۳ لشکر تلفات؛ آمار تلفات اسرائیل در جنگ با ایران بالاخره درآمد | یدیعوت آحارونوت افشا کرد؛ مراجعه ۱۸ هزار و ۵۰۰ نظامی مجروح به مرکز توانبخشی

۳ لشکر تلفات؛ آمار تلفات اسرائیل در جنگ با ایران بالاخره درآمد | یدیعوت آحارونوت افشا کرد؛ مراجعه ۱۸ هزار و ۵۰۰ نظامی مجروح به مرکز توانبخشی

1404/05/07 - 11:30 984 بازدید
برای بررسی تعداد نفرات ارتش رژیم صهیونی و درک تأثیرات تلفات روی عملکرد این نیرو باید ساختار نیروی زمینی را شناخت، زیرا تقریباً تمام تلفات مربوط به این شاخه‌اند.
برای بررسی تعداد نفرات ارتش رژیم صهیونی و درک تأثیرات تلفات روی عملکرد این نیرو باید ساختار نیروی زمینی را شناخت، زیرا تقریباً تمام تلفات مربوط به این شاخه‌اند. تحلیل و بررسی ساختار و نفرات رزمی نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونی نقطه کانونی تلفات کجاست؟ در تلفات نظامی رژیم صهیونی نفرات پلیس هم حضور دارند اما به دلیل سهم اندک پلیس‌ها و برای ساده شدن کار مقایسه باید تمام تلفات از ارتش لحاظ شوند. در شرایطی که نیروی هوایی و دریایی رژیم تلفاتی در جنگ ثبت نکرده‌اند، این تلفات تنها مربوط به نیروی زمینی است. ارتش رژیم صهیونی تعداد کشته‌های خود را ۸۹۶ نفر عنوان کرده است. علاوه بر این، خبرها از وجود ۱۸ هزار و ۵۰۰ مجروح حکایت دارند. هرچند ارتش رژیم صهیونی می‌گوید تنها ۶۱۴۵ سرباز زخمی شده‌اند. این تفاوت آمار به سانسور و انحراف آماری مرتبط است. به نظر می‌رسد عملکرد اطلاع‌رسانی ارتش رژیم شامل هر دو مورد می‌شود. صهیونیست‌ها برخی از تلفات را اعلام نکرده و برخی از موارد دیگر را با تغییر استانداردها منحرف می‌کنند. تفاوت میان افراد مراجعه‌کرده به مراکز توانبخشی وزارت دفاع و تعداد مجروحان اعلامی ارتش، شکافی سه‌برابری را نشان می‌دهد. احتمال دارد ارتش صرفاً افرادی را با حدی بالا از آسیب، مانند قطع عضو مجروح لحاظ کند و دیگران را با وجود آسیب جسمی در شمار مجروحان اصلی نیاورد. یک احتمال دیگر، لحاظ‌ کردن افرادی است که آسیب به آن‌ها مانع از ادامه خدمت نظامی به هر شکل می‌شود. در مقایسه‌ها سعی خواهد شد با هر دو آمار بررسی‌هایی صورت گیرد. مقایسه‌ها اگر ۱۸ هزار و ۵۰۰ زخمی به همراه یک هزار کشته لحاظ شوند، مجموع تلفات به عددی حدود ۱۹ هزار و ۵۰۰ نفر یا ۲۰ هزار نفر می‌رسد. اگر زخمی‌ها ۶ هزار نفر لحاظ شوند، با یک هزار کشته، مجموع تلفات ۷ هزار نفر است. در فرض اول، ۱۵ درصد از نیروی زمینی و در فرض دوم ۵ درصد از نیروی زمینی از دور خارج شده‌اند. این مقایسه در مقابل کل پرسنل نیروی زمینی است که ۱۳۳ هزار نفرند. برای دقت بیشتر، این نیروها باید با تعداد نیروهای رزمی قیاس شوند، زیرا تلفات بیشتر شامل نیروهای رزمی است و نیروهای پشتیبانی و اداری را دربر نمی‌گیرد. در این صورت بر اساس فرض اول که تلفات ۲۰ هزار نفری است، ۳۱ درصد