تکمیل کند. از این رو سربازگیری و آموزش نظامی در مقیاس وسیع، امکان فراخوان فوری نیروی مکمل را فراهم میسازد. دوم؛ عدم تناسب میان اندازه جمعیت و سطح تهدید پیشروی رژیم صهیونیستی؛ پادگان صهیونیستها در مجموع شامل 10 میلیون صهیونیست از اقصی نقاط جهان است. این جمعیت در برابر برخی کشورهای پرجمعیت و کهنی که در این منطقه قرار گرفتهاند، بسیار اندک محسوب میشود. از این رو ایجاد و حفظ نیروی نظامی بزرگ، نیازمند جذب نیرو از کل اقشار جمعیتی است. ایجاد ارتشی صرفاً حرفهای و با این بزرگی، در عمل غیرممکن است و تأمین هزینه لازم برای آن نیز میسر نیست. سوم؛ سربازگیری و استفاده از پتانسیل موجود در سراسر جامعه، بسیار کمهزینهتر از خدمت نظامی به عنوان یک شغل است. ارتش صهیونی با استفاده از سربازگیری اجباری، منابع مالی خود را به سمت دیگر بخشها سوق میدهد و به استفاده از این نیرو در میادین جنگی، به میزان قابل توجهی به اقتصاد جنگ کمک میکند. چهارم؛ سربازگیری یکی از عناصر مهم دستگاه پروپاگاندای صهیونی در داخل سرزمینهای اشغالی است. مقامات صهیونیستی تلاش میکنند تا سربازی را به عنوان یک عامل ملتساز به خدمت گرفته و فواصل اجتماعی-اقتصادی موجود در جامعه صهیونیستی را رفع کند و یک هویت مشترک ایجاد کند. با تزریق یک وظیفه شهروندی و مسئولیت مشترک به این جامعه، رژیم صهیونیستی میکوشد ایده دفاع ملی را در اذهان ایشان ایجاد کند. پنجم؛ ارتش صهیونیستی از مدل هسته اصلی کوچک + نیروی ذخیره بزرگ پیروی میکند. بخش اعظم افرادی که وارد خدمت سربازی میشوند، پس از اتمام دوره اجباری خود، وارد خدمت ذخیره فعال (active reserve duty) میشوند. بنابراین رژیم صهیونیستی در زمان ورود به جنگ میتواند حجم بسیار بالایی از قوای آموزش دیده خود را وارد میدان رزم کند. ششم؛ تسهیل در فرایندهای آموزشی و تخصصیسازی گزینشی؛ به این معنا که ارتش صهیونی واحدهای ویژه، خلبانان، واحدهای سایبری و اطلاعاتی خود را از پرسنل دائمی و کاملاً آموزش دیده خود انتخاب میکند؛ اما بخشهای لجستیکی، پیادهنظام و پشتیبانی را با اتکا بر سربازگیری تأمین نیرو میکند.
« بازگشت به لیست اخبار