یا یک‌سوم نیروهای رزمی از دور خارج شده‌اند. در فرض دوم که شامل ۷ هزار تلفات است، ۱۱ درصد یا یک‌دهم از نیروهای رزمی از دور خارج شده‌اند. تلفات در فرض اول معادل ۷ تیپ یا ۲ الی ۳ لشکر و در فرض دوم شامل یک لشکر یا ۲ تیپ است. فراتر از کمیت فرسودگی نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونی در جنگ‌های منطقه شام از کمیت تعداد نیروها فراتر می‌رود. یک‌دهم تا یک‌سوم نیروهای رزمی از دور عملیاتی خارج شده‌اند اما این مسئله به معنای آمادگی کامل نیروهای باقی‌مانده نیست. آن‌ها ۲۲ ماه در جنگ و شرایط پیچیده فعالیت کرده‌اند که شامل جبهه‌های غزه و لبنان می‌شود. تبعات تلفات وارده، شامل کشته‌ها و زخمی‌ها، باعث تصمیم‌گیری‌هایی در رژیم صهیونی شده که بر مشکلات افزوده‌اند. ۲- فراخواندن حریدی‌ها به خدمت نظامی حریدی‌ها یا مذهبی‌ها، به این شرط در سرزمین‌های اشغالی حضور یافته و با رژیم موافقت دارند که از خدمت نظامی معاف بوده و در ازای فعالیت‌های مذهبی، از کمک‌های مالی برخوردار شوند. تلفات جنگ اما باعث شده تا ۵۲ هزار فراخوان برای حریدی‌ها ارسال شود. آن‌ها در برابر این تحول تهدید کرده‌اند که از سرزمین‌های اشغالی خارج خواهند شد؛ به عبارتی دیگر، اصول توافق خود با دولت را یادآوری کرده‌اند: حضورشان در رژیم برابر با معافیت و دریافت کمک‌های مالی است و اگر دولت آن را نقض کند، حریدی‌ها نیز باید تعهدات خود را تعدیل کنند. علی‌رغم این توافق قدیمی و مهم، حریدی‌ها امروز بخش مهمی از دولت نتانیاهو را تشکیل می‌دهند که نشان‌دهنده وزن سنگین آن‌هاست. آن‌ها با کارت‌های بازی خود، در اوج جنگ و تلفات، در برابر حضور در خدمت نظامی مقاومت کردند، اما کار به جایی رسیده که دیگر هیچ راهی وجود ندارد. ۳- گام‌های پررنگ‌تر در جنگ نیابتی صهیونیست‌ها پس از آن‌که در حوزه جنگ زمینی و پیشروی ناکام ماندند، ناگزیر از تمرکز بر جنگ نیابتی شدند. حمایت از گروه‌های اوباش شبه‌نظامی در غزه، مثل گروه یاسر ابوشباب، یا بهره‌گیری از قوای تکفیری در سوریه برای ساقط‌سازی نظام سوریه و محاصره لبنان، بخشی از تمرکز بر حوزه جنگ نیابتی را نشان می‌دهد؛ جنگی که دیگران به جای سربازان صهیونیست می‌جنگند. در جنگ غزه همچنین نظراتی درباره استفاده از نیروهای نظامی دولت‌های عربی وجود داشت. درباره ایران نیز، بخش اعظم حملات بر عهده اتباع بیگانه نفوذیافته بود. ۴- اتکا به ابزارهای غیررزمی در لبنان از پیجرها استفاده شد و چه در لبنان و چه در جنگ با ایران، تمرکز اصلی بر اجرای ترورهای متعدد در زمان کوتاه بود. آینده چه می‌شود؟ تلفات سنگین نیروی زمینی رژیم در غزه و لبنان تحولاتی را در آینده ایجاد می‌کند که نیازمند بررسی هستند. ۱- تشدید اتکا بر جنگ از دور تا پیش از جنگ، تمرکز رژیم صهیونی بر نیروی هوایی بود، اما تلفات زمینی باعث شده تا برای صهیونیست‌ها مطلوب‌تر این باشد که بتوانند اتکای خود را بر قوای هوایی افزایش دهند. به عبارتی دیگر، آن‌ها برای جبران این مشکل چاره‌ای جز افزایش بیش از پیش اتکا به جنگ دورایستا ندارند. به همین دلیل صهیونیست‌ها قرار است تعداد بیشتری از جنگنده‌های F-۳۵ و F-۱۵ را دریافت کنند. ۲- انتقال نبرد به دوردست صهیونیست‌ها تمایل دارند برای خنثی‌سازی تهدیدات نزدیک، در دوردست به آن هجوم ببرند. این یک سیاست قدیمی است که به‌روزرسانی‌هایی داشته. در این به‌روزرسانی، حملاتی عمقی به ایران و علیه فرماندهانی صورت گرفت که گمان می‌رفت در پشتیبانی و تجهیز لبنان و سوریه نقش دارند. همچنین، کارخانه‌هایی که سلاح‌هایی برای حمایت از مقاومت تولید می‌کنند، هدف هستند. صهیونیست‌ها به مراکز مبارزان فلسطینی، از لبنان گرفته تا تونس، حمله کرده‌اند و حالا این فضا را از لبنان تا ایران مدنظر قرار داده‌اند. ۳- جنگ نیابتی، جذب مزدوران خارجی و عملیات مشترک با ارتش‌های متحدان اتکا بر قوای نیابتی برای صهیونیست‌ها مخاطره‌آمیز است. طی جنگ لبنان، آن‌ها با حمایت از نیروهای مزدور لبنانی در قالب ساختاری موسوم به «ارتش جنوب لبنان» سعی کردند به نبردها ادامه دهند، اما این قوا به سرعت در برابر گروه مقاومت لبنان از هم پاشید. به‌غیر از توان کم، این نیروها قابل اعتماد هم نیستند که می‌توان آن را از هراس صهیونیست‌ها نسبت به تروریست‌های تکفیری حاکم بر سوریه دریافت. این روند نشان می‌دهد که صهیونیست‌ها به سمت اقداماتی دیگر گام برخواهند داشت؛ یکی از این اقدامات، استخدام قوای مزدور از کشورها و پوشاندن لباس ارتش رژیم صهیونی بر تن آن‌هاست. ارتش آمریکا از مزدوران کلمبیایی در جنگ‌های افغانستان و عراق بهره گرفت و اخیراً افشا شده که نیروهای موسوم به «واکنش سریع» به رهبری محمد حمدان دقلو در سودان، که مورد حمایت رژیم صهیونی و امارات قرار دارند، از مزدوران کلمبیایی استفاده می‌کنند. همچنین اخباری و فیلم‌هایی از فعالیت مزدوران آمریکای لاتین، مانند برزیلی‌ها، در لبنان و ارتش اوکراین وجود دارد. روش دیگر، افزایش همکاری‌های عملیاتی با ارتش‌های متحد است. عملیات‌های مشترک با کماندوهای دلتا فورس آمریکا برای آزادسازی اسرای صهیونیست در غزه، نمونه‌ای از این اتفاقات است. نکات ۱- در آمار مجروحان رژیم صهیونی، افرادی وجود دارند که به دلیل حضور طولانی‌مدت در جنگ، با مشکلات شدید روانی روبه‌رو هستند که باعث شده دیگر قادر به خدمت نظامی نباشند. از این‌رو، گرچه آسیب این افراد جسمی نیست، اما بر اثر وقوع تحولات فیزیکی مانند انفجارها یا کشته شدن هم‌قطاران، ایجاد شده است. ۲- کشته و زخمی شدن، مشکل کمی و فرسودگی روانی، مشکل کیفی نیروی زمینی ارتش رژیم است. اما این نیرو با معضل نافرمانی نیز روبه‌رو شده است؛ به‌طوری‌که سربازان از حضور در جنگ غزه به دلایل مختلف خودداری می‌کنند.
« بازگشت به لیست اخبار